در حالیکه افکارعمومی جهانی اندک اندک به سوی مخالفت با حمله ترکیه به سوریه میگراید، رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه، عازم مسکو است تا حمایت فعال همتای روس خود ولادیمیر پوتین را مسجل کند. گزارشهای مطبوعات ترکیه که غالبا زیر نفود اردوغاناند، بر یک نکته تاکید دارند: اردوغان خواهد کوشید تا پوتین را قانع کند که ترکیه بدنبال کسب یک حضور دائمی در سوریه نیست. ادعای او این است که آنکارا پس از «حداکثر چند ماه» نیروهای نظامی خود را از خاک سوریه بیرون خواهد برد.
«حداکثر چند ماه» عبارتی است که ترکیه در ژوییه ۱۹۷۴ در مورد حمله خود به جزیره قبرس بکار گرفت. اندکی پیش از ۲۰ ژوییه، روز آغاز نخستین موج حمله نظامی به قبرس، وزیر خارجه وقت ایران عباسعلی خلعتبری برای «گفتوگو و تبادل نظر» به آنکارا رفت. در آن زمان تصور میشد که سفر خلعتبری در چارچوب مناسبات عادی دو عضو پیمان مرکزی (سنتو) صورت میگیرد و به هیچ فوریتی نیست. اما اندکی پس از ورود خلعتبری به آنکارا هیات همراه او دریافتند که چیزی بیش از یک دیدار دوستانه در میان است. وزیر خارجه ترکیه، پرفسور توران گونش و نخست وزیر بلند اجویت، در دیدارهای جداگانهشان با وزیر ایرانی خبر دادند که ترکیه خود را وظیفهدار میداند که با دخالت نظامی در قبرس از کشتار دسته جمعی قبرسیان ترکیالاصل جلوگیری کند. کودتای ۱۵ ژوییه علیه اسقف ماکاریوس، رییس جمهوری قبرس و روی کار آمدن یک دولت پان هلنیست، که خواستار الحاق جزیره به یونان بود، بهانه لازم برای دخالت نظامی ترکیه را فراهم میکرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در آن زمان رهبران ترکیه دو چیز از ایران میخواستند. حمایت سیاسی از «اقدام بشر دوستانه» ترکیه و اعزام چند فروند از هواپیماهای جنگی شاه به منظور نمایش حمایت نظامی از متفق ترک ایران.
وضع پیچیدهای بود که اگر مساله جان هزاران انسان در میان نبود میتوانست جنبههای طنزآمیز داشته باشد. ترکیه و یونان که در آن زمان زیر حکومت نظامیان کودتاگر بود، هر دو عضو پیمان آتلانتیک شمال (ناتو) بودند و قاعدتا نمیبایستی هرگز، در یک جنگ محدود بر سر یک جزیره کوچک، در دو جبهه مخالف قرار گیرند. در همان حال ایران که در چارچوب (سنتو) هم پیمان ترکیه بود، نمیخواست افکارعمومی یونانیان را علیه خود بشوراند.
ایران با پناه دادن به پادشاه بیرون رانده شده یونان، کنستانتین، خود را تلویحا متعهد کرده بود که با کمک به سلطنت طلبان یونان راه را برای سقوط حکومت نظامیان و بازگشت نظام پادشاهی به آن کشور هموار سازد.
پس از ساعتها مذاکره قرار شد که ایران از دخالت صلح جویانه ترکیه برای «حداکثر چند ماه» حمایت کند. در همان حال تهران توافق کرد که ۱۲ جنگنده فانتوم ایرانی چند پرواز نمایشی در ترکیه انجام دهند تا فیلمهای لازم برای تبلیغات تلویزیونی در مورد حمایت ایران از ترکیه تهیه شود.
با این حال در یک شام غیررسمی با پرفسور گونش، وزیر خارجه ترکیه، دم روباه را از زیر قبای دیپلماتیک خود نشان داد. گونش با لحن نیمه جدی-نیمه شوخی گفت که یونانیان از سال ۱۸۲۱ میلادی نیازمند یک گوشمالی جدی از سوی «ملت ترک» بودهاند. خلعتبری که همواره بعد تاریخی وقایع را در نظر داشت بلافاصله دریافت که اشاره گونش به قیام یونانیان علیه امپراطوری عثمانی است. قیامی که سرانجام با کمک قدرتهای غربی به پیدایش یک یونان مستقل منجر شد.
در راه بازگشت از شام گونش، وزیر ایرانی به یک دوست مطبوعاتی همراه خود گفت «حداکثر چند ماه» را برای گول زدن ما مطرح کردهاند. اینها میروند تا دهها سال در آن لانه زنبور بمانند.
دو حمله نظامی ترکیه به قبرس در ماه ژوییه و اوت ۱۹۷۴ علل داخلی نیز داشت. دولت ائتلافی اجویت با پشتیبانی اسلامگرایان به رهبری نجمالدین ارباکان در همه زمینهها به بنبست رسیده بود. درنتیجه نظامیان ترک که نخ عروسکهای خیمه شب بازی را در دست داشتند توانستند فکر یک اقدام دراماتیک نظامی را به اجویت سوسیال-دموکرات و ذاتا صلح دوست تحمیل کنند. گوشمالی یونانیان که از پشت به امپراتوری عثمانی خنجر زدند برنامهای بود که میتوانست ترکان را از سوسیال- دموکرات گرفته تا اسلامگرا زیر پرچم شوونیسیم پان ترک متحد کند.
«حداکثر چند ماه» اجویت نزدیک به نیم قرن ادامه یافته است و پایانش هنوز هم معلوم نیست. ترکیه ۳۷ درصد از قبرس را عملا ضمیمه خود کرده است. پاکسازی قومی به اخراج نزدیک به نیم میلیون قبرسی، یونانی و ترک، از خانه و روستا و شهر خود منجر شده است. جمهوری ترک قبرس (یا قبرس شمالی) بهصورت یک معشوقه پرخرج برای ترکیه در آمده است (بعضی تخمینها تا یک میلیارد دلار در سال ذکر میشود!) در همان حال این معشوقه پرخرج که روزی جوان و زیبا و شورانگیز بود، پیر و زشت و دلگزا شده است.
«حداکثر چند ماه» در قبرس زندگی سیاسی و اقتصادی ترکیه را از مسیر طبیعیاش خارج کرد. مشکل قبرس مهمترین دلیل جلوگیری از عضویت ترکیه در بازار مشترک و سپس اتحادیه اروپا بود و هنوز هم هست. برای حفظ معشوقه قبرسی، ترکیه ناچار است که یک ماشین نظامی غولآسا را هزینه کند در حالی که دیگر اعضای «ناتو» بودجههای دفاعی خود را به زیر دو درصد از تولید ناخالص ملی پایین آوردهاند. (به استثنای ایالات متحده و یونان)
حفظ معشوقه قبرسی در عین حال بهانهای شد برای نظامیان ترکیه که در طی چهار دهه و با دو کودتا همواره خود را در مرکز زندگی سیاسی کشور قرار دهند.
ماجرای قبرس و ماجرای حمله به سوریه نکات مشترک دیگر نیز دارند. در هر دو مورد ترکیه پس از گرفتن «چراغ سبز» از واشنگتن دست به اقدام نظامی زد. در ۱۹۷۴ هنری کی سینجر، وزیر امور خارجه و «گورو» دیپلماتیک دو رییس جمهوری، ریچارد نیکسون و جرالد فورد، هر دو از حزب جمهوریخواه، با یک سفر برق آسا به آنکارا به رهبران ترک گفت: بروید جلو!
در ۲۰۱۹ یک رییس جمهوری دیگر آمریکا، دونالد جی ترامپ، چراغ سبز را در حساب توییتر خود روشن کرد.
در ۱۹۷۴ اتحاد جماهیر شوروی دودل بود. مسکو، از یک سو، دل خوشی از شورای نظامی حاکم بر آتن نداشت و از سوئی دیگر نمیتوانست اقدام نظامی یک عضو «ناتو» را علیه همکیشان ارتدکس یونانی زیر سبیلی درکند. در ۲۰۱۹ نیز ولادیمیر پوتین، گرداننده کنونی کرملین، هم میخواهد در نقش منجی سوریه و ضامن بقای آن کشور ظاهر شود و هم نمیخواهد که اندک اندک به تنها بازیگر در این شطرنج مرگبار تبدیل شود.
در ۱۹۷۴ ایران، به رهبری شاه، از گوشمالی دادن به نظامیان یونانی که رژیم سلطنتی را برافکنده بودند ناراضی نبود اما در عین حال نمیخواست برای حمایت از متفق ترک به ماجرایی بی پایان کشیده شود. در ۲۰۱۹ ملایان تهران نیز با احساساتی متضاد در این زمینه روبرو هستند. آنان از سرکوب کردان بدست ترکیه شادمانند زیرا تجزیهطلبان کرد را جزو مهمترین دشمنان نظامی خود نیز میپندارند. اما از سوی دیگر، ملایان که خون و سرمایه بی حساب در راه حفظ رژیم بشارالاسد، لااقل بهظاهر و در بخشی از خاک سوریه خرج کردهاند، نمیخواهند که فتح الفتوح آنان میان دیگر بازیگران، نخست روسیه و اکنون ترکیه، تقسیم شود.
چهار دهه پیش، ادعای «حداکثر چند ماه» ترکیه در مورد قبرس دروغی بیش نبود. آیا این بار نیز تاریخ تکرار خواهد شد؟