حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران ایران، روز ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ (۴ اوت ۲۰۲۲)، اعلام کرد که «حزبالله بیش از صدهزار موشک آماده شلیک در اختیار دارد که در صورت حمله به لبنان، میتواند درهای جهنم را به روی اسرائیل باز کند». دو روز پس از آن، اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، با رجزخوانی گفت: «حزبالله در حال برنامهریزی برای وارد کردن آخرین ضربه به رژیم صهیونیستی است تا در زمان مناسب، اسرائیل را از نقشه جهان محو کند.»
در واقع، اظهارات مقامهای نظامی جمهوری اسلامی ایران این بار ابعاد مختلفی دارد و نقش حزبالله را در دستورکار ایران فاش میکند. این اظهارات به روشنی نشان میدهد موشکهای حزبالله که لبنان را به ورطه بحرانها و ویرانی کشانده است، ارتباط مستقیمی با منافع راهبردی تهران دارد. سکوت شبهنظامیان ایرانی در سوریه در قبال هر حمله که علیه آنها انجام میشود، این واقعیت را بازگو میکند. همچنین، بهرغم نقض مکرر حریم هوایی لبنان ازسوی اسرائیل، بمباران انبارهای تسلیحات در جنوب لبنان و انفجار فاجعهآمیز بندرگاه بیروت، حزبالله هرگز حاضر نشده است اسرائیل را مسئول حوادث یادشده در لبنان بداند.
در سال ۲۰۲۰ و بلافاصله پس از انفجار بندرگاه بیروت در چهارم اوت، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری وقت آمریکا، در توییتی نوشت: «اسرائیل مواضع حزبالله را در بندر بیروت هدف قرار داد.» جمهوری اسلامی ایران نیز نخست «حمله اسرائیل به لبنان» را به شدت محکوم کرد، سپس بیانیهای را که در این زمینه صادر کرده بود، با شتاب بسیار حذف کرد تا حزبالله دچار شرمساری نشود. افزون بر آن، ورود کشتی اسرائیلی برای استخراج گاز به میدان گازی «کاریش»، ادعاهای بیاساس حزبالله و شعارهای دروغین و ترفندهای عوامفریبانه آن را برملا کرد. این در حالی است که همه میدانند ارتش اسرائیل مواضع و انبارهای تسلیحات و مهمات نظامی حزبالله و کارخانههای موشکسازی را در قلمرو عراق، سوریه، و لبنان هدف حمله قرار میدهد و فرماندهان واحدهای نظامی مخفی حزبالله، بهویژه آنهایی را که از نیروهای وفادار به رژیم ایران در نوار غزه حمایت میکنند، ترور میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، حزبالله در قبال تمامی حملههای یادشده، به سکوت شرمآورش ادامه میدهد و هیچ واکنشی از خود در برابر اسرائیل نشان نمیدهد. در واقع، هدف از هیاهویی که حزبالله برای جنگ راه میاندازد، پنهان کردن ناتوانی و درماندگی رژیم جمهوری اسلامی ایران و شبهنظامیان وابسته به آن است. تردیدی نیست که آنچه در سال ۲۰۰۶ قابل اجرا بود، امروز قابل اجرا نیست. جنگ غیرمسئولانه و مخربی که حزبالله در آن زمان راه انداخت و برای لبنان هزینه بسیاری داشت، بیش از ۱۶ سال صلح و هماهنگی بین حزبالله و اسرائیل را در پی داشت، درحالیکه جنگهای لفظی و دعواهای ساختگی حزبالله تنها به «آرامش» اسرائیل و ثبات مرزهای شمالی آن منجر شد.
البته نقش واقعی حزبالله از طریق بیانیههای فرماندهان سپاه پاسداران و سپاه قدس مشخص میشود. حزبالله به دستور تهران در جستوجوی دلایل اضافی برای حفظ سلاحهای غیرقانونی خود است و درحالیکه همچنان منتظر دستورهای رهبری سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران است، به هیاهو و جنگی لفظی ادامه میدهد که هدف از آن نه دفاع از لبنان است و نه حفظ منافع ملت لبنان.
حزبالله به دو دلیل قصد ندارد جنگی علیه اسرائیل راهاندازی کند: نخست اینکه نمیخواهد وارد جنگی شود که توان تحمل عواقب آن را ندارد، بهویژه که جنگ بعدی با اسرائیل، جنگ نهایی و «وجودی» خواهد بود [که میتواند موجودیت حزبالله را پایان دهد]، و دوم اینکه تهران نمیخواهد برگ بازی خود (حزبالله) را به آسانی از دست بدهد، زیرا تهران قصد دارد تنها در صورت تصمیم اسرائیل به انجام عملیات نظامی در داخل ایران، از سازمان حزبالله بهرهبرداری نظامی کند. به عبارت دیگر، تسلیحات حزبالله «تنها» در صورتی استفاده خواهد شد که تلآویو به خاک ایران حمله کند و تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی را منهدم کند.
اکنون، با توجه به آنچه آویگدور لیبرمن، وزیر دارایی اسرائیل، اعلام کرد و گفت که «در صورت ادامه اقدامهای تحریکآمیز حزبالله، اسرائیل حومه جنوبی بیروت را نابود خواهد کرد»، بدون شک حزبالله از فرستادن پهپادها به سمت مرزهای اسرائیل اجتناب خواهد کرد.
فشرده میتوان گفت که رژیم ایران حزبالله را همواره به عنوان نیروی احتیاطی حفظ میکند تا تهدیدهای اسرائیل را دفع کند و از این سازمان در جایگاه خط مقدم دفاعی برای روزی که تلآویو تصمیم حمله به خاک ایران بگیرد، استفاده کند. در نتیجه، تا زمانی که تهران درباره «زمان و مکان مناسب» برای استفاده از نیروی حزبالله به منظور تامین منافع و برآورده کردن اهداف خود تصمیم بگیرد، مردم لبنان باید همچنان هزینه سنگین سلاحهای حزبالله را بپردازند.