زمانی که کالین پاول، وزیر امور خارجه آمریکا، چند ساعت پس از حمله تروریستی به برجهای تجارت جهانی نیویورک و ساختمان پنتاگون در واشینگتن، این حملات را به القاعده نسبت داد، هنوز هم تصویر روشنی ازآنچه در آمریکا رخ داده بود وجود نداشت. اما دو ماه پس از آغاز حملات آمریکا به طالبان و القاعده در افغانستان، مشخص شد که بزرگترین ابرقدرت جهان هدف تروریستهای القاعده -که در افغانستان طرح این حملات را ریختهاند- قرار گرفته است.
افغانستان که طالبان شش سال پیش از حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آن را اشغال کرده و پناهگاه امنی برای تروریستان شده بود، ناگهان به کانون اصلی نبرد جهان علیه تروریسم تبدیل شد. آمریکا و همپیمانهایش در ناتو حملات هوایی شدیدی علیه طالبان را آغاز کردند. این حملهها فقط بهدلیل تحویل ندادن اسامه بن لادن، رهبر القاعده به آمریکا صورت میگرفت. شاید اگر طالبان در آن زمان حاضر میشدند بن لادن را به آمریکا تحویل بدهند، مسیر تاریخ در افغانستان عوض میشد.
رابرت گرینر، رئیس دفتر سیآیای (CIA) در اسلامآباد پاکستان و نویسنده کتاب «۸۸ روز تا قندهار» میگوید او تا حدی موفق شده بود بخشی از رهبری طالبان را برای تحویل دادن یا کشتن بن لادن و گرفتن قدرت در افغانستان ترغیب کند -او درباره تصمیم شورای علما در مورد اخراج بن لادن از افغانستان هم در کتابش نوشته است- اما ملا عمر به یکباره با اخراج یا تحویل دادن بن لادن مخالفت کرد. رابرت گرینر در ۸۸ روز تا قندهار به نقل از یکی از جاسوسانش که در میان طالبان نفوذ داشت، نوشته است بن لادن دقیقا منتظر حمله آمریکا به افغانستان بود و فکر میکرد که آمریکا در تله جنگ افغانستان گرفتار خواهد شد. هرچند بن لادن زنده نماند تا این پیشبینیاش را محقق شده ببیند، اما حرف او درست بود.
دولت آمریکا پس از ناامید شدن از تحویل گرفتن بن لادن، دستور حمله به افغانستان را صادر کرد. به گفته گرینر، ارتش آمریکا هیچ تصوری از نحوه حمله و اینکه به کجا باید حمله کند نداشت، بنابراین منتظر راهنمایی سازمان سیا و مسیریابی آن شد. حملات آمریکا به طالبان در هفتم اکتبر آغاز شد. نخستین حملات با شلیک راکتهای کروز بود که قندهار و محل اقامت ملا عمر، رهبر طالبان را هدف قرار داد. با اینکه چندین نفر از نزدیکان ملا عمر در این حمله کشته شدند، اما به خودش آسیبی نرسید، زیرا او نیم ساعت قبل از آغاز حمله، از آن محل رفته بود.
با شروع حملههای هوایی آمریکا، پیشروی نیروهای ائتلاف جبهه شمال نیز آغاز شد، در جنوب و شرق نیز نیروهای مخالف طالبان شروع به پیشروی کردند. شهر قندهار، مرکز قدرت طالبان در هفتم دسامبر سقوط کرد و نیروهای طالبان متواری شدند. آمریکا به کمک همپیمانهایش و همکاری نیروهای نظامی مخالف طالبان، نظام جدیدی را در افغانستان ایجاد کرد. نشست بن در ۲۰۰۲ دورنمای جدیدی از افغانستان ترسیم کرد و دولت جمهوری تشکیل شد، اما دولت آمریکا همچنان به تعقیب تروریستها در افغانستان و بخشهایی از خاک پاکستان ادامه داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به باور بیشتر کارشناسان مسائل افغانستان، سهیم نکردن طالبان در بخشی از قدرت، بزرگترین اشتباه آمریکا و متحدانش پس از اجلاس بن بود. نتیجه این شد که گروه طالبان دو سه سال پس از سقوط، آهسته آهسته با کمک سازمان استخباراتی (اطلاعات و امنیت) پاکستان و حمایت قبایل پشتون در خاک این کشور، سروسامان گرفتند و دوباره جنگ علیه آمریکا و همپیمانهایش و دولت افغانستان را آغاز کردند. نبود راهبرد مشخص برای مبارزه با طالبان، تمرکز بیشازحد آمریکا بر مبارزه با القاعده و حکومتداری بسیار بد سیاستمداران افغان، مردم را هم کم کم از دولت دور کرد و زمینه برای سربازگیری طالبان میسر شد.
از سال ۲۰۱۴ که ناتو مسئولیت تامین امنیت کامل افغانستان را به نیروهای داخلی سپرد، جنگ مسیر تازهای را پیش گرفت. با اینکه ناتو از نیروهای داخلی افغانستان حمایت هوایی میکرد و مشاوران نظامی ناتو به سربازان افغان آموزش میدادند، اما جغرافیای جنگ روزبهروز گستردهتر میشد.
دولت آمریکا در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که قصد خروج کامل از افغانستان را دارد. درآن زمان دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا بود و اعلام کرد روند خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان از سال ۲۰۲۰ آغاز میشود. این مسئله به طالبان انگیزه بیشتری داد و دورنمای پیروزی را برایشان روشنتر کرد. به همین دلیل در میان گروه طالبان تمایلی اندکی برای مذاکره و گفتوگو با دولت افغانستان احساس میشد. با این حال، طالبان هنوز هم نتوانسته بودند یک شهر بزرگ از افغانستان را به تصرف خود دربیاورند.
توافقنامه دوحه و تعهد آمریکا برای خروج از افغانستان، تصمیم اشتباه دولت ترامپ برای آینده این کشور بود و به قبول شکست آمریکا در جنگ افغانستان تعبیر شد. آمریکا هرچند افغانستان را یک متحد نزدیک میخواند، اما در عمل تقریبا بیشتر حمایتهایش را قطع کرده بود و دیگر هواپیماهای ناتو برای کمک نیروهای نظامی افغان وارد عمل نمیشدند و مشاوران ناتو هیچگونه کمکی به پیشبرد جنگ نمیکردند. نیروهای داخلی که روزانه تا ۳۰۰ نفر تلفات داشت، ناگزیر قدمبهقدم از سنگرهایشان عقبنشینی کردند و هنوز نیروهای آمریکایی به صورت کامل افغانستان را ترک نکرده بودند که طالبان تا پشت دروازههای کابل رسیدند.
سیاستهای غلط نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان، فساد بیشازحد دولت اشرف غنی و قدرتطلبی انحصاری چند چهره نزدیک به غنی، زمینه سقوط دولت افغانستان را فراهم کرد. اکنون یک سال پس از سقوط افغانستان به دست طالبان، هرچند آمریکا فکر میکند که توانسته است القاعده، بزرگترین دشمنش و عامل حوادث یازدهم سپتامبر را تقریبا متلاشی کند، اما بیشتر سیاستمداران و نظامیان آمریکا بر این باورند که افغانستان دوباره به تهدیدی علیه ایالات متحده تبدیل میشود.
در سالروز حوادث یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ وقتی به افغانستان و تحولات آن نگاه میکنیم متوجه میشویم که این کشور در یک دور تکراری دوباره به وضعیت ۲۰ سال قبلش بازگشته و طالبان این کشور را دوباره به پناهگاهی برای تروریستهای جهادی تبدیل کرده است.