گروهی از مترجمان ایران با انتشار بیانیهای اعلام کردند ضمن همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» در کنار میلیونها شهروند در برابر همه مظاهر «سلطه» که همگان، به خصوص زنان را به انواع «انقیاد» زنجیر کرده است، میایستند و با تمام تبعیضها و ممنوعیتهایی که زندگی در ایران را به «بقای صرف در اردوگاههای کار اجباری» شبیه کردهاند، مقابله میکنند.
مترجمان مطرح ایران در بیانیهشان تاکید کردهاند که در برابر «فساد گسترده و افسارگسیخته تحمیلشده بر شهروندان»، «قوانین و اقدامهای موحش که زندگی شهروندان را با رعب و وحشت دائمی عجین کرده است» و «دروغهای موهن و نفرتانگیز و بیپایان» ایستادگی میکنند.
نویسندگان بیانیه با تاکید بر همراهی و ایستادگیشان، اعلام کردند: «پرسشی اگر همچنان باقیمانده باشد این است که در برابر این میزان از استبداد و فقر و فساد و تبعیض و ویرانی زیستمحیطی چهکاری جز ایستادن در کنار این جوانان آزادیخواه میتوان کرد، جوانانی که جانشان را بر سر دست گرفتهاند و به مدنیترین صورت ممکن برای احقاق حقوق بنیادین خود به پا خاستهاند و در خون خویش غلتیدهاند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مترجمان در بیانیهشان به جوانان مبارز اطمینان دادند که هیچچیز مانع جداییشان از آنان نخواهد شد. آنان همچنین متذکر شدند: «متنی که اکنون در ایران نوشته میشود هزاران نویسنده دارد و همزمان با نوشته شدنش به یک زبان ترجمه میشود. در این ترجمه اما تنها باید دستور زبان این جنبش را دانست. هر شهروند اکنون مترجم صدای خودش و دیگران است.»
مترجمان امضاکننده این بیانیه میگویند همانند دیگر شهروندان ایران و جهان «نام رمزگونه» ژینا (مهسا) امینی و دیگر زنان و مردان و کودکانِ «بهخونخفته و زندانی» این جنبش را، در سرتاسر کشور، بارها با خود و با دیگران تکرار میکنند و شعار «جهانگیر و دورانساز زن، زندگی، آزادی» را که «طلیعه» آینده این سرزمین است، میشنوند و میگویند.
مترجمان در ادامه این بیانیه به محدودیتهایی که طی سالها با آن روبهرو بودهاند اشاره کردند و افزودند: «ما مترجمان طی دهها سال کوشیدهایم تجربهها و آثار ادبی و فکری جهان را به دست شهروندان ایران برسانیم. در این راه، همان سدهایی که اکنون در برابر صدای این جنبش قد علم کرده در برابر ما بوده است. همان سدهایی که کارشان قطع ارتباط شهروندان ایران با یکدیگر و با جهان بوده است، سالها بین متنها و شهروندان قرار داشتهاند. این سدها نتوانست مانع رسیدن متنها به شهروندان ایران شود و اکنون نیز نخواهد توانست مانع رسیدن صدای آزادیخواهیِ ایشان _ این نویسندگان آزادیخواه _ به جهان شود که هیچ کجا هیچ زمان فریاد زندگی، آزادی و زن بیجواب نمانده است.»
نویسندگان بیانیه همچنین تاکید کردند که مانند دیگر شهروندان ایران به عقب بازنخواهند گشت و کوشش خویش را برای رسیدن به آزادی دوچندان میکنند و به ایجاد روزنههای نو برای درهمشکسته سدهای سانسور برخواهند خاست.
امضاکنندگان بیانیه خبر دادند که ازاینپس کتابهایی را که سدهای حکومت سالها مانع رسیدنشان به شهروندان شده است، از هر راهی که بتوانند بدون سانسور منتشر میکنند.
آنان در پایان بیانیه نیز همصدا با میلیونها شهروند ایرانی، آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، جوانان جنبش، دانشجویان، نویسندگان، کارگران، کارگردانان، وکلا، ورزشکاران، پزشکان، معلمان، دانشآموزان و دیگر گروههای جامعه را خواستار شدند و هشدار دادند که اگر این حق احقاق نشود، به هر قیمتی آن را میستانند. همچنان که حق آزادی اندیشه و بیان، حق آزادی تجمع و حق آزادی انتخاب حکومت دموکراتیک برای ایران.
داریوش آشوری، عبدالله کوثری، سروش حبیبی، سرور کسمائی، محمد قائد، بابک احمدی، خشایار دیهیمی، عباس میلانی، محمدرضا جعفری، لیلا سازگار، نازی عظیما، بهمن شعلهور، کاظم کردوانی، اکرم پدرامنیا، مسعود علیا، مراد فرهادپور، پیروز سیار و ع. پاشایی از جمله مترجمان امضاکننده این بیانیهاند.