حمله به محل اقامت بازرگانان چینی در شهر کابل را میتوان تیر خلاص بر رابطه بسیار گرم و صمیمانه چین و گروه طالبان دانست. روز ۱۲ دسامبر (۲۱ آذر)، تروریستهای داعش با حمله به محل زندگی بازرگانان چینی در شهر کابل، باعث کشته و زخمی شدن دهها تن شدند. هرچند برخی گزارشها از کشته شدن چند شهروند چین نیز خبر میدهند، مقامهای طالبان و سفارت چین کشته شدن شهروندان چینی را تایید نمیکنند. فقط زخمی شدن پنج شهروند چینی در این حمله تایید شده است.
حمله به محل اقامت بازرگانان چینی درست ۲۴ ساعت پس از هشدار سفیر چین در افغانستان در مورد احتمال حملههای تروریستی به مراکز و محافل دیپلماتیک چین در افغانستان، صورت گرفت. یک روز پیش از حمله داعش به محل زندگی چینیها در کابل، وانگ یو، سفیر چین در افغانستان، در مورد احتمال حمله به سفارت یا مراکز دیگر حضور چینیها هشدار داد. او از طالبان خواست که امنیت مراکز دیپلماتیک چین را بهتر تامین کنند. با این حال، حمله صورت گرفت و چین از شهروندانش خواست که افغانستان را ترک کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حمله داعش به محل زندگی بازرگانان چینی، شوک بزرگی به دولت این کشور وارد آورد، اما این حمله تنها زمینهساز دور شدن چین از طالبان نبود. پیش از این نیز رویکرد طالبان در قبال منافع چین در افغانستان، زمزمههای نارضایتی چین را از طالبان فراهم کرده بود. پکن به دلایل امنیتی خود را به طالبان نزدیک کرد. تنها بخشی که چین در مورد آن احساس ناامنی میکرد، منطقه خودمختار سین کیانگ بود. اویغورهای چین از سالها پیش با القاعده رابطه برقرار کرده بودند و حتی در افغانستان پایگاههای آموزش نظامی داشتند. در سالهای نخست سقوط حکومت اول طالبان در پی حمله آمریکا در سال ۲۰۰۱، اویغورها هم وضعیت نابسامانی داشتند. از آنان در مناطق قبایلی پاکستان زیاد استقبال نشد. اما القاعده به هر گونهای که توانست، آنها را نگه داشت. رویکرد پکن هم در قبال اویغورها در منطقه سین کیانگ به گونهای بود که دشمنی این قوم را با دولت مرکزی چین بیشتر کرد. در زمانی که دولت اشرف غنی گام به گام در حال عقبنشینی از مقابل طالبان بود، اویغورها با کمک طالبان به بدخشان انتقال یافتند و در آنجا صاحب پایگاه و محلی برای زندگی شدند. اویغورها حتی تا مناطق جوزجان و شبرغان هم پراکنده بودند. پس از سقوط دولت جمهوری، چین که به خوبی از رابطه اویغورهای جنبش «ترکستان شرقی» با طالبان آگاه بود، با حمایت از طالبان و نزدیک شدن به این گروه، کوشید که با همکاری خود طالبان، جلو فعالیت اویغورها را بگیرد. طالبان هرچند در ظاهر امر روی خوشی به این خواسته چین نشان دادند، در واقعیت، کوچکترین اقدامی برای کنترل اویغورها نکردند. این رویکرد طالبان، دلگرمی دولت چین را برای رابطهای نزدیک و صمیمی با طالبان کاهش داد و اینک به مرحلهای رسیده است که با وقوع این حمله، اکثر بازرگانان چینی قید سرمایهگذاری در افغانستان را زدند.
از سوی دیگر، طالبان نیز دل خوشی از تجارت با چین ندارند. با وجود مشوقهای متنوع برای آغاز استخراج معدن مس عینک، چینیها هنوز هیچ گام ثابتی برای آغاز فعالیت در این معدن برنداشتهاند. برای کار روی ذخایر بزرگ نفت و گاز شمال نیز که قرار بود چین استخراج آن را آغاز کند، شرکتهای چینی هنوز مرددند.
به نظر میرسد که فصل خوشبینی و امیدواری چین به طالبان، رو به پایان است. چین که بازار مواد خام دست نخوردهای به چنگ آورده بود، حالا کم کم میخواهد از این غذای چرب دست بکشد، زیرا هیچ تضمین امنیتی برای حفظ سرمایهگذاریهای آن در افغانستان وجود ندارد. از سوی دیگر، منافع راهبردی چین هم با حضور طالبان در افغانستان، برآورده نشده است. به همین دلیل، احتمال اینکه چین هم مانند پاکستان در رویکردش در قبال طالبان تغییراتی پدید آورد، زیاد است.