در اوایل ماه جاری، در حالی که مشغول پوشش دادن به ۳۰ امین سالگرد فروریختن دیوار برلین بودم، به مانعی برخوردم. هرچند تقاضانامهام را به موقع به دفتر صدراعظم آلمان تسلیم کرده بودم، اما یک گروه جوانانی که به حداقل دستمزد موقتا برای صدور کارتهای خبرنگاری استخدام شده بودند، به من گفتند هنوز آخرین مرحله بررسیهای امنیتی باقی مانده و من – بهعنوان یک گزارشگر – باید برای رفتن به رویدادی که به مناسبت آزادی و لیبرالیسم برگزار میشود، صبر کنم.
من تنها نبودم. دهها خبرنگار دیگر در این تاخیر «امنیتی» گرفتار شده بودند. برخی از آنها تا چهار ساعت زیر باران سرد ایستاده بودند تا بتوانند کارت خبرنگاریشان را که به آنها اطمینان داده شده بود بدون مانع آماده خواهد بود، دریافت کنند.
مثل همان کسانی که در فرودگاهها برای بازرسی مجدد امنیتی انتخاب میشوند، اینجا هم گزارشگرانی که باید برای برای عبور از تدابیر امنیتی صبر میکردند، عمدتا عرب، اهل خاورمیانه یا رنگین پوست بودند.
پس از یکساعت انتظار در هوای سرد، مدارکم را پس گرفتم، واقعیت تلخ آزار رسانهها در این روز خاص را در ذهنم ثبت کردم و با گذشتن از خیر رفتن به رویداد اصلی، به جشنهای دیگری که به این مناسبت برگزار شده بود، رفتم. گزارشم را در حین لذت بردن از یک شام ویتنامی و پس از آن فرستادم که عیش شهروندان برلین که مشتاق تجلیل سالگرد ادغام دو برلین بودند، با موانع خیابانی و حضور واحدهای مسلح پلیس منقص شده بود.
بنظرم آمد که تجربه آن شب من انعکاس واقعیتهای تلخی است که لذت لحظات سی سال پیش و سقوط دیوار برلین را پاک کرده است.
در چند دهه گذشته، تشدید ملاحظات امنیتی ناشی از حمله ۱۱ سپتامبر و خودپرستی نخبگان قدرتمند که خود را در پس «مناطق سبز» پنهان کردهاند، امید کسانی را که سی سال پیش در این ماه شاهد فروریختن دروازه «براندنبورگ» بودند، اگر نه کاملا ناامید، اما قطعا تضعیف کرده است.
تصادفا، من، هم بهعنوان یک دانشجو در روز ۹ نوامبر سال ۱۹۸۹ در برلین بودم و هم در مقام یک گزارشگر در روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در شهر نیویورک و زمانی که دو هواپیما مرکز تجارت جهانی را تخریب کردند.
در هردو مورد، با قطع شبکههای ایاب و ذهاب عمومی و ارتباطات، محل واقعه دستخوش هرج و مرج شد و موجب این وحشت در من که نتوانم سرکلاس یا بر سر کار حاضر شوم، و این که باید با دوستان و اقوام نگرانم تماس بگیرم.
در هردو مورد، نشانههایی از امکان محقق شدن این وقایع بود. ماهها بود که اروپای شرقی شاهد تظاهرات مردم بود و کشتی «یو اس اس کوُل» و سفارتخانههای آمریکا در آفریقا مورد حمله قرار گرفته بود.
با وجود این، وقایع هردو روز تکان دهنده بود. دنیا، به آن صورتی که آن را می شناختیم، ظرف چند ساعت از هم فروپاشید. آن ارزشهایی که سیاستمداران، پژوهشگران و خبرنگاران در طول دههها با دقت و رنج بنا کرده بودند، به سرعت از هم پاشید و به صورت یادگارهای عصر گذشته درآمد.
برای من، ۹ نوامبر و ۱۱ سپتامبر، موید این نظریه بود که تاریخ در جهتی مستقیم و روشن حرکت نمیکند بلکه انرژی پیش از هر انفجار ناگهانی انباشته میشود و سپس انفجار – مثل عواقب یک زمین لرزه – درگیریها و اتحادهای جدیدی ترسیم میکند.
نخبگان و قدرتمندان جهان، با توسل به سیم خاردار، مانع یا دیوارهای سیمانی، یا بنا کردن ساختمانهای فولادی و شیشهای به افتخار و نام خود، در تلاش به وجود آوردن هالهای شکست ناپذیر یا بهتر بگویم، اجتناب ناپذیر به گونهای هستند که گویا خود عروج تاریخند.
اما بی توجه به این که این نخبگان و قدرتمندان تا چه حد در جایگاهشان مستقر شدهاند، میتوان قدرت آنها را خنثی کرد یا دستکم به چالش کشید. در ده سال گذشته، قیامهای گستردهای علیه رژیمهای ایران و دول عرب برپا شده است. در طول یکسال گذشته، قیامهای مردمی در کشورهایی چنان متفاوت چون شیلی، فرانسه، سودان، لبنان، عراق، جمهوری چک، و الجزایر و جزیره هنگ کنگ برپا شده است. اعتراض علیه افزایش قیمت بنزین از روز شنبه در ایران آغاز شده است.
هرچند این اعتراضها بر سر مسائل متفاوتی بوده، اما زمینه اصلی آنها فرای مرزی است: اقتصاد تک قطبی، سرکوب سیاسی، فساد و سوءمدیریت.
سی سال پیش، جنگ سرد به پایان رسید. وارثان نظم جدید به جای بنا کردن آینده بر روی آن لحظات و روحیه شاد، سخت آن را خراب کرده دنیایی مبتنی بر اقتصادی ناعادلانه و به گونهای فزاینده عجین با اقدامات امنیتی به وجود آوردند. این دنیا، در حال حاضر، با نارضایتی مردم در مورد موارد فاحش شکست رهبران جهان که همه ساله در استراحتگاههای اسکی گردهم میآیند، در حال انفجار است.
با وجود این، نخبگان سیاسی و شرکتهای بینالمللی، از برلین گرفته تا لندن و واشنگتن، همچنان در قدرتند. آنها هنوز بهای اشتباهات، بی کفایتی و فسادشان را ندادهاند.
پرزیدنت اریک هانکر، آخرین رئیس جمهور آلمان شرقی، تنها ده ماه پیش از سقوط حکومتش گفت که دیوار برلین صدها سال برجای خود باقی خواهد ماند. اما ما حالا میدانیم که هیچ چیز غیرقابل اجتناب و هیچکس شکست ناپذیر نیست.
© The Independent