جنگ اوکراین به یکباره نگاهها را از افغانستان که تازه به چنگ طالبان افتاده بود، منحرف کرد. افغانستان بعد از ۲۰ سال جنگ و درگیری داخلی، با حضور هزاران سرباز ناتو که برای حمایت از دولت جمهوری در افغانستان مستقر بودند، در مقابل یک گروه بدوی با ابتداییترین تسلیحات به زانو درآمد و طالبان بار دیگر قدرت را در این کشور به دست گرفتند. جنگ اوکراین به یکباره نگرانی از سلطه طالبان را از یاد جهانیان برد و این فرصتی شد تا این گروه در سایه جنگ روسیه و اوکراین، به بازسازی دوباره خود بپردازد و به کابوس کشورهای منطقه تبدیل شود.
گروه طالبان مانند دوره اول حکمرانیاش در دهه ۱۹۹۰، باز هم به جذب نیروهای جهادی از سراسر جهان پرداخته است، با این تفاوت که در گذشته القاعده در راس تمامی نیروهای خارجی در افغانستان بود، اما حالا بیش از ۲۰ سازمان جهادی در حال سربازگیریاند. روزنامه آمریکایی هیل در مطلب تازهای نوشته است که همزمان با طالبان، شاخه خراسان داعش نیز بهعنوان رقیبی افراطیتر از طالبان، در حال گسترش حوزه فعالیتهایش در افغانستان است. داعش همزمان که قصد حمله به کشورهای خارجی دارد، در حال نبرد با طالبان نیز است، زیرا طالبان را مزدورانی میبیند که نباید بر یک کشور اسلامی حکومت کنند. در حال حاضر، مهمترین دغدغه چگونگی عملکرد طالبان در افغانستان است که موجب نارضایتی جامعه جهانی و سازمانهای بشردوستانه شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این گروه قدمبهقدم بهسوی مطلوب همیشگی خود پیش میرود و با تصویب ضدانسانیترین قوانین، سعی میکند افغانستان را به قهقراییترین دوره تاریخ بکشاند. گروه طالبان در رسانههای داخلی افغانستان رسما اعلام کردهاند که در اسلام هیچ اولویتی برای آموختن علم و دانش وجود ندارد، بنابراین نیاز نیست که این کشور علوم متداول را دریافت کند. این دیدگاه بدویترین دیدگاه در تاریخ معاصر جهان است، اما آنچه نگرانی جهان را بیشتر کرده این است که طالبان به جغرافیای افغانستان بسنده نمیکنند و در حال صدور نسخه وحشتناک حکومت طالبانی به کشورهای منطقهاند.
جلب و جذب تروریستهای جهادی تنها به این دلیل نیست که آنان هم مانند طالبان میاندیشند، بلکه برای ناامن کردن کشورهای منطقه و به دنبال آن، نفوذ در این کشورها و در خوشبینانهترین حالت، تبدیل این کشورها به یک امارت اسلامی دیگر صورت میگیرد. به نوشته نشریه هیل، طالبان در حال جذب سربازان جهادی از میان ازبکها، ترکمنها، ایغورهای چین، پاکستانیها، عربها و بلوچها است. این افراد علاوه بر اینکه تابع و مطیع فرمانهای امیرالمومنین طالبان یعنی ملا هیبتالله خواهند بود، تلاش میکنند که کشورهای زادگاهشان را نیز ناامن کنند.
مسئله جالب این است که بیشتر کشورهایی که در آینده نزدیک ناامن میشوند، کشورهایی خواهند بود که در چند سال گذشته از این گروه بهمنظور زمینگیر کردن آمریکا در افغانستان حمایت میکردند. چین در یک سال گذشته، بیشترین مراوده را با طالبان داشته است. چینیها برای بهرهبرداری از منابع افغانستان، به این کشور آمدند تا پروژههای بزرگی چون استخراج مس، نفت، لیتیوم و دیگر مواد معدنی را در اختیار بگیرند، اما حملات پیدرپی تروریستها به مراکز تجمع چینیها، آنان را از افغانستان فراری داد.
از سوی دیگر، بزرگترین دلیل دیگر چین برای نزدیک شدن به طالبان، کنترل ایغورهای استقلالطلب بود، اما این کشور حالا شاهد آموزش نظامی ایغورها در بدخشان افغانستان و در نزدیکی مرز با چین است. چینیها هرچند از افغانستان پا پس کشیدهاند، اما همچنان با طالبان تعامل دارند. کشورهای آسیای میانه نیز در چنین منجلابی دستوپا میزنند. پس از سالها، برای اولین بار از خاک افغانستان حمله موشکی مستقیم به کشورهای تاجیکستان و ازبکستان صورت میگیرد. انصارالمجاهدین تاجیکستان و حزب حرکت اسلامی ازبکستان هم در شمال افغانستان فعالاند و نیروی بیشتر جذب میکنند.
آمریکا همچنان تعاملش با طالبان را حفظ کرده است. این گروه با تمام خودمحوریاش، به کمکهای نقدی هفتگی آمریکا بهشدت نیازمند است. با اینکه مقامهای آمریکایی در چند هفته گذشته واکنشهای تندی به عملکرد گروه طالبان داشتهاند، اما همچنان به فرستادن پول نقد برای آنها ادامه میدهند. آمریکا با استناد به اینکه طالبان و جنبشهای تروریستی جهادی در حال حاضر توان ضربه زدن به منافع این کشور را ندارند، به تعامل با طالبان ادامه میدهد. گفته میشود درگیر شدن طالبان با اکثر کشورهای همسایه، از جمله پاکستان که یک عمر ولینعمت این گروه بود، نیز بهنحوی به اشاره آمریکا صورت گرفته است، زیرا آمریکا میخواهد با استفاده از همان ابزاری که کشورهای همسایه حضورش در افغانستان را به چالش کشیدند، این کشورها را به چالش بکشد.
اما نباید فراموش کرد که جنبشهای جهادی هر لحظه میتوانند تغییر روش بدهند و از دوست به دشمن تبدیل شوند. بنابراین، خوشبینی دولت آمریکا به اینکه جنبشهای جهادی در منطقه درگیرند مقطعی است، زیرا این گروهها فقط منتظرند تا مانند حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، بار دیگر زهرشان را به آمریکا بریزند.