اخیرا «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی افغانستان و یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، در نامهای به «اشرف غنی» رئیس جمهور فعلی افغانستان، از بحرانی شدن وضعیت افغانستان در صورت تداوم روند فعلی شمارش آرا هشدار داده است.
حکمتیار در نامهای که به رئیس جمهور غنی فرستاده است گفته در صورت تداوم باز شماری آرا پیش از تصفیه آرای مشکوک، افغانستان به سوی یک بحران تازهای خواهد رفت و مسئولیت آن به دوش رئیس جمهور خواهد بود. به نظر حکمتیار تقلب گستردهای در انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفته است و باید آرای شفاف از آرای غیر شفاف که میتواند باعث باطل شدن این آرا شود، تفکیک گردد.
آقای حکمتیار به رئیس جمهور غنی توصیه کرده است که برای پیدا کردن راه حل منطقی برای برون رفت از این مشکل به خصوص مساله تقلبات به گفته او گسترده، با نامزدهای انتخابات وارد گفتگو شود. او گفته است که اگر رئیس جمهور به این مساله توجه نکند، افغانستان به سوی بحران عمیق رفته و مسئولیت بعدی آن به دوش رئیس جمهور است.
آقای حکمتیار سه روز قبل هم در یک نشست خبری به رسانهها گفته بود که هیچ کس حق ندارد، پیش از این که آرای (معتبر و غیر معتبر) را از هم جدا کند، نتایج انتخابات را اعلام کند. همچنین دکتر عبدالله عبدالله و رحمتالله نبیل دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نیز روند کنونی در پیش گرفته شده را بحران زا خوانده بودند.
اما در اینسو کمیسیون انتخابات اعلام کرده است که بررسی آرای ریخته شده به صندوقهای رای تمام شده است و تمامی آرایی که غیر بیومتریک بوده، باطل شده و دیگر آرای باطلی وجود ندارد. کمیسیون انتخابات در واکنش به درخواست باطل کردن حدود ۳۰۰ هزار رای دیگر گفته است که این آرا به هیچ وجه مشکلی نداشته و کسی نمیتواند این آرا را باطل کند.
آنچه که در مورد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان کاملا واضح است، این است که تعدادی از نامزدها میدانند که در مصاف انتخابات، امیدی برای آنان وجود ندارد.
آرای تخمینی که در روزهای اول با بررسی ریزلشیت (فرمهای ثبت شده آرا در روز انتخابات)ها از سوی ناظران نامزدها و نهادهای انتخاباتی، صورت گرفت نشان داد که اشرف غنی و دکتر عبدالله با فاصله زیاد از دیگر نامزدها پیشی گرفتهاند. یعنی حتی در صورت باطل شدن ۳۰۰ هزار رای هم نمیتوان این دو را از صدر فهرست پایین آورد. بلکه در آن صورت انتخابات به دور دوم خواهد رفت. اما برای نامزدهای دیگر دور دوم نیز یک مزیت دارد و آن این که زمینه را برای معاملههای انتخاباتی میسر میسازد.
مسلما اگر دور دومی متصور باشد، نامزدهای پیشتاز تلاش خواهند کرد تا نامزدهای دیگر را که در حدی رای با خود دارند، با وعده و وعیدهایی به سوی خود جلب کنند. این روند حداقل در سه دور انتخابات افغانستان مصداق داشته است. حالا به نظر میرسد که یک تعداد از نامزدها که در مورد رفتن به دور دوم هم دچار تردید شدهاند، میخواهند با غوغاسالاری و زمینهسازی وضعیتهای احتمالی بحران زا، در همین دور بحث امتیازگیری را پیش بکشند.
گفتگو با نامزدهایی که در ردههای پایینی فهرست انتخابات قرار دارند، هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. جز این که با وعده پستها در کابینه بعدی، آنان را تبدیل به همراهان برنده انتخابات کند.
در حال حاضر تقریبا یک اجماع قطعی به وجود آمده است که از میان اشرف غنی و دکتر عبدالله یکی از آنان برنده انتخابات است. بنابراین نزدیک شدن نامزدها به این دو تن، بوی خواستههای منفعت طلبانه را میدهد نه چیز دیگر. در مورد بحرانی شدن، تعداد کمی به آن باور دارند، زیرا عدم حضور رای دهندهها در پای صندوقهای رای نشان داده است که هیچ کدام از این نامزدها، چهره مورد نظر مردم برای رهبری افغانستان نیست.
بحران در یک کشور زمانی شکل میگیرد که گروه عظیمی از مردم، با باور به این که باید نظام تغییر کند وارد صحنه شوند. مانند آنچه این روزها در ایران رخ داده است. مردم زیر فشار گرانی و تورم، صبرشان به سر آمد و برای تغییر به خیابانها آمدهاند. در افغانستان یاس و نا امیدی از تغییر چنان در افکار مردم رسوخ کرده است که دیگر کسی انگیزهای برای وارد شدن به صحنه ندارد. بنابراین میتوان گفت چیزی بهعنوان بحرانی شدن وضعیت در کشوری که خود با بحران سالهای متمادی دست و پنجه نرم میکند حرف اضافهای است.