در کشوری که بیشتر از ۹۰ درصد جمعیتش زیر خط فقر زندگی میکنند، گرسنگی و تلاش برای تامین غذا پای کودکان کارگر را به میدانهای مین هم باز میکند. رسانه اینسایدر در یک گزارش میدانی، سراغ کودکانی رفته است که در درهتنگی در نزدیکی کابل به دنبال مین و نارنجکهای عملنکرده میگردند تا آنها را منفجر کنند و مس موجود داخل آنها را کیلویی دو دلار بفروشند.
سلیم پاندیخیل، یکی از جمعآوریکنندگان ضایعات آهنی است که در درهتنگی دنبال مین و نارنجک و مهمات منفجرنشده میگردد. این منطقه بهشدت مینگذاری شده است و از سالها به عنوان گذرگاهی نظامی بین مناطق اطراف کابل استفاده میشد.
سلیم و دیگر کودکان از این کار پول در میآورند و برای خانوادههایشان غذا تهیه میکنند. سلیم میگوید: «سختترین بخش کار ما این است که زود بیدار شویم و فکر کنیم که امروز کار خواهد بود یا نه؟» او میافزاید: «ما نمازهایمان را می خوانیم؛ زیرا این کار بسیار پرخطر است. ما ۱۰ بار در روز با مواد منفجره مواجه میشویم.»
این کودکان هنگامی که گنج خود را پیدا میکنند، آن را به مخفیگاهی حدود ۱۰ کیلومتر دورتر میبرند تا بدون ترس از آسیب رساندن به دیگران، آن را منفجر کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سلیم به اینسایدر گفت: «اولین کاری که ما انجام میدهیم، این است که از خانههای مردم دور شویم، زیرا نمیخواهیم در صورت انفجار ضایعات کسی آسیب ببیند.» او تعریف کرد یک بار گلولههایی یافته و تلاش کرده است مس آنها را جدا کند، اما گلوله دود کرده و پس از آنکه سلیم آن را پرتاب کرده و دور شده، منفجر شده است. او گفت: «مردم روستا آمدند، فریاد زدند و از دست من عصبانی شدند. در آن لحظه آرزو می کردم که ای کاش مرده بودم، فقط برای اینکه اینقدر ناامید نباشم.»
یکی از کودکان در همین روستا یه نام صلاحالدین در هفت سالگی به دلیل پرتاب سنگ به یک بمب و منفجر شدن آن، از ناحیه سر آسیب دید و دچار شکستگی جمجمه و جراحات مغزی شد.
این کودکان عموما از طریق پیدا کردن مواد انفجاری، منفجر کردن و درآوردن مس آنها و فروش آن به خریداران ضایعات فلزی پول در میآورند و خرج خانواده میکنند. محمد امین، یکی از کسانی که از این کودکان ضایعات آهنی میخرد، میگوید: «اکثر مواقع قراضهجمعکنها نمیدانند برای من چه می آورند. من آن را بررسی میکنم تا ببینم ریسک دارد یا نه. ضایعات گرانقیمت مس و کابلاند.» او میافزاید: «فقر ما را به کارهای پرخطر وادار میکند، اما کار خطرناک کردن بهتر از گدایی کردن است.»
به گفته امین، ضایعات فلزی که بیشتر از مواد انفجاری به دست میآیند، بزرگترین منبع عایداتی در درهتنگیاند. او تصریح کرد: «روزانه حدود ۲۵ مشتری میآیند. جدا از مس ارزشمند موادی مانند لاستیک، برزنت و سطلهای قدیمی را هم میپذیرم و از آنها میخرم.»
امین موادی را که از مردم و کودکان کار خریداری میکند، به کارخانههای فولاد در کابل میبرد. یکی از این کارخانهها، کارخانه فولاد دلی است. امید بشیر، یکی از کارکنان این کارخانه، در این گزارش گفت که این کارخانه اسلحه نمیپذیرد اما فلزات جداشده از مواد انفجاری را قبول میکند.
بشیر میگوید: «فلزات در کوره ذوب و به میلههای فولادی تبدیل میشوند. گاهی اوقات گلولهها با قراضههای دیگر قاطی میشوند. آنها در لوله منفجر میشوند و مردم صورت، پاها و دستهای خود را زخمی میکنند.»
بخشی دیگری از مواد انفجاری و فلزات مشکوک را سازمانهای مینزدایی جمع میکنند تا در جایی امن و به روش صحیح خنثی کنند. البته پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان و رکود اقتصادی شدید، برای مینزدایی در افغانستان برنامه منظم و رسمی وجود ندارد. اما سازمانهای مانند هلوتراست (HALO Trust) داوطلبانه برای پاکسازی میدانهای مین در افغانستان کار میکنند.
اکثر کشورها استفاده از مین در جنگها را غیرقانونی اعلام کردهاند اما روسها در طول سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ و در زمان جنگ شوروی در افغانستان، میلیونها مین در افغانستان کار گذاشتند. برخی از کسانی که در کار جمعآوری ضایعات فلزیاند، هنوز هم خمپارههای شوروی با طرح متمایز شش باله آن را پیدا میکنند.
گزارشها نشان میدهند که طالبان نیز در طول جنگ ۲۰ ساله با دولت پیشین افغانستان از مینهای جامانده در افغانستان استفاده کردند و خود نیز مناطق زیادی را مینگذاری کردند.
ارتش آمریکا ادعا میکند در جنگ با طالبان از مین استفاده نکرده است، اما با خروج از افغانستان، میلیاردها دلار اسلحه و مواد انفجاری در افغانستان جا گذاشت. این مواد انفجاری یا به دلیل جستوجوی کودکان برای یافتن فلزات قیمتی یا حین بازیهای کودکانه منفجر میشوند. به گزارش اداره انسجام، هماهنگی و پاکسازی مین در افغانستان، ماهانه به طور متوسط ۱۲۵ کودک در افغانستان در اثر انفجار مین یا دیگر مهمات جنگی کشته یا زخمی میشوند. با این حال همچنان برای شمار زیادی از کودکان یافتن و فروش آهنقراضه یک منبع درآمد است و میگویند برای زنده ماندن مجبورند این کار را انجام دهند؛ زیرا برای کسب درآمد گزینه دیگری ندارند.