حوادثی که اخیرا در شهر نابلس در کرانه باختری رخ داد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، را میان شعلههای دو آتش با دمای جهنم قرار داد. البته او آگاهانه این موقعیت را برای خود انتخاب کرد و اکنون نمیتواند فرد دیگری را عامل این وضعیت دشوار بداند.
نتانیاهو از یکسو رئیس شورای امنیت ملی و رئیس دستگاه اطلاعاتی خود را به شهر عقبه (اردن) میفرستد تا تفاهمنامههایی را با هدف جلوگیری از وخامت اوضاع و تشدید تنش بین اسرائیل و فلسطین امضا کنند و در آنجا با اقداماتی موافقت میکند که او را بهعنوان رهبر یک کشور سازمانیافته نشان میدهد که ارتش، پلیس و قانون دارد. از سوی دیگر، دولت او در برابر درگیریها و خشونتهایی که منطقه را به چالش کشیده است، کاملا بیتفاوت به نظر میرسد.
شماری از وزیران کابینه او شعار محو شهرهای فلسطینی از نقشه را سر میدهند و صدها تن از شهرکنشینان به این شعار عمل میکنند، در حالی که رسانههای خبری تصاویر شبهنظامیان شهرکنشین مسلح را پخش میکنند که با وحشیگری به فلسطینیهای صلحجو حمله میکنند. درنتیجه، این پرسش مطرح میشود که این چگونه دولت و نظامی است که بر این سرزمین حکومت میکند؟
نتانیاهو هرگز نمیتواند ادعا کند که از تحولات اخیر غافلگیر شده است، زیرا او با اشتیاق بسیاری با یکی از احزاب راستگرای افراطی دولت تشکیل داد. هرجومرجی که در شهرهای حواره، زعتره و سایر شهرهای فلسطین رخ داد، «پاسخ عاطفی» به کشته شدن دو شهرکنشین یهودی نبود و کارشناسان اسرائیلی سالها قبل پیشبینی کرده بودند که فلسطینیها با توجه به عملکرد ارتش و شهرکنشینان، به عملیات مسلحانه علیه ارتش و شهرکنشینان اسرائیل اقدام خواهند کرد.
سپس، هنگامی که بنیامین نتانیاهو با حذف اختیار مدیریت امور مدنی در کرانه باختری از ارتش و دادن اختیارات و مسئولیتهای گسترده به رهبران افراطی شهرکنشینان موافقت کرد، کاملا روشن بود که وخامت اوضاع اجتنابناپذیر است. نتانیاهو، بتسلئیل اسموتریچ را بهعنوان وزیر اضافی در وزارت دفاع و ایتامار بنگویر را بهعنوان وزیر امنیت ملی و مسئول پلیس، مرزبانی و خدمات زندان تعیین کرد و با این اقدام از یک موقعیت پرتنش به موقعیت پرتنشی دیگری گام برداشت. در حالی که گفتههای بیربط او درباره تحولات اخیر آنچنان غیرمنطقی است که فراخور مقام یک کارمند کوچک نیست، چه رسد به اینکه نخستوزیر یک کشور مطرح کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اسموتریچ، بنگویر و همرزمانشان مدتها است به بهانه اینکه ارتش و سرویسهای امنیتی نمیتوانند امنیت اسرائیلیها را تامین کنند، به مبارزه علیه آنها برخاستهاند. این راستگرایان افراطی، ارتش و مسئولان امنیت ملی را بهدلیل اینکه دولت به آنها بودجه هنگفتی میدهد، به زیادهخواهی متهم میکنند و بهدلیل اینکه جرات حمله به اردوگاه جنین و وارد شدن به محله «القصبه» در شهر نابلس را ندارند، بزدل و بیعرضه مینامند.
آنها ارتش و سرویسهای امنیتی را به طفرهروی از رویارویی با دشمن متهم میکنند و میگویند نیروهای امنیتی بهدنبال سلاحهاییاند که از دور به دشمن شلیک کنند. به همین دلیل، ارتش تصمیم گرفت این اتهامها را جدی بگیرد و با تانکها و خودروهای زرهی به اردوگاه جنین یورش برد و از پهپادهای نظارتی و جنگی استفاده کرد. پس از گذشت حدود دو هفته از این تهاجم، ارتش در اقدامی مشابه به شهر نابلس حمله کرد و درنتیجه، دهها تن از فلسطینیها کشته و صدها تن دیگر مجروح شدند، افزون براینکه استفاده از موشکهای «لاوی» باعث تخریب خانههای فلسطینیان شد.
البته مشخص بود که فلسطینیها به دادن پاسخ مجبور میشوند و در مقابل، شهرکنشینان نیز واکنش نشان میدهند، بهویژه اینکه واکنش آنها گامی در راستای خدمت به یک برنامه سیاسی ایدئولوژیک به شمار میرود.
افراطگرایان بر این باورند که به قدرت رسیدن آنها فرصتی برای رهایی از راهحل دو کشوری است، زیرا آنها پیمان اسلو را از منظر دیگری میبینند که تفاوت بسیاری با دیدگاه عموم فلسطینیها درباره این پیمان دارد. آنها پیمان اسلو را «فاجعه برای یهودیان» و تشکیلات خودگردان فلسطین را نمونه کوچک یا هستهای برای دولت آینده فلسطینیها تلقی میکنند. این افراطگرایان سرویسهای امنیتی را متهم میکنند که تمام تلاش خود را برای تثبیت این مدل که آن را بهعنوان منافع والای راهبردی میدانند، انجام میدهند، در حالی که واقعیت براساس اندیشه آنها برعکس این راهبرد است. به باور آنها فروپاشی تشکیلات خودگردان فلسطین و گسترش هرجومرج به نفع اسرائیل است و منافع راهبردی آن را تامین میکند.
ازاینرو، میتوان گفت که صحبت درباره محو شهر «حواره» از نقشه، لغزش زبان نبود و حمله به شهرهای فلسطینی، خیزش ناگهانی برای خونریزی نبود، بلکه آنها با سلاحها و ابزارهای مناسب وارد شهرها شدند. مهاجمان در حالی با خودروهای زرهی وارد شهرهای فلسطینی شدند که نقشههای شهرها و محلهها را با خود داشتند. آنها مواد آتشزا با خود داشتند تا خانههای فلسطینیها را به آتش بکشند و با چکشهای بزرگی که با خود حمل میکردند، شیشههای اتومبیلها را میشکستند و با چوب و چماق و ایجاد مانع بر سر راهها از ورود آمبولانسها و ماشینهای آتشنشانی جلوگیری میکردند. آنها سعی داشتند عکاسان را با خود با صحنه ببرند تا تهاجم آنها به شهرهای فلسطین و تصویری مغایر با آنچه در نشست عقبه میگذشت را به نمایش بگذارند.
کسی که از نتانیاهو و ماهیت اندیشههای سیاسی او آگاهی دارد میداند که هرچند او با متحدانش در اقدام به چنین اعمالی متفاوت است، اما با همگرایی با آنها قدرت زیادی به متحدان خود داده است تا اهداف سیاسی خود را آنگونه که میخواهند، برآورده کنند. نتانیاهو میداند که متحدانش در دولت کنونی به او فرصت تصمیمگیری نمیدهند، اما او ناگزیر به پذیرش این واقعیت تلخ است، زیرا او در سایه دولت فعلی میتواند خود را از رفتن به دادگاه به اتهام فساد و قرار گرفتن پشت میلههای زندان نجات دهد.
زمانی که شهرکنشینان برای انجام حملات خود به حرکت درآمدند، نتانیاهو انتظار داشت که ارتش و اطلاعات برای مهار آنها اقدام کنند. اما با وجود اینکه شهرکنشینان بهصورت نیمهعلنی برای حمله آماده شدند و ساعت ۱۰ شب یکشنبه را بهعنوان زمان حمله تعیین کردند، سرویسهای اطلاعاتی هیچ واکنشی از خود نشان ندادند و تنها از طریق «واتساپ» با یکدیگر در تماس بودند. گشتهای ارتش از نزدیک تجمع مهاجمان عبور میکردند، بدون اینکه مانع آنها شوند. برخی از سربازان به مهاجمان میگفتند مراقب خود باشید. شش ساعت گذشت تا اینکه سرانجام ارتش وارد عمل شد و تهاجم را مهار کرد.
به این ترتیب، بنیامین نتانیاهو در شرایط بسیار دشوار و در تنگنای سختی قرار گرفت، بهطوری که از یکطرف با فشار متحدان و از سوی دیگر با فشار ارتش و دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل مواجه شد. در این میان، تاثیر فشار آمریکا در نشست عقبه همچون سرابی بهسرعت ناپدید شد.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط