شکست «جنگ جهانی سوم» و کابوس گیشه ۱۴۰۲ برای فیلم‌های غیر‌کمدی

این فیلم در ۲۰۵ سالن سینما اکران شده و تا نهم اردیبهشت، ۲۳۴۵ سانس نمایش داشته است

«جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی، طی دو هفته اکران، ۷۵ هزار بلیت فروخت - خانه سینما

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، فیلم‌های اکران‌شده در سال ۱۴۰۲، با استقبال سرد مخاطبان مواجه شده‌اند و اگر کمدی عامه‌پسند «فسیل» را کنار بگذاریم، سایر فیلم‌های به نمایش درآمده در سال جدید، طی ۴۰ روز گذشته کمی بیش از ۶۰۰ هزار مخاطب داشته‌اند. این روی‌گردانی مردم از سینما به‌ویژه درباره فیلم «جنگ جهانی سوم» قابل‌تامل است.

بر اساس آمار منتشر شده در سامانه مدیریت فروش و اکران سینما (سمفا)‌، مجموع مخاطبان ۹ فیلم جدید تا روز نهم اردیبهشت، دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده که از این تعداد، کمدی «فسیل» نزدیک به دو میلیون و ۱۰۰ تماشاگر داشته است و هشت فیلم دیگر کمتر از ۶۱۰ هزار مخاطب جذب کرده‌اند.

«جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی که سال گذشته بنیاد سینمایی فارابی آن را به‌عنوان نماینده ایران به رقابت جوایز اسکار معرفی کرد، طی دو هفته اکران، ۷۵ هزار بلیت فروخته و به فروش ۳.۷ میلیاردی رسیده است.

این فیلم در ۲۰۵ سالن سینما اکران شده و تا نهم اردیبهشت، ۲۳۴۵ سانس نمایش داشته است. به این ترتیب، متوسط بلیت فروخته شده برای این فیلم در هر سانس رقم ۳۲ را نشان می‌دهد که برای چنین فیلم پر سر‌و‌صدایی بسیار کم است.

متوسط تعداد بلیت‌های فروخته شده این فیلم در هر سانس تقریبا نصف همین میزان برای فیلم «فسیل» است که در هر سانس به شکل متوسط ۶۳ مخاطب داشته است. البته همین عدد درباره موفق‌ترین فیلم روی پرده که فروش آن به حدود ۱۰۰ میلیارد تومان رسیده است، یادآوری می‌کند بحران مخاطب سینمای ایران تا چه حد جدی است.

حتی پرفروش‌ترین فیلم اکران شده هم نمی‌تواند سالن‌های موجود سینما را پر کند و رقم دهان‌پرکن ۱۰۰ میلیاردی بیشتر به گرانی بلیت سینما ربط دارد تا استقبال مردمی از همه ظرفیت نمایش فیلم در ایران.

وضعیت سایر فیلم‌های اجتماعی و جدی اکران شده در ۱۴۰۲، از «جنگ‌ جهانی سوم» چندان بهتر نیست. «سه کام حبس» ساخته سامان سالور بعد از ۱۲ روز اکران، ۸۶ هزار بلیت فروخته و فیلم جنگی «دسته دختران»، با وجود حضور بازیگران زن سرشناسی مانند نیکی کریمی، پانته‌آ پناهی‌‌ها و فرشته حسینی، طی ۱۰ روز نمایش فقط ۲۳ هزار و ۵۰۰ تماشاگر داشته است.

فیلم «غریب» ساخته سازمان اوج -وابسته به سپاه پاسداران- و تنها نماینده جشنواره فجر چهل‌و‌یکم، در اکران نوروز که از ۲۵ اسفند شروع شد حدود ۱۹۴ هزار تماشاگر داشته است که اگر این عدد را بر تعداد سانس‌های نمایش فیلم (۸۸۴۲) تقسیم کنیم، متوسط تماشاگر هر سانس عدد ۲۱ را نشان می‌دهد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

هرچند سینماداران از همین میزان استقبال از فیلم‌های اکران‌شده راضی به نظر می‌رسند، اما چشم‌انداز پیش روی اکران ۱۴۰۲ برای فیلم‌های موسوم به «غیر کمدی» تیره‌و‌تار است، به‌خصوص فیلم‌های رونمایی شده در جشنواره فجر سال گذشته که حداقل جذابیت‌ برای همین تماشاگران موجود را ندارند و شاید به همین دلیل تعدادی از آن‌ها بدون اکران سینمایی در تعطیلات نوروز از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شدند.

«جنگ‌ جهانی سوم» چرا شکست خورد؟

اما شکست «جنگ جهانی سوم» در اکران، معنای مهم‌تری برای سینمای ایران دارد. بعد از «برادران لیلا» که سال گذشته در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن به نمایش درآمد، فیلم هومن سیدی موفق‌ترین فیلم ایرانی در سطح بین‌المللی بود. ابتدا به بخش «افق‌ها» جشنواره فیلم ونیز راه یافت و دو جایزه برد و سپس در جشنواره‌های دیگر خارجی روی پرده رفت و هفته گذشته جایزه بهترین فیلم جشنواره استانبول را هم از آن خود کرد.

اگر وجه تمایز این فیلم با «برادران لیلا» این بود که به دست دولت توقیف نشد، اما برای عرضه وضعیت مشابهی پیدا کرد و نسخه با کیفیت آن به شکل زیرزمینی در فضای مجازی پخش شد.

فیلم سعید روستایی هرچند به این شکل در ایران دیده شد، اما چون توقیف شده بود و شانسی برای نمایش رسمی نداشت، مسئولان دولتی عرضه غیررسمی آن را حتی به سعید روستایی، کارگردان فیلم، نسبت دادند.

اما «جنگ جهانی سوم» قرار بود با تبلیغات فراوان اکران شود و عرضه زیرزمینی نسخه آن باعث شد فیلم به‌سرعت روی پرده سینماها بیاید، در حالی که بسیاری از مخاطبان بالقوه‌اش را در همان چند روز پخش غیرقانونی از دست داده بود.

آنچه «قاچاق» فیلم‌های ایرانی خوانده می‌شود، از دهه ۱۳۸۰ خبرساز بوده است و معمولا فیلم‌های عامه‌پسند هم‌زمان با اکران دچارش می‌شدند. در آن دهه نسخه‌های بی‌کیفیت فیلم‌ها که از روی پرده سینما فیلمبرداری شده بود، در قالب سی‌دی و دی‌وی‌دی کنار خیابان‌ها فروخته می‌شد.

در دهه ۱۳۹۰ سایت‌های اینترنتی و کانال‌های تلگرام محل عرضه این نسخه‌ها شدند و حالا در همین فضا نسخه‌های باکیفیت فیلم‌ها پیش از عرضه رسمی در اختیار مردم قرار می‌گیرد و وزارت ارشاد، پلیس و سایر نهادها در برابر این پدیده کاری انجام نمی‌دهند.

البته فیلم هومن سیدی بدون پخش غیرقانونی هم نمی‌توانست در فضای فعلی حاکم بر ایران موفقیت تجاری زیادی داشته باشد، زیرا علاوه بر روی‌گردانی عمومی مردم از سینمای تحت سانسور حکومت، تلخی «جنگ جهانی سوم» هم چندان به سلیقه تماشاگران باقیمانده سینما خوش نمی‌آید.

این تلخی البته با واقع‌گرایی و تلخ‌اندیشی فیلم‌های اصغر فرهادی و سعید روستایی هم تفاوت دارد. سیدی تصویری در فیلم جدیدش ارائه می‌دهد که ارتباط چندانی با واقعیت امروز جامعه ندارد و سیاهی حاکم بر فیلم، جنبه‌های نمادین غیر‌اجتماعی دارد؛ مانند یکی شدن تدریجی شخصیت شکیب با هیتلر که نقشش را به شکل اتفاقی بر عهده می‌گیرد.

هرچند دلیل عصیان نهایی شکیب، ظلم به یک زن است، اما کارگردان با تقویت جنبه‌های ذهنی ماجرا، ظاهرا تلاش می‌کند ارتباط این ظلم را با ایران امروز قطع کند تا از سد سانسور عبور کند و شخصیت اجتماع‌گریز شکیب هم امکان همدلی تماشاگران با او را مختل می‌کند.

از سوی دیگر، تقابل شکیب به‌عنوان نماینده طبقه کارگر با سرمایه‌گذار فیلمی که در داستان «جنگ‌ جهانی سوم» در حال ساخته شدن است و می‌تواند نماینده طبقه نوکیسه ایران تلقی شود، نشانه‌های واقعی این قشر را ندارد و برای تماشاگر ایرانی چندان ملموس نیست.

این تقابل بیش از آن‌که آینه اجتماع ایران باشد، از الگوی تقابل فقیر و غنی محبوب این سال‌ها مانند فیلم کره‌ای «انگل» ساخته بونگ جون‌هو پیروی می‌کند و عدالت‌خواهی را بیشتر در قالب انتقام شخصی و به شکل سطحی به نمایش می‌گذارد.

شاید به همین دلیل است که «جنگ جهانی سوم» به موفق‌ترین فیلم سیدی در جشنواره‌های بین‌المللی تبدیل شده است، چون ایده فاصله طبقاتی و انتقام فرودستان از فرادستان مفهومی است که طی سال‌های اخیر در دنیا مورد توجه قرار گرفته است.

فضایی که داستان «جنگ جهانی سوم» در آن می‌گذرد، حالتی روستایی و در عین حال انتزاعی دارد تا جهان‌شمول به نظر برسد، به‌ویژه برای مخاطبان غربی که شیفته وجوه اگزوتیک (ناآشنا) سینمای شرق‌اند و از آن استقبال می‌کنند.

بر‌اساس همین دلایل، «جنگ‌ جهانی سوم» هر قدر در رویدادهای غیر‌ایرانی موفق است و آن را می‌توان در رده فیلم‌های «جشنواره‌ای» ایرانی طبقه‌بندی کرد، در جلب نظر مخاطب ایرانی ناموفق است و تلاش نماوا، سرمایه‌گذار این فیلم، برای جا زدن آن به‌عنوان فیلمی اجتماعی نظیر ساخته‌های فرهادی و روستایی شکست خورده است.

باید به این نکته هم توجه کرد که ذائقه تماشاگر امروز محصولات تصویری تحت تاثیر شبکه نمایش خانگی، به سمت آثار پر‌ستاره رفته است و «جنگ جهانی سوم» به‌جز محسن تنابنده بازیگر مشهور دیگری ندارد. او هرچند در نیمه اول فیلم یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌اش را به نمایش گذاشته است، اما سلیقه عام این روزها ارتباط چندانی به کیفیت بازیگری ندارد.

ناکامی این فیلم در کنار شکست سایر فیلم‌های غیر‌کمدی تازه اکران شده، به واقعیت پیوستن هشداری است که از سال گذشته و بعد از آغاز جنبش اعتراضی ایرانیان داده می‌شد. فیلم‌های ساخته شده در چارچوب رسمی و عبور کرده از سد نظارت و سانسور حکومتی، چون توانایی پاسخ دادن به مطالبات اجتماعی را ندارند، مخاطبان بالقوه آثار اجتماعی آنان را نادیده می‌گیرند و در این بن‌بست که حکومت ایجاد کرده است، چیزی جز کمدی‌های عامه‌پسند توان جذب مخاطب حداقلی از جامعه هشتاد و چند میلیونی ایران را نخواهند داشت.

بیشتر از فیلم