از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران در روزهای اخیر بابت تهدید هستهای بالقوه و فزاینده ناشی از انتشار تصاویر تاسیسات هستهای زیرزمینی توجه زیادی جلب کرده است، بررسی دستاوردهای تهران و اقداماتی که هنوز باید برای هستهای شدن و گریز هستهای انجام دهد، اهمیت دارد.
از آغاز بحران هستهای جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۲ با افشا برنامههای هستهای که تا آن زمان محرمانه مانده بود، این بحران همچنان حل نشده باقی مانده است.
گزارشها حاکی از آن است که روند غنیسازی ۶۰ درصدی که از سال ۲۰۲۱ آغاز شد اکنون به تهران امکان میدهد که در مدت چند هفته سطح غنیسازی اورانیوم را به ۹۰ درصد برساند، سطحی که برای تولید سلاح هستهای لازم است.
به گزارش اورشلیم پست، همین چند هفته پیش بود که یوآف گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، گفت جمهوری اسلامی اکنون آنقدر اورانیوم غنیسازی شده ۲۰ و ۶۰ درصد دارد که در عرض چند هفته بتوانند جهشی انجام دهد و اورانیوم کافی برای ساخت پنج بمب هستهای را تولید کنند.
اگر اینطور باشد، پس چرا هنوز آسمان به زمین نیامده است؟ آنهمه ضربالاجلهای ایالات متحده، غرب یا حداقل اسرائیل به ایران که اگر در بازه زمانی کوتاه پیشرفت هستهای خود را متوقف نکند، با عواقب آن مواجه میشود، چه شد؟
همین جا است که بحث تسلیحاتی شدن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی یا «جنگافزارسازی» واقعی به میان میآید.
بهه گزارش اورشلیمپست، برای هستهای شدن، داشتن اورانیوم غنیشده در سطح تسلیحاتی کافی نیست و نمیتوان فقط با روشن کردن کبریتی یا انداختن نارنجکی روی چنین اورانیومی آتشبازی به راه انداخت.
بلکه فرایند منفجرسازی بسیار خاصی لازم است تا بتوان به انفجار هستهای دست یافت.
در ضمن جمهوری اسلامی به سازوکاری برای پرتاب یعنی موشک بالستیک هم نیاز دارد.
تهران دههها است که موشکهای بالستیک با کلاهکهای متعارف را در اختیار داشته، اما هنوز به مرحلهای از تخصص نرسیده است که بتواند کلاهک هستهای را چنان ظریفسازی کند که با چنین موشکهایی قابل پرتاب باشد.
سالها حداقل بخشهایی از نهادهای اطلاعاتی اسرائیل و ایالات متحده گفته بودند ایران حدود دو سال با دست یافتن به تخصصهای مختلف منفجرسازی و پرتاب فاصله دارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روزنامه اورشلیم پست در نوامبر ۲۰۲۲ در گزارشی اختصاصی نوشت، جالب توجه است بهرغم تمام دستاوردهایی که ایران در حوزههای مختلف داشته، برآورد پایه اسرائیل همچنان همان دو سال است.
موساد در سال ۲۰۱۸ با دست یافتن به بایگانی اسناد هستهای ایران، از اطلاعات تازه انبوهی درباره آزمایشهای تهران برای ساخت بمب هستهای و برخی از فعالیتهای جدیدترش در این حوزه پرده برداشت.
اما از آن به بعد، شمار ثابتی از مقامهای دفاعی اسرائیل گفتهاند جمهوری اسلامی هنوز آنطور پیشرفت نکرده است که آن فاصله دو ساله را کاهش دهد.
به گزارش اورشلیمپست، این موضوع تا حدی عجیب است، چون تهران بدون وقفه به آزمایش موشکهای بالستیک و پرتاب ماهواره ادامه داده است که طبق نظر مقامات اطلاعاتی اسرائیل و ایالات متحده، میتواند باعث پیشرفت قابلیتهای پرتاب بمبهای هستهای شود.
افزون بر این، طبق گمانهزنیهای برخی کارشناسان هستهای، ایران ممکن است دور از نظر موساد و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای گروههایی مخفی را برای کار روی سایر تخصصهای هستهای در نظر گرفته باشد.
این گروهها باید برای دست یافتن به قابلیتهای انفجار دستکم به قابلیت شبیهسازی کامپیوتری انفجار بمب هستهای، حفظ تسلط بر سامانه شروع چند نقطهای شامل انجام موفقیتآمیز «آزمون سرد» و ظرفیت تولید آغازگر نوترونی را داشته باشد.
گزارش دیگر موسسه علوم و امنیت بینالمللی در مه ۲۰۱۹ نشان داد «ایران قصد استفاده از منبع نوترونی نسبتا پیچیدهای دارد تا موجب ایجاد رشته واکنشهایی در مغزی ساختهشده از اورانیوم مناسب سلاح در جنگافزار هستهای خود شود.»
آموس یادلین، رئیس اطلاعات و امنیت ارتش اسرائیل و افریم آسکولای، مقام سابق انرژی اتمی اسرائیل، برآورد متفاوتی در مقاله موسسه ملی مطالعات راهبردی ارائه دادند.
سرانجام این دو توصیه میکنند موضع اتخاذ شده باید این باشد که اگر جمهوری اسلامی تبدیل اورانیوم خود به جنگافزار را به پایان برساند، سه تا هفت ماه با در اختیار داشتن بمب هستهای فاصله دارد. اما تفسیر عمیقی که از این متغیرها دارند به اندازه نتیجهگیری آنها مهم است.
سازمان اطلاعات و امنیت ایالات متحده معتقد است فعالیتهای تسلیحاتی هستهای جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۳ متوقف شد و دستکم ۱۸ ماه طول میکشد تا جمهوری اسلامی آنها را به پایان ببرد، ضمن این که غنیسازی اورانیوم نیز مدتی زمان میبرد.
متغیرهای ایمنی نیز در این محاسبات وجود دارد، یعنی این که ایران با چه سرعتی میتواند برنامه هستهای تسلیحاتی را دوباره پی بگیرد و تا چه حد امکانات مخفی دارد که بتواند آزمایشهای جنگافزارسازی را بدون اطلاع اسرائیل و دستگاههای امنیتی غرب انجام دهد.
به گزارش اورشلیمپست، موضع یالدین-آسکولای این بود که در سال ۲۰۰۳ که ایران فعالیتهای جنگافزارسازی را متوقف کرد، هنوز کار را کامل انجام نداده بود، اما بسیاری از این فعالیتها را به پایان برده و نتایج را ثبت و ضبط کرده بود و نیازی به بازگشت به عقب ندارد.
مثلا در یکی از گزارشهای موسسه علوم و امنیت بینالمللی در ماه مه ۲۰۱۹ آمده است آزمایشهای اصلی مربوط به انفجار از ابتدا ماه فوریه ۲۰۰۳ در اتاق انفجار طالقان در تاسیسات هستهای پارچین اجرا شد.
به علاوه، در این گزارش آمده است که «به نظر نمیرسد کار روی آغازگر نوترونی طبق زمانبندی به پایان رسیده باشد، بلکه طبق زمانبندی جدید، برنامه جنگافزارسازی هستهای ادامه یافته است و شاید تا اکنون نیز ادامه دارد.»
اختلافنظرها در مورد این که تهران تا چه حد برنامه خود را مخفی نگه داشته است نیز ادامه دارد.
اورشلیمپست مینویسد، موساد به کشف سه پایگاه هستهای تورقوزآباد، مریوان-آباده و یکی دیگر در نزدیکی تهران، کمک کرد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی از وجود آنها خبر نداشت.
آیا باز هم پایگاههای اتمی وجود دارد که حتی از چشم موساد نیز پنهان مانده باشد؟
این متغیر مهمی است، زیرا اگر پایگاههای مخفی وجود داشته باشد ایران میتواند به جای آن که صبر کند تا پس از پایان غنیسازی اورانیوم جنگافزارسازی را شروع کند، اجرای آزمایشهای جنگافزارسازی و غنیسازی اورانیوم را همزمان انجام دهد و ناگهان دستیابی به بمب اتمی را اعلام کند.
فرض بیشتر برآوردها این است که اگر ایران در رسیدن به جنگافزار هستهای عجله کند، چشم بر بسیاری از معیارهای ایمنی غربی میبندد. پس بیشتر زمانی که صرف این معیارها میشود، کاهش مییابد.
یالدین-آسکولای که برای سایر کارهای جنگافزارسازی پس از غنیسازی اورانیوم سه تا هفت ماه در نظر گرفتند، فرض را نیز بر این میگذارند که برخی فعالیتهای متفاوت نیز میتواند همزمان انجام شود.
کسی پاسخ کامل این پرسش را که فعالیتهای بخش جنگافزارسازی برای ایران چقدر زمان میبرد نمیداند، اما تامیر هیمن، رئیس اطلاعات و امنیت ارتش اسرائیل، در مصاحبه با اورشلیم پست در ماه ژانویه گفت ممکن است اسرائیل در این مورد با نظارت دقیق بر مقامات ارشد انرژی اتمی ایران بتواند جلوتر از روند تغییرات گام بردارد.