توافق دوحه که حالا مشخص شده است سرآغاز شکست دولت پیشین و سقوط نظام جمهوری در افغانستان محسوب میشد، به گروه طالبان این الزام را دیکته کرده بود که باید با همه سازمانهای تروریستی فعال در منطقه قطع رابطه کند و اجازه ندهد این سازمانها از داخل خاک افغانستان کشوری را تهدید کنند.
از همان سال ۲۰۲۰ مشخص شده بود طالبان قرار است بر تمام افغانستان تسلط یابند. به همین دلیل، مفاد این توافق به گونهای شکل گرفت که تعهد مزبور را فقط متوجه طالبان کند. اما طالبان، همچنان که به هیچیک از مادههای این توافق پایبند نماندند، با هیچ سازمان تروریستی نیز قطع رابطه نکردند. چهاردهمین گزارش شورای امنیت سازمان ملل متحد که چند روز پیش منتشر شد، نشان میدهد این گروه اینک نیز با القاعده، به مثابه بزرگترین شبکه تروریستی جهان، رابطه عمیقی دارد.
شماری از اعضای شبکه القاعده در حال حاضر در مسندهای بالای امارت اسلامی فعالیت میکنند و تعداد زیادی نیز کنترل شهرستانها را در گوشهوکنار افغانستان در دست دارند. تخمین زده میشود اینک حدود ۲۱ سازمان تروریستی در افغانستان فعالیت دارند که هدف برخی از آنها، کشورهای همسایه و حتی کل جهان است. گروه طالبان با بیشتر این سازمانها رابطه خوب دارد و به نحوی میزبان آنها محسوب میشود.
در حال حاضر دو سازمان تروریستی بیش از همه بهعنوان یک «تهدید دائمی» در سطح بینالمللی شناخته میشوند: القاعده و داعش. با اینکه در مواد توافق دوحه، نام شبکه القاعده به صورت واضح مطرح شده است و طالبان را به قطع رابطه با این سازمان و مبارزه با آن متعهد کرده، گروه طالبان در واقعیت امر هیچ راهکاری بهمنظور مهار فعالیتهای القاعده در پیش نگرفته است.
رابطه گرمِ طالبان با القاعده، زمانی مشخص شد که ایمن الظواهری در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ در شهر کابل، با حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی به قتل رسید. پس از کشتن بنلادن در ابیتآباد پاکستان، این حمله بزرگترین دستاورد آمریکا در مبارزه با گروههای تروریستی مستقر در خاورمیانه به شمار میرفت و در کنار آن، آشکار میکرد طالبان بر خلاف ادعاهای خود، همچنان با القاعده رابطه دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بر اساس تخمینهای اطلاعاتی آمریکا، القاعده در حال حاضر حدود ۴۰۰ جنگجو بیشتر ندارد که با احتساب حامیان و اعضای خانوادهها، تعدادشان به دو هزار نفر میرسد. مسلما چنین تعدادی نمیتوانند آسیبهایی جدی به منافع غرب وارد کنند، اما از یاد نباید برد که از حضور اسامه بنلادن در افغانستان در سال ۱۹۹۵ تا حمله گسترده ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا، کمتر از شش سال طول کشید.
القاعده در نیمه دوم دهه ۹۰ میلادی، شبکههای گستردهای از حامیان خود را در اروپا تشکیل داد. بخشی از این شبکهها پس از ۱۱ سپتامبر متلاشی شدند و برخی دیگر در وضعیت انفعالی قرار گرفتند. چنین شبکههایی همچنان نیز میتوانند به صورت بالقوه برای غرب نگرانکننده باشند. با این حال، این نکته را نیز نمیتوان نادیده گرفت که القاعده دیگر رهبران کاریزماتیکی چون بنلادن و الظواهری ندارد. با این حال، اگر القاعده را دیگر خطری برای جهان ندانیم، داعش را نمیتوان از یاد برد. داعش نیز مانند القاعده ضربات سنگین و متعددی متحمل شده و حتی در افغانستان، بیشتر فرماندهان خود را از دست داده است. اما ظرفیت جذب نیرو و گستردگی جغرافیای مانوردهی داعش، این سازمان را هنوز به کابوسی برای جهان تبدیل کرده است.
در حال حاضر داعش همچنان در افغانستان فعال است. شبکههایی چون ترکستان شرقی، انصارالمجاهدین، جماعت اسلامی ازبکستان و گروههایی از این دست، نیز به مثابه خطر مداوم برای کشورهای آسیای مرکزی، در افغانستان فعالاند. هرچند طالبان رابطه بسیار محکمی با دولت چین دارند، اویغورهای جداییطلب چین نیز همچنان در افغانستان فعالیت میکنند و طالبان از آنها میزبانی میکنند و حتی زمینه اسقرارشان در مناطقی از بدخشان را مهیا کردهاند.
جامعه جهانی که در تلاش برای تعامل بیشتر و نزدیکی گستردهتر با طالبان است، باید توجه داشته باشد این گروه، فارغ از هر دیپلماسی و تغییرات احتمالی سیاسی، حکم مادر را در قبال سازمانهای جهادی دارد و هیچ مادری کودکش را به دست بیگانه نخواهد سپرد. طالبان شاید در قبال فعالیتهای آشکار این سازمانها دست به اقدام بزنند، اما در بلندمدت، این سازمانها ظرفیت و استقلال بیشتری برای اقدام علیه منافع کشورهای دیگر به دست میآورند. مانند تحریک طالبان پاکستانی که انتقالشان به شمال افغانستان، فقط یک مزیت برای دولت پاکستان دارد؛ اینکه طالبان پاکستانی برای رسیدن به جبهه جنگشان به جای ۴۰۰ کیلومتر طی طریق، حالا باید ۸۰۰ کیلومتر طی کنند.