فیلم سینمایی «حکایت شمرون» بر پرده سینماهای آلمان

فیلم «شوالیه سیاه» یا همان «حکایت شمرون» که با سرمایه‌گذاری آلمان و فرانسه در تهران جلو دوربین رفته، آبان‌ ۱۴۰۱ برنده ستاره طلایی فستیوال مراکش شد

«هدف من نشان دادن مشکلات جوانان در ایران است. این فیلم زندگی جوانانی را نشان می‌دهد که به دلیل اختلاف با خانواده از منزل طرد شده‌اند و با واقعیت‌ها و خشونت‌های جامعه مواجه می‌شوند.» این دو جمله دستمایه‌ فیلم سینمایی «شوالیه سیاه» با زیرتیتر «حکایت شمرون» است که از زبان کارگردانش که ساکن فرانسه است، عماد آل‌ابراهیم دهکردی، بازگو می‌شود. ایمان و پایار، دو برادرند که پس از مرگ ناگهانی مادر به بحران روحی دچار می‌‌شوند و برای مقابله با آن، راه‌های متفاوتی در پیش می‌گیرند: ایمان به مصرف و فروش مواد مخدر روی می‌آورد و پایار به بوکسوری موفق بدل می‌شود.

لایه‌های فیلم

دهکردی به مسائل مبرم زنان جوان هم می‌پردازد و برای نشان دادن آن‌ها از شخصیت هانا که در فرانسه زندگی می‌کند و برای تعطیلات با فرزند خود به تهران آمده است، سود می‌برد. کارگردان به‌ویژه برخورد هانا با پوشش اجباری و محدودیت‌های تحمیلی از سوی سیاست و جامعه را زیر ذره‌بین می‌برد.

این فیلم که با الهام از سرگذشتی واقعی تهیه شده است، تنها یک هفته از زندگی ایمان و پایار در کنار پدر پیر و معتادشان را به تصویر می‌کشد.

دعوای مالی بین ایمان و دایی مقتدرش برسر زمین‌های موروثی نزدیک تهران لایه‌ دیگر فیلم را تشکیل می‌دهد؛ این دعوا به تنش در خانواده دامن می‌زند و سرانجام به تغییر رای ایمان می‌انجامد.

داستان اصلی  

«حکایت شمرون» هرچند درباره ایمان است که در کار فروش مواد مخدر است، خرده‌داستان‌های متعددی بازگو می‌کند. اما داستان اصلی آن روایتی سرراست و ساده است که بر شخصیت این «ضدقهرمان» استوار شده است. این موضوع تنها در صحنه‌ اول که ایمان در تاریکی غلیظ شب از دیوار خانه پدری بالا می‌رود، نشان داده نمی‌شود؛ بلکه مضمون تصویری بسیاری از صحنه‌های دیگر هم هست: درگیری دائمی و لفظی با پدر، داشتن رابطه‌ای صمیمی‌ با پایار، رفتار تحکم‌آمیز با خریداران مواد مخدر و ‌تصمیم‌گیری برای فروش زمین‌های موروثی از جمله جلوه‌های شخصیت این ضدقهرمان است. 

کارگردان در قالب داستان این شخصیت و بازکردن روابط او است که می‌تواند نابسامانی‌ها و محدودیت‌های اجتماعی، وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی، ناامنی‌های سیاسی، ثروت‌اندوزی‌های جدید و ظهور قشری از متمولان تازه‌به‌دوران‌رسیده در ایران را به تصویر بکشد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ایمان هرچند از خانواده‌ای متوسط برخاسته، از راه فروش مواد مخدر توانسته ‌است با قشر نوپای «آقازاده‌ها» آشنا شود و در پارتی‌ها و شب‌زنده‌داری‌های آنان شرکت کند. حضور او در مهمانی‌های شبانه در فیلم همواره در اتاق‌های جنبی و نه در سالن‌های اصلی و به‌طور حاشیه‌ای به نمایش درمی‌آید و کارگردان برای نشان‌ دادن فضا و جو حاکم بر این دیسکو‌ها و مکان‌های عیش و عشرت از افکت‌های صوتی و نوری استفاده کرده است.

او در مصاحبه‌ای، به دشواری فیلمبرداری از این نماها اشاره می‌کند و می‌گوید: «نمایش زندگی جوانان در تهران و پارتی‌های شبانه آن‌ها به دلیل وجود سانسور در ایران ساده نیست.»

شخصیت‌های دیگر

دهکردی البته از پرداخت شخصیت‌های دیگر فیلم، از جمله پایار، غافل نمی‌ماند و او را «قهرمانی» صبور، همراه، مبارز و خوددار نشان می‌دهد. پایار تنها کسی است که از پدر معتادش مراقبت می‌کند و امور روزمره‌ او را سروسامان می‌دهد. رابطه پایار با هانا هم‌ــ با وجود رعایت مقررات سانسورــ صمیمانه و شفاف است.

هانا هرچند می‌تواند در پاریس با آزادی کامل زندگی کند، در تهران باید به محدودیت‌هایی که سیاست و جامعه به او تحمیل می‌کنند، تن در دهد. نماهایی که هانا در آن‌ها حضور دارد، اغلب بیرون از خانه فیلمبرداری شده‌اند تا برای روسری سر کردن او توجیهی وجود داشته باشد. نماهای داخلی یا او را در حال ترک خانه نشان می‌دهد یا با کلاه، ایستاده میان دو در. کارگردان فیلم در این باره می‌گوید:‌ «تهیه‌ نماهای بیرونی طبق مقررات سانسور که شخصیت زن باید حجاب داشته باشد، صحنه را واقعی‌تر جلوه می‌دهد، هرچند فیلمبرداری را دشوارتر می‌کند و مجوز لازم دارد.»

سایه سانسور

این تنها موردی نیست که پیامدهای سانسور بر روند تهیه فیلم تاثیر گذاشته است. دهکردی با اشاره به اینکه مادرش داستان این دو برادر را در سال ۲۰۱۲ تلفنی برای او تعریف کرده، توضیح می‌دهد که این دو برادر نه با پدر، بلکه با مادر خود زندگی می‌کردند و پدر خانواده غایب بوده است: «من می‌باید این را تغییر می‌دادم و در فیلمنامه هم یادداشت کردم. چون به دلیل وجود سانسور نمی‌توانستم نزدیکی و صمیمیت این دو پسر با مادرشان را نشان دهم. در قشری که داستان فیلم من در آن جریان دارد، زن‌ها در خانه روسری سر نمی‌کنند ولی من مجبور بودم مادر را با حجاب نشان بدهم که به نظرم باورپذیر نبود. از این رو پدر را به جای مادر نشاندم و حضور نداشتن مادر کاتالیزوری برای بروز بحران در خانواده شد.»

حاشیه‌های فیلم

نمایش فیلم «شوالیه سیاه» که با سرمایه‌گذاری آلمان و فرانسه در تهران جلو دوربین رفته، با حاشیه‌هایی هم همراه بوده است. برخی رسانه‌ها آن را مخالف «اصول و ارزش‌های دینی» ارزیابی کردند و حضور علی مصفا، تهیه‌کننده ایرانی آن را «در حقیقت ویترین کار برای کسب مجوز و به‌ دست آوردن امکان فیلمبرداری در ایران» خواندند. به عنوان نمونه، روزنامه فرهیختگان مقاله‌ای بلندبالا به قلم میلاد جلیل‌زاده منتشر کرد و در آن، رویکرد فرهنگی کشورهای اروپای غربی به ایران را «خصمانه» خواند.

این منتقد نوشت: «باید توجه کنیم که این پروژه‌ها قبل از اتفاق‌های شهریور ۱۴۰۱ و بعضی‌شان حتی قبل از جنگ اوکراین کلید خورده بودند و همگی یک خط‌‌مشی را دنبال می‌کردند: ایجاد یاس و ناامیدی در ایرانیان به وضعیت سه چیز: زن، زندگی و آزادی.»

چندی پیش جنجال درباره‌ ضدیت فیلم «شوالیه‌ سیاه» با اصول و ارزش‌های دینی چنان بالا گرفت که اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی واکنش نشان داد و اعلام کرد که «پس از بررسی خبر منتشرشده در راستای تنویر اذهان مخاطبان دغدغه‌مند و علاقه‌مندان به سینما به اطلاع می‌رساند فیلم ویدیویی شوالیه سیاه به کارگردانی آقای آل‌ابراهیم دهکردی در خرداد ۱۴۰۰ پروانه ساخت گرفته و پس از تولید، در شهریور ۱۴۰۱ موفق به اخذ پروانه نمایش ویدیویی از شورای فیلم‌های ویدیویی شده است... این اثر پیش از این به تایید اعضای شورا رسیده و هیچ‌گونه مغایرتی با اصول و ارزش‌های دینی ندارد و آنچه در اخبار مطرح شده، صرفا یک اشتباه بوده و تکرار مداوم آن ناشی از شیطنت رسانه‌ای است.»

گفتنی است با آنکه روند «شیطنت رسانه‌ای» در ایران همچنان ادامه دارد، این فیلم در آبان‌ ۱۴۰۱ برنده ستاره طلایی فستیوال مراکش شد و قرار است از روز ۶ ژوئیه در کشورهای اروپایی، از جمله آلمان، اکران ‌شود.

بیشتر از فیلم