به نظر میرسد نشست دوروزه هیئت آمریکایی و طالبان در دوحه یا مانند توافق سال ۲۰۲۰، نتایجی پشتپرده داشته یا این گفتوگوها تنها آب در هاون کوبیدن بوده و هیچ دستاورد ملموسی نداشته است.
پس از پایان این نشست دو روزه، تام وست، رینا امیری و کارن دکر نمایندگان آمریکا که روابط این کشور با افغانستان و طالبان را مدیریت میکنند، و نیز امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، و هیئت همراهش، با صدور بیانیههایی، دستاوردهایشان از این نشست را برشمردند.
وزارت خارجه طالبان در بیانیهای که زودتر از بیانیه طرف آمریکایی صادر شد، گفت که در این نشست، درباره مسائل مهمی از جمله لغو تحریم مقامهای طالبان، آزادسازی پولهای بلوکهشده و کمکهای بشردوستانه صحبت شد؛ اما بیانیه وزارت خارجه آمریکا که ساعاتی پس از بیانیه طالبان منتشر شد، از بررسی نگرانیهای آمریکا درباره مسائل حقوق بشری، سرکوب رسانهها، محدودیت مناسک مذهبی و نیاز به حمایت از فعالیتهای بشردوستانه در افغانستان خبر میداد. این در حالی است که در بیانیه طالبان، به مسئله حقوق بشر بهخصوص حقوق زنان هیچ اشارهای نشده است.
به نظر میرسد آنچه نشستهایی از این دست را بیدستاورد یا کمدستاورد میکند، بحران بیاعتمادی است که میان طالبان از یک سو و آمریکا و غرب از سوی دیگر به وجود آمده و امکان پیشقدم شدن را از هر دو طرف گرفته است. درست شبیه دعوای دخترکان خردسال که موهای هم را گرفتهاند و هرکدام میگویند: اول تو ول کن! اما به دلیل بیاعتمادی به طرف مقابل، هیچیک حاضر نیستند کوتاه بیایند.
اقدامهای طالبان در دو سال گذشته آمریکا و غرب را به این نتیجه رسانده است که تغییر و تحول در دیدگاه قهقرایی گروه طالبان ممکن نیست و آنها با سپر قرار دادن مردم افغانستان در تلاش برای سرکیسه کردن کشورهای خارجیاند؛ بدون آنکه برای منافع کشورهای منطقه و جهان کوچکترین ارزشی قائل باشند.
از نظر غرب، طالبان حتی در زمینه مبارزه با تروریسم هم به عهدشان با غرب وفا نکردند و اگرچه بارها تاکید کردهاند که نخواهد گذاشت افغانستان بار دیگر پایگاه تروریسم بینالمللی شود، شواهد نشان میدهد که حتی داعش که در حال حاضر دشمن درجه یک طالبان محسوب میشود، در حال تقویت و بازسازی خود در افغانستان است.
طالبان حتی روند کمکهای بشردوستانه به مردم افغانستان را هم مختل کردهاند و تلاش میکنند توزیع این کمکها را خود به دست بگیرند. دستور طالبان به سازمانهای خارجی مبنی بر اینکه مدیریت کمکها را به موسسات داخلی بسپارید، به عبارت ساده این پیام را میرساند که: شما فقط پول بدهید؛ اینکه آنها بین چه کسانی پخش شوند، کار شما نیست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از آن سو، طالبان نیز به عملکرد کشورهای غربی در قبال افغانستان با بیاعتمادی روزافزون نگاه میکنند. بهزعم طالبان، برای به رسمیت شناختن این گروه نزد کشورهای جهان زمینه لازم فراهم شده اما به دلیل کارشکنی غرب بهخصوص آمریکا، هیچ کشوری تاکنون طالبان را به رسمیت نشناخته است.
طالبان به روند کمکهای بشردوستانه به افغانستان نیز با بدگمانی نگاه میکنند. آنان میپندارند که در پس هر کمکی نیتی نهفته است و غرب تلاش میکند تا تحت پوشش کمکهای بشردوستانه، زیر پای این گروه را خالی کند. حتی حلقه قدرت قندهار بر این باور است که غربیها یا به قول آنها «کافرها» میخواهند با کمکهایشان دین مردم را تضعیف کنند و حاکمیت طالبان و اسلام مردم افغانستان را زیر سوال ببرند.
ملا هبتالله و حلقه طرفدارانش حاضرند مردم افغانستان از گرسنگی بمیرند ولی غربیها به افغانستان کمک نکنند زیرا به باور تعدادی از آنان، این کمکها «مصیبت» است. یکی از فرماندهان طالبان یک بار در مصاحبهای گفته بود: در گذشته پای سازمانهای کمککننده به هر جا باز میشد، بهخصوص در مناطق تحتنفوذ طالبان، از آن به بعد، حملات هواپیماهای بدونسرنشین به آن منطقه افزایش مییافت و طالبان به صورت دستچینشده هدف قرار میگرفتند و ما نتیجه گرفتیم که اینها برای کمک ما نیامدهاند، بلکه میخواهند ما را از بین ببرند.
طالبان بارها در محافل غیررسمی گفتهاند اکثر افرادی که در سازمانهای بینالمللی امدادرسان به افغانستان فعالیت دارند، جاسوس غرباند. آنها دفاتر نهادهای بینالمللی را هم مرکز فساد و فحشا میدانند.
عنصر اصلی که نشستهایی چون نشست دوحه را بیدستاورد یا در خوشبینانهترین حالت کمدستاورد میکند، اختلاف نظر میان طالبان درباره شیوه گفتوگوها است. علیرغم ادعای طالبان مبنی بر یکدست بودن این گروه و تمرکز بر دستورات رهبر طالبان، واقعیت این است که این گروه در خصوص راهبردشان برای مذاکره با جهان بیرون از افغانستان همنظر نیستند.
اختلاف میان گروه طالبان از گذشته هم وجود داشت و از مسائل قومی و تباری گرفته تا سیاست خارجی را شامل میشد. سیاستمداران و محافل رسانهای طالبان را به سه حلقه قندهار، کابل و قطر تقسیم میکنند. حلقه کابل و حلقه قطر در بسیاری از اصول دیدگاه مشترک دارند اما حلقه قندهار که در راس آن ملا هبتالله، رهبر این گروه، با جمعی از وفادارانش قرار دارند، در مورد جهان باور و نگاه دیگری دارند. آنها به تمام کشورهای جهان از پشت عینک بدبینی نگاه میکنند و حاضر نیستند مقابل خواستههای جهانی سر فرود آورند. بر عکس، حلقه کابل و قطر که کابینه این گروه تقریبا از آنان تشکیل شده، به دلیل تجربه سالها رودررو شدن با جهان، به دیپلماسی و معامله بیشتر اعتقاد دارند.
حلقه قندهار حتی حلقه کابل و قطر را هم به عنوان گروه منحرفشده میشناسد. به همین دلیل رهبر طالبان و همپیمانهایش اکثر تصمیمهای حلقه کابل و قطر را وتو میکنند.
البته ملا هبتالله به لزوم گفتوگو و مذاکره با غرب باور دارد. او بارها گفته که باید با جهان به گفتوگو نشست اما از منظری که او میخواهد گفتوگوها را مدیریت کند، احتمال رسیدن به نتیجه بسیار سخت است. رهبر طالبان دوست دارد جهان این گروه را به همین شکلی که هست بپذیرد و اگر گفتوگویی وجود دارد، درباره شیوههای ارتباط طالبان با جهان غرب باشد نه اینکه برای طالبان نسخه بپیچند که چگونه دولتداری کنند.
او دوست دارد آمریکا تمام ذخایر ارزی افغانستان را آزاد کند و به افغانستان انتقال دهد اما حتی به سیستم دادوستد بانکی هم باور ندارد و میخواهد مانند امرای قرون گذشته در گوشهای از بارگاهش خزانهای نقدی داشته باشد تا هر زمان که دلش خواست، حاتمبخشی کند. اکنون هم وضعیت همین است و وزارت دارایی طالبان سالانه میلیاردها افغانی به صورت نقدی به دفتر رهبر طالبان در قندهار میفرستد و او هم بدون اینکه به کسی جوابگو باشد، آنها را میان هرکسی که دلش خواست (ترجیحا اطرافیانش) بذل و بخشش میکند.
اینجا است که نشستها نمیتواند دستاورد ملموسی برای مردم و کشور افغانستان به همراه داشته باشد. به نظر نگارنده، جهان غرب باید در قبال طالبان و نحوه حکومتداری آنان اتمامحجت کنند و حتی بحث کمکهای بشردوستانه را از سرفصل گفتوگوها جدا کند؛ زیرا هدف کمکهای بشردوستانه مردم افغانستان است نه طالبان. با طالبان صرفا میتوان درباره این چند مسئله گفتوگو کرد:
۱- مشروعیت طالبان
جهان باید به طالبان بفهماند تا زمانی که ارزشهای حقوق بشری، احترام به اقوام مختلف در افغانستان و حقوق شهروندی مردم بهخصوص حقوق زنان اعاده نشود، جهان هرگز آنها را به رسمیت نخواهد شناخت.
۲- تحریمها
تحریمها باید روی گروه طالبان متمرکز باشد، سیستم کجدار و مریزی که در حال حاضر جهان با طالبان در پیش گرفته است، جوابگو نیست و طالبان تقریبا در مقابل این سیستم مصون شدهاند. آنها میبینند که رهبرانشان با وجود تحریم سفر، به کشورهای منطقه و حتی اروپا سفر میکنند. پس عملا چیزی به نام تحریم وجود ندارد.
سازمان ملل متحد باید مسئله تحتتعقیب بودن تعدادی از رهبران این گروه را هم با جدیت پیگیری کند. تنها چیزی که طالبان در حال حاضر از آن واهمه دارند، همین تحت تعقیب بودن است وگرنه نشستهایی از این دست هرگز نخواهد توانست برای بهتر شدن وضعیت در افغانستان مثمرثمر باشد.
تا چند روز دیگر، سروکله امیر خان متقی در روسیه و گفتوگوهای فرمت مسکو پیدا خواهد شد. آنجا نیز همین بحثها ادامه مییابد و طالبان نیز ادعاهای همیشگیشان را تکرار خواهند کرد. به این ترتیب این دور باطل هرگز پایان نخواهد یافت و نشستهایی چون نشست دوحه هیاهوی بسیار برای هیچ خواهند بود.