پوشش اختیاری و ناتوانی حکومت در مهار آن

در سینما و حتی در بسترهای نمایش خانگی نیز زنان حاضر نیستند با حجاب اجباری جلوی دوربین ‏بروند. معدود کارگردانانِ آمده به کار نیز بازیگر زن شاخص پیدا نمی‌کنند که بتوانند فیلم تازه‌ای را کلید ‏بزنند

جنبش‌های اصیل مردمی بر هم انباشته می‌شوند و حتی وقتی شکست می‌خورند، اثری ماندگار از خود به جا می‌گذارند. اوضاع دیگر هرگز مانند قبل از وقوع این جنبش‌ها نخواهد شد و معمولا خود این جنبش‌ها حاصل انباشته‌شدن مطالبات بی‌پاسخ‌مانده‌اند که به دلیل یا بهانه‌ای گاه کوچک، اما مهم، آغاز می‌شوند، ولی نتایج بزرگی در پی دارند. این جنبش‌ها مانند جرقه‌ای در انبار باروت ناگهان انفجارهای پی‌درپی به دنبال خواهند داشت.

جنبشی که به نام «زن، زندگی، آزادی» با رمز مهسا امینی آغاز شد، و دلیل آن کشته‌شدن دختر جوانی به نام ژینا (مهسا) امینی در بازداشت گشت ارشاد بود، مانند موجی فزاینده تمام جوامع ایرانی در داخل و خارج کشور را درنوردید تا جایی که آن را خیزش انقلابی و انقلاب نوین مردم ایران نامیدند.

با وجود تمام تلاش‌هایی که حکومت و هسته سخت آن در این ده ماه گذشته کرده است، و در مواردی موفق هم بوده، نتوانسته موضوع حجاب اجباری را پیش ببرد. حکومت در تمام حوزه‌ها دچار مشکل شده‌ و اکنون با قاطعیت می‌توان گفت چهره بخشی از شهرهای بزرگ ایران تغییر کرده است و دیگر با احجاب اجباری تداعی نمی‌شود. کار به جایی رسیده است که رئیسی، رئیس‌جمهوری رهبرخوانده، وعده داده است «بساط بی‌حجابی» را برچیند.

اما این تنها مشکل حکومت و رژیم حاکم در ایران نیست. مشکلات دیگری هم برای حکومت به بار آمده است. اگر به خبرهای فرهنگی و هنری نگاهی بیندازیم، خطوط کلی اوضاع کنونی برایمان ترسیم می‌شود. برای نمونه چند مورد را ذکر می‌کنم.

در چند سال گذشته، اپلیکیشن‌های اینترنتی کوچک و بزرگی در ایران ساخته و عرضه شده است که خدمات به مردم ارائه می‌دهند. یکی از علت‌های «کره شمالی» نشدن جمهوری اسلامی ایران تاکنون وجود همین فضاهای کسب‌وکار اینترنتی است. هزینه‌های هنگفتی صرف ایجاد اینترنت بومی می‌شود تا ضمن کارکردن این اپلیکیشن‌ها، جلوی ورود اخبار از خارج به داخل گرفته شود.

در بین این‌ها، اپلیکیشن‌های بزرگی هستند که یکی از پایه‌های دوام و بقای جمهوری اسلامی‌اند و البته برای مردم نیز مفیدند. چون حکومتی‌ها در این اپلیکیشن‌های بزرگ سهیم‌اند، توان و امکان برخورد شدید با این اپلیکیشن‌ها را ندارند.

«ازکی» در عرصه خدمات بیمه، «دیجی‌کالا» که مربوط به کالا و کتاب و محصولات فرهنگی است، و اپلیکیشنی به نام «طاقچه» که در حوزه توزیع برخط (آنلاین) کتاب‌های چاپی و صوتی و پادکست فعال است، همگی جزو اپلیکشن‌های بزرگی‌اند که تصاویری از کارکنان آن‌ها با نام و آرمشان به‌صورت ‌جمعی منتشر شده است. در این تصویرها، خانم‌ها پوشش انتخابی دارند و تن به حجاب اجباری نداده‌اند. اینکه سهام‌داران اصلی این اپلیکیشن‌ها برای سود بیشتر و جلب مشتری اجازه این کار را داده‌اند یک بحث است و اینکه توان کنترل کارکنان خودشان را ندارند، بحثی دیگر.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

موضوع در مورد «طاقچه» جالب‌تر است، زیرا این اپلیکیشن درصد زیادی از سهم توزیع کتاب‌های دینی و حکومتی را هم به عهده دارد. پس از انتشار آن تصویرها، نخست بیش از بیست ناشر حکومتی با «طاقچه» قطع همکاری کردند و دلیل آن را این گونه اعلام کردند: «نه‌تنها قانون حجاب رعایت نشده، بلکه نسبت به جبران این خطا اقدامی صورت نگرفته است.»

انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی وابسته به وزارت ارشاد، «به‌نشر» وابسته به آستان قدس رضوی، سوره مهر و امیرکبیر و چند نام دیگر از انتشارات دفاع مقدس‌اند که همگی حکومتی و مصادره‌ای‌اند. اما وقتی دیدند این بیشتر به زیان خودشان است، به این هم بسنده نکردند.

«مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی» وزارت ارشاد اعلام کرد که این بستر مجازی کتاب‌فروشی تاکنون «اقدام به دریافت مجوزهای قانونی» از این مرکز نکرده و «مکلف است نسبت به دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کند». به این ترتیب، وب‌سایت «طاقچه» در عمل مسدود شد.

در حوزه سینما نیز یکی از قدیمی‌ترین سینماهای بخش خصوصی ایران که از سال ۱۳۴۰ فعال بود و از آتش‌زدن سینماها در شورش ۵۷ جان سالم به در برده بود، اخیرا به‌علت حضور زنان در آن با پوشش انتخابی پلمب شده است. این کار صدای پخش‌کننده‌های فیلم را هم درآورده است.

در حوزه تولید فیلم و سریال اوضاع از این هم بدتر است. اکثر هنرمندان شاخص حاضر به همکاری با تلویزیون نیستند و رفته‌اند سراغ بازیگران ناشناس. گیرم به‌ندرت در بین آن‌ها بازیگران خوب تئاتر هم باشند، اما هنرمند شاخصی در بین آنان نیست که مردم بشناسند و برای دیدن بازی‌هایش در فیلمی از سیمای جمهوری اسلامی تلویزیون را روشن کنند. نداشتن فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان شاخص هم عامل دیگری در تحمل‌‌نشدن کارهای تلویزیون است.

در سینما و حتی در بسترهای نمایش خانگی هم زنان حاضر نیستند با حجاب اجباری جلوی دوربین بروند. معدود کارگردانانِ آمده به کار بازیگر زن شاخص پیدا نمی‌کنند که بتوانند فیلم تازه‌ای را کلید بزنند.

مشکل اساسی دیگری که گریبان وزارت ارشاد را گرفته است ساختن فیلم بدون مجوز است. ساختن فیلم بدون مجوز سابقه‌ای طولانی دارد. رسول‌اف و جعفر پناهی از کارگردان‌های شناخته‌شده‌ای‌اند که فیلم بدون مجوز ارشاد ساخته‌اند. اما حتی در فیلم‌ آن‌ها هم که آشکارا معلوم بود مجوز تولید نمی‌گیرد، زنان حجاب اجباری داشتند و قوانین ظاهری رعایت شده بود. پدیده‌ای که بعد از خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» رخ نموده این است که چند فیلم بدون مجوز و بدون رعایت حجاب اجباری ساخته شده است.

در بازار فیلم جشنواره کن، برای اولین بار فیلمی از «کانون مستقل فیلمسازان ایران» پخش شد به نام «من، مریم، بچه‌ها و ۲۶ نفر دیگر»، به کارگردانی فرشاد هاشمی، که در آن برخی زنان پوشش اجباری نداشتند. این فیلم خشم هسته قدرت در ایران را برانگیخت و روزنامه‌های هوادار حکومت به آن پرخاش کردند. هرچند این اولین فیلم بلند سینمایی بود که بازیگران زن آن پوشش اختیاری و واقع‌گرایانه داشتند، فیلم‌های کوتاه بسیاری نیز ساخته شده است که زنان بازیگر در آن حجاب اجباری ندارند.

اخیرا فیلم «کاباره» در میان تولید به‌دلیل نداشتن مجوز از وزارت ارشاد توقیف شد. اکنون دارند تلاش می‌کنند تولید این فیلم را به دست‌های پنهانی در خارج از کشور ربط بدهند تا برای کارگردان خوش‌نام و دیگر عوامل آن پرونده‌سازی کنند.

پوشش اختیاری خواست اکثر مردم ایران است. حتی بسیاری از زنانی که خود به «حجاب اسلامی» باور دارند، مخالف «حجاب اجباری»‌اند. جمهوری اسلامی بدون حجاب اجباری نه‌تنها یکی از ستون‌های اصلی‌اش را از دست می‌دهد، بلکه کمرش خواهد شکست.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه