سپاه قدس مهمترین بازوی هسته سخت قدرت در جمهوری اسلامی در خارج از ایران است که زیر نظر مستقیم بالاترین مقام ایران به گسترش نفوذ سختافزاری ایران در منطقه خاورمیانه و حتی برخی کشورهای دارای مردم مسلمان یا شیعه میپردازد.
اگر تا چند سال قبل سیاست خارجی و منطقهای ایران ذیل دولت و یا نهادها و افراد تصمیم ساز در نهاد رهبری، چون شورای راهبردی سیاست خارجی، تعریف میشد، چند سالی است که سیطره نیروی قدس به اندازهای گسترش پیدا کرده که تقریبا کمتر تحولی است که در منطقه رخ دهد و این نهاد نظامی- امنیتی در آن نقشی نداشته باشد.
شاید یکی از مهمترین نمونههای این تاثیرگذاری را بتوان در دیدار سال گذشته بشار اسد با رهبر ایران مثال آورد که تمامی هماهنگیهای ان از سوی سپاه قدس و فرمانده آن، قاسم سلیمانی، صورت گرفت و بیخبری و حذف جواد ظریف(وزیر خارجه ایران) از چنین دیدار مهمی، به نامه استعفای پر سر و صدای او انجامید. آن استعفا پذیرفته نشد، اما افکار عمومی و جریانات مهم سیاسی داخل و خارج دریافتند که وزارت خارجه عملا جایگاهی درجه دوم در چنین تصمیمگیریهایی دارد و سعی بیهوده و باطلی میکند که خود را در مقامی بالاتر بنشاند.
پیشینه سپاه قدس
سپاه قدس نیرویی بود که در سالهای جنگ ایران و عراق تشکیل شد تا به نیروهای عراقی در داخل خاک عراق ضربه بزند. اگر چه به نظر میرسد در سالهای پیش از شروع جنگ، ایده جریانی همانند سپاه قدس با الگوگیری از جریاناتی چون نهضت آزادیبخش فلسطین در اندیشه و ذهنیت سران سپاه و جمهوری اسلامی بروز و ظهور داشت، اما شروع جنگ عملا این فرصت را از ایران گرفت، اگر چه اندیشه صدور انقلاب با شعارهایی چون راه قدس از کربلا میگذرد، در فضای آن سالهای جنگ طنینانداز بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از جنگ اما این فرصت فراهم شد، به خصوص که آیتالله خامنهای بر خلاف سلفش، آیتالله خمینی، به گسترش جریانات نظامی و امنیتی سخت علاقهمند بود و به همین دلیل اندیشه صدور انقلاب و رسیدن به هدفهایی چون هلال شیعی را در دستور کار قرار داد. این هدف با گسترش، جداسازی و توسعه وظایف سپاه قدس، آن را به جریانی مهم و تاثیرگزار در معادلات منطقهای ایران تبدیل کرد.
در آن سالها نیروی قدس وظیفهاش نبرد با قاچاق مواد مخدر و اصولا قاچاق در مرزهای ایران و به خصوص شرق ایران بود اما با شروع جنگ عراق و افغانستان، وظایف تازهای برای آن تعریف شد. و این نهاد اندک اندک قدرت افزونتری پیدا کرد و به جریانی اثرگذار در سیاست خارجی ایران و منطقه تبدیل شد.
قدرت و تاثیرگزاری سپاه قدس از سالهای انتهایی دهه ۷۰ فزونی بیشتری گرفت. زمانی که قاسم سلیمانی به جای احمد وحیدی به فرماندهی این نیرو انتخاب شد. سلیمانی تا پیش از آن فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در کرمان بود و هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۷۵ خود از او به عنوان «فردی باهوش و اطلاعات زیاد» یاد کرده است. پیشبینی هم میشود که رفسنجانی در تصدی این سمت نقشی تعیین کننده داشته است.
توسعه و گسترش اهداف و سیاستها
سلیمانی سال ۱۳۷۶ به فرماندهی نیروی قدس انتخاب شد و پس از آن بود که چتر نفوذ سپاه قدس نه تنها خاورمیانه بلکه کشورهایی چون بوسنی و هرزگوین و شاخ آفریقا را هم در بر گرفت.
سپاه قدس هم شاخه عقیدتی و هم شاخه نظامی جمهوری اسلامی ایران در دو دهه اخیر در مهترین تحولات برون مرزی به شمار میرفت و عملا جای بخش ضدجاسوسی وزارت اطلاعات را نیز در خارج از ایران بر عهده گرفت. در سالهای اخیر نیز تقریبا وزارت خارجه و هر نیرویی که قدرت تصمیمگیری در این زمینه را در منطقه خاورمیانه بر عهده داشت، به عقب راند و خود به تصمیمگیر اصلی در این زمینه تبدیل شد.
اهمیت سپاه قدس هنگامی فزونی گرفت که در عملیاتی چون کمک به نیروهای احمد شاه مسعود و سپس همکاری با آمریکا در تصرف عراق و نیز تصرف افغانستان به عنوان موثرترین نیرو از طرف ایران عمل کرد و توفیقهای بسیاری به دست آورد.
کمک به حزبالله لبنان در جنگ سی وسه روزه بر علیه اسرائیل نیز از دیگر ماموریتهای مهم سپاه قدس به شمار میآمد. ماموریتی که در سالهای بعد استمرار یافت و حضور موثر قاسم سلیمانی در لبنان در مقاطع مختلف از تبادلات فکری و لژستیکی سپاه قدس در این منطقه خبر میداد؛ چنانکه در چند ماه قبل هم اخبار از حضور موثر قاسم سلیمانی در حمله اخیر راکتی و موشکی به اسرائیل حکایت داشت.
قدرت سپاه قدس در سالهای دولت احمدینژاد به شدت افزایش یافت و تقریبا محال بود سفیری در منطقه خاورمیانه انتخاب شود و سپاه قدس در این انتخاب دخالتی نداشته باشد.
در سالهای بعد از دهه نود شمسی، سپاه قدس دو نقش مهم را در منطقه بازی کرد. نخست تاثیرش در دفاع از بشار اسد و حذف مخالفان و دیگری کمک به عقب راندن داعش در عراق.
آنچه که امروز از آن با عنون جنگ نیابتی یاد میشود، تربیت نیروهای بومی در عراق، یمن، لبنان و سوریه را باید محصول نگاه ویژه سپاه قدس دانست. نگاهی که حتی طراحی و ساماندهی راهپیمایی میلیونی مراسم اربعین را نیز باید حاصل فعالیتهای آنها به شمار آورد.
باید منتظر ماند و دید که نیروی جانشین قاسم سلیمانی چه کسی است و آیا این سیاستها که مخالفت بسیاری را در سطوح جهانی به دنبال داشت ادامه مییابد یا اینکه شرایط نقشی تازه را برای سپاه قدس رقم خواهد زد.