حماس از زمان حمله ۷ اکتبر به اسرائیل، تاکنون در غزه متحمل تلفات بسیاری شده است. با این حال، اگرچه ارتش اسرائیل تخمینهای گوناگونی ارائه کرده است،به نظر میرسد اطلاع از شمار دقیق این تلفات غیرممکن است. عموما اسرائیل تعداد اهدافی را که مورد حمله قرار داده، اعلام کرده است.
برای مثال ارتش اسرائیل در بیانیه روز پنجشنبه خود اعلام کرد که در حملات هوایی روز گذشته به نوار غزه بیش از ۳۰۰ مکان متعلق به حماس ازجمله مرکز فرماندهی، تونلهای زیرزمینی، انبار تسلیحات، سایتهای تولید سلاح و همچنین ایستگاههای پرتاب موشک را هدف قرار داده است.
اما آیا حماس میتواند خساراتی را که از زمان حملات ۷ اکتبر متحمل شده است جبران کند؟ اورشلیم پست در این مقاله تلاش کرده است تا به این سوال پاسخ دهد.
واحدهای حماس در شمال غزه محاصره و از مناطق گوناگونی ازجمله شیخ عجلین، اردوگاه پناهجویان شاطی، بیت حانون ریمال، قسمتی از زیتون و جبلیا و بیت لاهیا بیرون رانده شدهاند. حماس درواقع بیشتر قلمروی خود را در شمال غزه از دست داده است و واحدهای باقیمانده آن در این مناطق نیز نابود شدهاند.
اما مسئله بقای حماس در مواجهه با این خسارتها به عوامل مختلفی بستگی دارد.
دیگر گروههای تروریستی تاکنون نشان دادهاند که میتوانند تا آخرین لحظه بجنگند. داعش در موصل دقیقا همین کار را کرد.
با این حال، اعضای داعش هم در مواردی تصمیم به تسلیم گرفتند. برخی از اعضای این گروه تروریستی در تلعفر و باغوز به این کار تن دادند.
حماس هیچ راهی برای جایگزین کردن نیروهایش در شمال غزه ندارد. آنها حتی در زمان آتشبس نیز در محاصره خواهند بود. البته خطوط داخلی کوتاهی دارند و میتوانند جابجا شوند، اما بعید است که بتوانند واحدهای خود را دوباره تکمیل کنند.
مطالعهای که در سال ۱۹۸۶ درباره تلفات جنگی و احتمال فعال ماندن واحدها انجام شد، میتواند آینده حماس را تا حدودی روشن کند.
در درجه اول باید نحوه سازماندهی حماس را درک کرد. حماس تنها یک گروه تروریستی با دستهها و سلولهای مختلف نیست، بلکه به نوعی ارتش بدل شده و از سال ۲۰۰۷ بر غزه مسلط است. روش انجام این کار را نیز ممکن است از حزبالله لبنان یا گردانهای حزبالله در عراق آموخته باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
گزارشها در ۱۳ نوامبر از نابودی ۱۰ گردان حماس حکایت دارد. این به معنی کشتهشدن فرماندهان این گردانها است. حماس حدود ۲۴ گردان مستقر در غزه دارد و بهطور کلی تخمین زده میشود که هر یک از این گردانها از ۱۴۰ گروهان تشکیل شده باشد. یک گروهان بهطور معمول از ۱۰۰ نفر تشکیل شده و در نتیجه یک گردان جمعی چند صد نفره است.
حماس در ۷ اکتبر تقریبا ۳۰ هزار شبهنظامی در اختیار داشت، اما بسیاری از آنها در حمله به اسرائیل کشته شدند، برخی بازداشت و برخی از یگانهای ویژه مانند کاماندوهای نیروی دریایی حماس نابود شدند.
واحدهای اصلی شبهنظامیان حماس گردان است. با این حال، این شبهنظامیان تیپ هم دارند. تیپهای حماس علاوه بر شبهنظامیان شامل موشکهای ضد تانک و نقطهزنها، راکتها و خمپارهاندازها میشود.
ظاهرا برخی از گردانهای حماس کاملا از بین رفتهاند. بنابر تخمینها، گردان شاطی که علاوه بر شاطی در سواحل شمالی غزه، در نزدیکی بیمارستان شفا هم با ارتش اسرائیل درگیر شده بود، بیش از ۲۰۰ نیرو از دست داده است.
رابطه میان تلفات جنگ و عملکرد
لئونارد واینستاین در سال ۱۹۸۶ در مطالعهای در موسسه تحلیل دفاعی در ایالات متحده، به تحلیل رابطه میان خسارتهای نبرد و عملکرد جنگی پرداخت. او برای یافتن پاسخ این پرسش که آیا یگانها پس از تلفات فراوان درهم میشکنند یا خیر، به مطالعه ارتشهای غربی پرداخت. سوال کلی این بود آیا یگانی از یک ارتش غربی که متحمل تلفات ۱۵ تا ۲۰ درصدی شده است، میتواند به کار خود ادامه دهد؟
واینستاین مینویسد: «تاثیر تلفات اینچنینی بر نظامیان پیشرو همچون تفنگداران، تیم هدایت تانک و مهندسان جنگ، با گذشت زمان به وضوح افزایش مییابد و نسبت نیروهای پیشرو به نیروهای پشتیبان کم میشود. در زمان جنگ جهانی اول ادامه نبرد بهرغم خسارات وسیع به تعداد سربازان وابسته بود.»
در یکی دیگر از تحقیقات ارتش ایالات متحده در سال ۱۹۵۰، سوال اصلی این است که آیا یک یگان ممکن است به دلیل از دست دادن تعدادی مشخص از نفرات، کارایی خود را از دست بدهد و آیا شکست یا شکست نخوردن یک یگان تنها وابسته به تعداد اعضا است؟
اگر اینطور باشد یعنی جایگزینی اعضا میتواند توانایی یگان برای پیروزی در عملیات را احیا کند.
با این حال بر اساس شواهد، علاوه بر قدرت عددی، برخی عوامل روانشناختی که ارتباط نزدیک با تعداد تلفات و طول نبرد دارند، عوامل فرسایشی محسوب میشوند.
واینستاین دراینباره میگوید: «تلفات قطعا بارزترین و قویترین نشانه وحشت نهفته در نبرد است. سربازانی که در نزدیکی خود تلفاتی را تجربه نکردهاند، میتوانند نبرد وحشیانهتری را تحمل کنند، اما وقتی به صورت واقعی آن را درک میکنند، اثرات نبرد آنها را به عقب میراند.»
او نتیجه میگیرد: «جایی که روحیه نیروها بالا باشد، حتی تلفات بسیار سنگین نیز تشکیلات را از کار نمیاندازد.»
گروههای شبهنظامی ممکن است شکست بخورند
تلفات بهتنهایی نمیتواند توانایی حماس برای احیای خود را تعیین کند و این موضوع به عوامل بسیار پیچیدهای وابسته است.
این گروه شبهنظامی در گذشته نشان داده است که حتی با تلفات بالا قادر به ادامه حیات است. برای مثال اسرائیل در جریان انتفاضه دوم رهبری حماس را هدف قرار داد. همچنین گروههای شبهنظامی فلسطینی پیشتر در دهه ۱۹۷۰ نیز بارها شکست خورده، اما دوباره بعد از چند دهه ظاهر شدهاند.
با این حال، به نظر میرسد با افزایش بیشتر و بیشتر فشارها، حماس ممکن است دچار نوعی فروپاشی سازمانی شود و شکست بخورد.
حماس سالها به دنبال ایجاد نیرویی منضبط با فرماندهی و کنترل واحد بوده است و به نظر میرسد در صورت نابودی فرماندهی آسیب ببیند. با توجه به تلفات بالای حماس در شمال نوار غزه و از بین رفتن گردانهای این گروه شبهنظامی، به نظر میرسد این امر در شمال غزه در حال حاضر رخ داده، اما این گروه هنوز در غزه مستقر است.
حماس اکنون در شمال نمیتواند مثل سابق از آنچه که «استفاده از غیرنظامیان بهعنوان سپر انسانی» خوانده میشود (حماس این اتهام را رد میکند) بهره ببرد، زیرا بیشتر مردم به جنوب رفتهاند. با این حال، بسیاری از شبهنظامیان حماس در جنوب در میان مردم آمدوشد دارند.