دهههای بسیاری است که کتابهای مصور قربانی پیشفرضهای منفی جامعهاند. تصور عمومی این است که این کتابها به سلامت روانی و عاطفی خوانندگانشان لطمه میزنند. نویسنده و روانشناسی به نام فردریک وِرتهام، در کتاب «اغوای بیگناهان» که در سال ۱۹۵۴ آن را نوشت، بر این عقیده اصرار داشت که خواندن کتاب مصور باعث رواج جرم و جنایت و تعصب میشود و ممکن است به توانایی خواندن در افراد آسیب بزند.
ادعاهای اینچنینی، باعث شد که در افکار عمومی، کتاب مصور بدل به چیزی شیطانی شود، تا آنجا که کنگره آمریکا کتابهای مصور را سوزاند و قانون «مجوز انتشار کتاب مصور» را تصویب کرد. حتی با شروع دوره شکوفایی صنعتی در چند دهه اخیر و لغو قانون انتشار کتاب مصور در دهه اول قرن بیست و یکم، هنوز هم این ابزار فرهنگی نتوانسته است کاملاً از قید قضاوت منفی جامعه رها شود.
انتقادی که اغلب به این نوع کتابها میکنند، این است که داستانهای آنها محدود به ماجراهای کلیشهای ابَرقهرمانها است و اساساً محملی هستند که با قهرمانسازی و تأکید بر جنبههای جنسی بدن انسان، کودکان را سرگرم میکنند و کمتر خوراک فکری واقعی به آنها میدهند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما این توصیف، همه پیچیدگیهای خروجی فعلی کتابهای مصور را نشان نمیدهد؛ مخصوصاً که برخی از نویسندگان این کتابها، با صداقت تمام به مسئله سلامت روان پرداختهاند. کتابهای مصور ظرفیت یکتایی در قصهپردازی دارند و میتوانند با داستانگویی، شخصیتهایی را به تصویر بکشند که افراد با آنها همذاتپنداری دارند. پدیدآورندگان این کتابها، با استفاده از کلماتی که (در کنار تصاویر) مینویسند، از ظرفیتهای رمان در کشف افکار و ارزشهای شخصیتها بهره میگیرند، و نیز، از عناصر بصری برای جان دادن به دنیاها و شخصیتهای خیالی استفاده میکنند. این قابلیتها میتواند به خواننده این کتابها، دیدی تازه ببخشد.
نیل گیبسون، سردبیر و صاحبامتیاز کتابهای مصور تی-پاب، نویسندهای است که معتقد است تصویر منفیای که جامعه از کتابهای مصور دارد، نه تنها دیگر دورهاش گذشته است، بلکه باعث میشود که این ابزار فرهنگی بیدلیل آسیب ببیند و اثرات مثبت آن کمتر به چشم بیاید.
او میگوید: «کتاب مصور صرفاً یک ابزار فرهنگی است. اگر بخواهیم بر اساس تصویر منفیای که از این ابزار در اذهان عمومی بوده است، آن را به کلی از دور خارج کنیم، مانند این است که برداریم کتاب ضعیفی در عرصه ادبیات کودک بخوانیم، و بعد خیال کنیم همه کتابهای دیگر نیز همان قدر ضعیف و بچگانهاند.»
«یا مانند این است که فقط یک فیلم گاوچرانی وسترن ببینیم، و بعد نتیجه بگیریم که کل برنامههای تلویزیون از نوع وسترن است. در چنین طرز تفکری، همه کارهای خوبی که در عرصه کتاب مصور کردهاند و تمام ظرفیتهای فوقالعاده داستانگویی با این ابزار، یکسره نادیده گرفته میشود.»
او کوشید تا این قابلیت را در مجموعه کتابهای مصورش با عنوان «ظلماتِ درهم پیچ»( Twisted Dark)، مجموعهای از داستانهای دنبالهدار هیجانانگیز و روانشناسانه، نشان دهد. این داستانها صادقانهاند و به مسائل سلامت روان، مانند فکر خودکشی، طرد شدن از جامعه، و اندوه از دست دادن عزیزان اشاره دارند. روایتهای او همه این مسائل را در قالب ماجراهایی واقعگرایانه، شرایط و شخصیتهایی بیان میکند که خواننده با آنها همذاتپنداری میکند.
کسانی که در حوزه سلامت روان فعالیت داشتهاند، از این شیوه روایت استقبال کردهاند. خوانندگان با گیبسون تماس گرفتهاند و به او گفتهاند که با داستانها احساس قرابت زیادی داشتهاند و پرداختن به مسائل سلامت روان در این داستانها، به آنها کمک کرده است که بتوانند احوال درونیشان را برای دیگران بازگو کنند.
نیل گیبسون میگوید: «بسیاری از کتابهای مصور را مناسب با ذائقه خوانندگان جوان مینویسند. به همین جهت، نویسندگان عمداً داستانها را ساده میکنند تا مخاطب بتواند پیام اخلاقی روایت را به راحتی بفهمد و بدین ترتیب، گستره مخاطبان افزایش یابد. اما در مجموعه «ظلماتِ درهمپیچ» میخواستم نشان دهم که کتاب مصور میتواند ابزاری قوی برای پرداختن به مشکلات دنیای واقعی، مخصوصاً مشکلات روانشناختی باشد.»
ماری یاول-جیل، از کارمندان مؤسسه خیریه سلامت روانی مایند در محله هارینگی لندن، گفت که مجموعه «ظلماتِ درهمپیچ» نمونهای است که نشان میدهد کتابهای مصور چطور میتوانند مسایل دنیای واقعی را در ذهن و ضمیر خواننده بازتاب دهند.
او گفت: «شکل کمینهگرایانه (minimalist) داستان مصور خیلی خوب نشان دهنده محدودیتی است که در بیان مسایل مربوط به سلامت روان وجود دارد. مثلاً در داستان «خودکشی» از این مجموعه، دختر ده سالهای که شخصیت اصلی داستان است، دستانش را دور گردن خود حلقه میکند، و در زیرنویس این تصویر خیلی ساده نوشته شده است: «کاش همهچیز تمام میشد.»»
«برای جلوگیری از خودکشی باید بیپرده در مورد خودکشی و سلامت روان گفتوگو کرد. میشود در این رابطه کارهایی کرد. وقتی احساس تنهایی و انزوا میکنیم و حس میکنیم دیگران ما را نمیفهمند، میشود با هم گفتوگو کنیم. صحبت کردن از سلامت روان ممکن است سخت باشد، اما اگر زبان گفتوگو در مورد آن را پیدا کنیم، به ما احساس قدرت دست خواهد داد.»
سخن گفتن بیپرده در باب سلامت روان، در جهان داستانهای مصور همچنان در جریان است. داستانهای این کتابها در قالب شخصیتهای محبوب روایت میشود؛ شخصیتهایی که با پیچیدگیهای ضربههای عاطفی روبهرو میشوند و بر آنها فایق میآیند. از «مرد آهنی» که با اعتیاد به الکل دست و پنجه نرم میکند (شیطان در بطری، دیوید میشلین) گرفته، تا «تور» که احساس عزت نفسش را از دست میدهد و دوباره آن را باز مییابد (تولد مجدد تور، خدای آذرخش، جیسون آرون)، و سختیهایی که «دِردِویل» دید و باعث شد تا دچار افسردگی شدید شود (تولد دوباره دردویل، فرانک میلر).
وجود چنین داستانهایی ثابت میکند که با تصویرسازی، میتوان تابوهای جامعه را به خوبی به مخاطبان نشان داد. با خلق این داستانها میتوان فضایی فراهم کرد و مسایل سلامت روان را بیپروایانهتر به گفتوگو گذاشت، و در عین حال، اسیر تصورات منفی جامعه نیز نشد. چنان که به نظر میآید، هیچ ابزار فرهنگی دیگری جز کتابهای مصور به طور روزافزون به این موضوع نمیپردازد.
نیل گیبسون نویسنده، ناشر و سردبیر مؤسسه بریتانیایی کتابهای مصور تی-پاب کامیک است.
© The Independent