آیا اوپنهایمر همه ویژگیها را برای برنده شدن دارد؟ طی چند ماه گذشته، رقابت برای جایزه اسکار بهترین فیلم از میدانی شلوغ به نتیجهای پیشبینیپذیر بدل شده است. بعد از برندههای بفتا، گلدن گلوب و جوایز انتخاب منتقدان، فیلم زندگینامهای سهساعته کریستوفر نولان پیشتاز است: به نظر میرسد کیلین مورفی جایزه بهترین بازیگر مرد را بگیردبرای آن نگاه ماتزده پریشان در نقش جی رابرت اوپنهایمر، مغز متفکر بمب هستهای، و نولان هم امید اول [جایزه] بهترین کارگردان است.
اوپنهایمر ویژگیهای تحسینبرانگیز بسیاری دارد. این فیلم، که ساختاری بسیار پیچیده دارد، در سه خط زمانی پیش میرود: سنین جوانی اوپنهایمر و تولید بمب اتم؛ جلسه محاکمه امنیتی ۱۹۵۴ که اوپنهایمر در آن بازجویی میشود؛ و جلسه تاییدیه سنا ایالات متحده آمریکا برای سیاستمدار چربزبان، لوئیس استراوس (رابرت داونی جونیور) در سال ۱۹۵۹. فیلم پر از شخصیتهای مختلف است که تقریبا نقش همه آنها را چهرههای آشنا بازی میکنند، از مت دیمون گرفته تا رامی مالک و جاش هارتنت. شاید اوپنهایمر کمهزینهترین فیلم نولان در دو دهه اخیر (درواقع از «پرستیژ» در سال ۲۰۰۶) باشد، اما از نظر وسعت عظیم به نظر میرسد. کل فیلم شبیه یک مونتاژ بیوقفه جلو میرود، و فقط در لحظاتی ترسناک که البته کم پیش میآید– بهویژه سکانس خیرهکننده انفجار بمب اتم که تقریبا دو ساعت بعد از شروع فیلم رخ میدهد- سرعتش کند میشود. اوپنهایمر از جنبههای فنی (بازیگری، کارگردانی، تدوین، طراحی صحنه و بسیاری عوامل دیگر) درجه یک محسوب میشود و کاملا شایسته جوایزی است که در این فصل به دست آورده است. گذشته از این، فیلمی است که حرفهای مهم و عمیقی برای گفتن دارد، حتی مهمتر از آن، توانسته است بینندگان را وادارد که به آن حرفها گوش بسپارند.
اوپنهایمر در سینمای معاصر یک استثنا است. فیلمی جدی و بزرگسالانه که توانست بهاندازه فیلم پرفروش (درمجموع نزدیک به یک میلیارد دلار) مارول مخاطب زیادی جلب کند. البته این امر تا حد زیادی به شهرت نولان مدیون است – کارگردان «شوالیه تاریکی» محبوبترین چهره پشت دوربین سینمای معاصر است (اگر مشکلات اخیر استیون اسپیلبرگ در فروش را در نظر بگیریم). اما نقدهای ستارهدار اوپنهایمر، تبلیغات شفاهی قوی و البته بازاریابی تاثیرگذاری که این فیلم را درکنار باربی قرار داد نیز به فروشش کمک کرد. باتوجه به عجیب و خاص بودن تب زودگذر «باربنهایمر» (Barbenheimer) معلوم نیست که آیا موفقیت اوپنهایمر تکرارشدنی است یا نه. اما این گویای جان گرفتن دوباره تمایل به فیلمهای جدی بزرگسال درباره مسائل دنیای واقعی است. اینکه بگوییم اوپنهایمر «سینما را نجات داد» سادهانگارانه است – اما اگر قرار باشد فیلمی چنین ادعایی داشته باشد همین فیلم است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در سالهای اخیر، جوایز اسکار اهمیت خود را از دست دادهاند – چنانکه در کاهش قابل توجه آمار بینندگان تلویزیون نیز مشهود است (که در مراسم ۲۰۲۱ بهدلیل شیوع ویروس کووید به پایینترین میزان خود رسید). این مراسم هویتش را نه از فیلمهایی که بهظاهر برای بزرگداشت آنها برگزار میشود بلکه از اشتباهها و حواشی چهرههای سرشناس میگیرد – وارن بیتی که در سال ۲۰۱۷ جایزه بهترین فیلم را اشتباه اعلام کرد یا حمله خشونتبار ویل اسمیت در سال ۲۰۲۲. اینطور به نظر میرسد که جوایز اسکار روزبهروز از سلیقه تماشاگران عادی سینما بیشتر فاصله میگیرد. این تغییر لزوما تغییر بدی نیست – دو دهه پیش، فیلمهایی چون درام کرهای «انگل» (Parasite)، و درام تکاندهنده همجنسگرایانه «مهتاب» (Moonlight) برنده جایزه بهترین فیلم نشدند. اما حتی برندگان خودمانیتر اخیر که بهاصطلاح به مذاق تماشاگر خوشتر میآمدند – آثاری مانند «کتاب سبز» (Green Book)، «کودا» (CODA) ، و «همه چیز همهجا یکباره» (Everything Everywhere All at Once) – در حال حاضر وضعیت بهنسبت مبهمی داشتهاند (با بهترتیب ۳۲۱.۸ میلیون، ۱۴۳.۴ میلیون فروش). اگر اوپنهایمر برنده شود، با اختلاف زیاد پرفروشترین فیلم برنده [اسکار] بهترین فیلم از زمان «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» (The Lord of the Rings: The Return of the King) در سال ۲۰۰۴ تا کنون خواهد بود. این فقط یک فیلم خوب نیست بلکه فیلم خوبی است که از نظر مردم واقعا جذابیت دارد.
اوپنهایمر با اینکه در ظاهر با معیارهای یک فیلم زندگینامهای خوشساخت و پرزرقوبرق برای دریافت جایزه همخوانی دارد، از عنوان مشکوک «طعمه جایزه» فراتر میرود. این فیلم هم بسیار چالشبرانگیز و هم ناراحتکننده است. با وجود اینکه نمیکوشد از پیچیدگیهایی چون نتایج دشوار و غمانگیزی که از اخلاق، جنگ و علم میگیرد کم کند، به فیلمی موفق و جایزهبگیر تبدیل شده است. مورفی در نقش اوپنهایمر بازی حقیقی و منحصربهفردی ارائه میکند، نقشی که تا چندین دهه ماندگار خواهد بود. این سؤال که آیا برای تلاشش اسکار میگیرد یا نه تاحدی بیاهمیت به نظر میرسد.
میتوان گفت که برنده شدن اوپنهایمر بیش از هرکسی در گروه نولان برای خود [آکادمی] اسکار اهمیت دارد. درنهایت جوایز سینمایی، اساسا سلیقهای و بیمعنیاند؛ هیچ معیار قطعی وجود ندارد که بشود اوپنهایمر را «بهتر» از «قاتلان ماه کامل» یا «منطقه موردعلاقه» دانست، اما اوپنهایمر فیلمی بود که توانست تودههای مردم را با خود همراه کند و تماشاگر عادی را که ممکن است علاقهای به سینما نداشته باشد به بحث و گفتوگو بکشاند. این فیلم بیتردید گویای این است که عظمت و محبوبیت لزوما جمع اضداد نیست و مخاطبان جریان اصلی را نباید دستکم گرفت یا به آنها بیاعتنایی کرد. اگر اسکار نمیخواهد به مراسمی بیمحتوا و کسالتبار بدل شود اوپنهایمر فیلمی است که میتواند آن را نجات بدهد.
© The Independent