دولت نتانیاهو و رهبران حماس علاقه‌ای به پایان جنگ ندارند

جمهوری اسلامی ایران نه خود برای نجات حماس به جنگ علنی و مستقیم با اسرائیل وارد می‌شود و نه اجازه می‌دهد مهم‌ترین گروه شبه‌نظامی‌اش یعنی حزب‌الله لبنان قربانی جنگ غزه شود

فلسطینی‌ها در کنار محل حمله مرگبار اسرائیل به اردوگاه پناهندگان فلسطینی در رفح‌ــ عکس از  Ali Jadallah/Anadolu/Getty Images

در حالی که بیش از هفت ماه از آغاز جنگ در نوار غزه می‌گذرد، تنش بین رهبران اسرائيل به‌شدت رو به افزایش است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائيل، و نمایندگان احزاب راست شرکت‌کننده در ائتلاف دولتی در بسیاری از مسائل مرتبط با جنگ با بنی گانتز، گابی آیزنکوت و نیروهای مخالف دولت از جمله ایهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین، و شماری از اعضای ستاد ارتش اسرائيل اختلاف‌نظر دارند و کشمکش بین آن‌ها هر روز شدت بیشتری می‌گیرد.

افزون بر اختلاف بر سر روش مدیریت جنگ، مبادله گروگان‌ها و اسرا و توافق بر سر برقراری آتش‌بس در نوار غزه هم مسائل دیگری‌اند که به تشدید اختلاف میان رهبران اسرائيل منجر شده‌اند.

در واقع، نتانیاهو و احزاب راستی که او را احاطه کرده‌اند اصرار دارند که تا زمان حمله به شهر رفح و تغییر کلی معادلات سیاسی و امنیتی در نوار غزه، جنگ نباید تحت هیچ شرایطی متوقف شود. با این حال، نتانیاهو که پیوسته گزارش‌های ارتش را مطالعه می‌کند، به‌خوبی می‌داند که حمله به رفح ممکن است به حذف رهبران ارشد حماس (یحیی سنوار و محمد الضیف) یا دستگیری آن‌ها منجر نشود تا دولت اسرائيل به‌ويژه نتانیاهو بتواند با ادعای پیروزی بر حماس، پایان جنگ پرهزینه غزه را اعلام کند.

برقراری آتش‌بس هم لزوما به معنای حذف جنگجویان حماس و نیروهای مقاومت فلسطینی نیست که به‌رغم حملات گسترده اسرائيل، هنوز در شمال غزه و مرکز آن و حتی در شهر خان‌یون به نبرد علیه اسرائيل ادامه می‌دهند. به عبارت دیگر، تا زمانی که اسرائيل موفق نشود بساط جنگجویان حماس را برچیند و نوار غزه را به حالت عادی بازگرداند، مقاومت در برابر اسرائيل ادامه خواهد داشت. با این حال، بنیامین نتانیاهو به یک دستاورد تبلیغاتی بزرگ نیاز دارد تا ارتش اسرائیل را برنده جنگ معرفی کند، حتی اگر مرحله پسا آتش‌بس، مستلزم بازگشت به میدان جنگ باشد. به همین دلیل، با وجود تمام فشارهای داخلی و خارجی و تاکید جامعه جهانی بر لزوم توقف فوری جنگ در غزه، برای پایان دادن به جنگ تمایلی ندارد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از سوی دیگر، یحیی سنوار، رهبر حماس در نوار غزه، می‌داند که جنگ را باخته و آنچه باقی مانده است، در چارچوب مقاومت محدود می‌شود. افزون بر ویرانی عظیم غزه و قربانی شدن ده‌ها هزار فلسطینی که باعث شد فاجعه کنونی به‌عنوان دومین «نکبت» پس از نکبت سال ۱۹۴۸ توصیف شود، حماس از لحاظ نظامی و امنیتی نیز خسارت‌های بزرگ و بی‌شماری متحمل شده است که جبران آن‌ها به‌زودی ممکن نیست. رهبر حماس این را هم می‌داند که حمایت جهان عرب را از دست داده و حمایت جمهوری اسلامی ایران از این گروه نیز فاقد مشروعیت است و به عمیق‌تر شدن شکاف بین حماس و کشورهای عربی منجر می‌شود.

جمهوری اسلامی ایران نه خود برای نجات حماس به جنگ علنی و مستقیم با اسرائیل وارد می‌شود و نه اجازه می‌دهد مهم‌ترین گروه شبه‌نظامی‌وابسته به آن یعنی حزب‌الله لبنان قربانی جنگ غزه شود؛ به‌ویژه اینکه ماموریت اصلی حزب‌الله حمایت از منافع بلندمدت رژیم جمهوری اسلامی در منطقه است. افزون بر آن، حزب‌الله خط مقدم دفاع از جمهوری اسلامی محسوب می‌شود و در بقای رژیم تهران در قدرت نقش موثری ایفا می‌کند.

سنوار این واقعیت را درک کرده که در حال حاضر با دو گزینه روبرو است و هیچ گزینه سومی وجود ندارد. گزینه اول، حرکت به سمت حل‌وفصل نهایی است که بر اساس آن حماس برای پایان دادن به جنگ، نوار غزه را ترک کند. اما گزینه دوم این است که حماس با تکیه بر فشارهای داخلی و خارجی علیه نتانیاهو و حامیان او، تا آنجا که ممکن است به جنگ ادامه دهد و سپس رهبر حماس از زیر آوار سر بیرون آورد و تنها به این دلیل که هنوز از جنگ جان سالم به در برده است، خود را پیروز جنگ معرفی کند؛ درست مانند حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان پس از جنگ سال ۲۰۰۶ که از میان ویرانی‌های ناشی از جنگ دستش را به علامت پیروزی بلند می‌کرد. 

مواضع حماس نشان می‌دهد که سنوار ترجیح به سمت گزینه دوم حرکت کند. در واقع، موضع مشابه حماس و اسرائيل در قبال جنگ باعث شده است ناظران احساس کنند که دیدگاه نتانیاهو در خصوص جنگ به دیدگاه یحیی سنوار شبیه است؛ هیچ‌کدام نمی‌خواهند جنگ پایان یابد.

برگرفته از روزنامه النهارالعربی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه