ادامه جنگ و خشونت ضامن بقای رژیم جمهوری اسلامی و دولت نتانیاهو است

تنها راه پایان دادن به جنگ در منطقه راهبردی است که به احقاق حقوق فلسطینی‌ها و جلوگیری از طرح‌های فرقه‌ای و توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی بینجامد

وضعیت فاجعه‌بار نوار غزه پس از جنگ بین اسرائيل و حماس‌ــ عکس از AFP

رهبران اسرائیل و جمهوری اسلامی در حال برنامه‌ریزی برای جنگی نافرجام‌اند که بر محور افسانه‌ها استوار و از واقعیت کاملا دور است. در این رویارویی بی‌پایان، حقایق و آرمان‌ها قربانی می‌شوند و در عوض اوهام و تخیلات گسترش می‌یابند.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، هفته گذشته در جریان دیدار با زنان اسرائیلی ربوده‌شده که از غزه بازگشته بودند، گفت: «مهم‌ترین چیزی که برای من و شما روشن شده، این است که جمهوری اسلامی ایران برای نابودی ما نقشه کشیده است. این رژیم قصد دارد ما را نابود و کشورمان را اشغال کند...»

جالب است نتانیاهو که همواره درباره تهدید جمهوری اسلامی، خطر برنامه هسته‌ای آن و دست داشتن در تامین سلاح برای گروه‌های نیابتی، درگیری‌های محدود در لبنان و تسهیل ورود کمک‌های مالی قطر به حماس صحبت می‌کرد، تازه هفته گذشته متوجه نقشه‌ جمهوری اسلامی برای نابودی اسرائيل شده است؛ اما می‌دانیم واقعیت این است که بنیامین نتانیاهو پس از گذشت بیش از ۱۰ ماه از آغاز جنگ، بدون شک با چالشی مواجه شده که او را به اعلام کشف «طرح جمهوری اسلامی ایران برای نابودی اسرائیل» واداشته است.

در مقابل، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، هم اخیرا توصیفی شگفت‌انگیز از جنگ جاری ارائه و آن را به نبرد بین جبهه حسینی و جبهه یزیدی تشبیه کرده است. به عبارت دیگر، خامنه‌ای جهان را به دو جبهه تقسیم کرده که به واقعیت تحولات امروز هیچ ربطی ندارد. در این جنگ نه هواداران حسین می‌جنگند و نه هواداران یزید. همچنین تردیدی نیست که آمریکا و اسرائيل نه در صف یزیدی‌ها قرار دارند و نه در صف حسینی‌ها. علاوه بر آن، نبرد کنونی به جریان فرقه‌گرایی هم که با هدف ایجاد اختلاف و تنش بین مسلمانان و تقویت پروژه‌های هژمونی فرقه‌ای به آن دامن زده می‌شد، هیچ ربطی ندارد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در واقع، نه نتانیاهو به وجود سرزمینی به نام فلسطین، بیت‌المقدس و اراضی اشغالی اذعان می‌کند و نه جمهوری اسلامی در عمل به تحولات این پهنه جغرافیایی و سرنوشت مردم آن اهمیت می‌دهد.

هدف نتانیاهو از مطرح کردن شعار تهدید جمهوری اسلامی نادیده گرفتن مناقشه فلسطین و اسرائیل است، در حالی که هدف خامنه‌ای از شعار جبهه یزیدی و حسینی زدودن نقش عرب‌ها و فلسطینیان از مسئله فلسطین است تا مسیر پیروزی جمهوری اسلامی و حامیانش در جبهه حسینی هموار شود و سراسر جهان از «منافع رژیم خمینی» بهره‌مند شوند. به نتیجه رسیدن چنین ماموریتی هم مستلزم گسترش نفوذ در منطقه و ایجاد تفرقه در جوامع عربی است و موفقیت آن مشروط به پیروزی بر آمریکا است، نه آشتی با آن.

دانا استرول، معاون دستیار وزیر دفاع ایالات متحده (۲۰۲۳‌ــ۲۰۲۱) اهداف جمهوری اسلامی را چنین خلاصه می‌کند: جمهوری اسلامی به دنبال بیرون‌ راندن نیروهای آمریکایی از خاورمیانه و تحمیل خود به‌عنوان قدرت مسلط بر منطقه است. پس از عملیات هفتم اکتبر حماس، رهبران جمهوری اسلامی متوجه شدند فرصت تازه‌ای فراهم شده که می‌توانند آن‌ها را با سرعت بیشتری به اهداف موردنظرشان برساند. البته رهبران جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی آن نیز همواره شعار اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه را سر می‌دهند. به‌عنوان مثال، پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس، حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، گفت: «سربازان آمریکایی به صورت عمودی آمدند و باید به صورت افقی، یعنی در تابوت از منطقه بیرون رانده شوند».

عبارت جنگ بین جبهه یزیدی و حسینی هدف واقعی جمهوری اسلامی را از رساندن فلسطینی‌ها به حقوقشان آشکار می‌کند. دستیابی به این حقوق مستلزم به کارگیری نظریه منازعه خامنه‌ای به‌جای مبارزه برای آزادی فلسطین است.

از سوی دیگر، نتانیاهو نیز روند مشابهی را دنبال می‌کند که هدف از آن نادیده گرفتن کلیه حقایق و مسلمات است. او با این ادعا که جمهوری اسلامی در تلاش برای محو اسرائیل از نقشه جهان است، حقایق بسیاری را نادیده می‌گیرد؛ گویا نه بحران اشغالگری وجود دارد و نه اسرائیل به دنبال الحاق سرزمین‌های فلسطین به قلمرو خود است و نه در طول تاریخ از مردم فلسطین و مبارزه آن‌ها برای دفاع از سرزمینشان صحبتی به میان آمده است.

نتانیاهو سعی می‌کند با دور زدن واقعیت‌های آشکار، روایتی بسازد تا او را در حال رویارویی با رژیم جمهوری اسلامی و نظریه‌های فلاکت‌بار آن نشان دهد. همان‌گونه که نخست‌وزیر اسرائیل از پذیرش تنها طرحی که صلح را از طریق به رسمیت شناختن حق ملت فلسطین و تشکیل کشوری مستقل برای فلسطینی‌ها محقق می‌کند، سر باز می‌زند، رژیم ایران نیز با نادیده گرفتن ماهیت منازعه به توصیف‌های فراپنهانی فرقه‌ای متوسل می‌شود که بر اساس آن منازعه فلسطین و اسرائیل بدون رسیدن به پایان همچنان ادامه پیدا می‌کند.

در واقع، راهبرد جمهوری اسلامی و دولت نتانیاهو به معنای ادامه درگیری‌های بیهوده است که بهای آن را مردم فلسطین و لبنان که در کانون کشمکش دو طرف متخاصم قرار دارند، می‌پردازند. در حالی که هواداران تهران و تل‌آویو برای دستیابی به اهداف موردنظر از هیچ ترفند و توطئه‌ای دریغ ندارند، به‌ نظر می‌رسد جمهوری اسلامی کم‌کم از اجرای تعهدی که برای دادن پاسخ کوبنده به اسرائیل بابت ترور اسماعیل هنیه داده بود، منصرف می‌شود.

رهبران جمهوری اسلامی و اسرائیل به یافتن راه‌های خروج از وضعیت طولانی‌مدت خشونت و کشتار در منطقه هیچ علاقه‌ای ندارند. نتانیاهو با سر دادن شعار رویارویی با جمهوری اسلامی، به کشتار فلسطینی‌ها ادامه می‌دهد و جمهوری اسلامی با برافراشتن پرچم قدس، گروه‌های نیابتی‌اش را به سمت درگیری‌هایی سوق می‌دهد که کشورهای منطقه‌، به‌ویژه لبنان را به ویرانی و نابودی می‌کشاند.

آموس هارل، نویسنده روزنامه اسرائیلی هاآرتص، می‌گوید: «به نظر می‌رسد که نتانیاهو علاقه‌مند به جنگی همیشگی است. هم نتانیاهو و هم خامنه‌ای برای روشن شدن نتایج انتخابات آینده ریاست‌جمهوری آمریکا لحظه‌شماری می‌کنند؛ نتانیاهو در آرزوی پیروزی دونالد ترامپ است که از توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی خارج شد؛ در حالی که خامنه‌ای به امید بازگشت رویکرد باراک اوباما که با لغو تحریم‌ها به رژیم تهران کمک کرد، رویای پیروزی نامزد دموکرات‌ها را در سر می‌پروراند.»

با این حال، حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائيل، دستور کار همه طرف‌ها را سنگین کرد و در حال حاضر جز بازگشت به اصل مشکل که ریشه‌ آن در احقاق حقوق فلسطینی‌ها و کشورهای عربی و پایان دادن به طرح فرقه‌ای توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی نهفته است، گزینه دیگری وجود ندارد.

برگرفته از ایندیپندنت عربی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه