از نظر تاریخی، دمشق برای بغداد نقش موازنهکننده ایفا کرده است. نقشی که آن را در برابر دو رئیسجمهوری عراق، احمد حسن البکر و سپس صدام حسین، و همچنین در برابر آمریکا، زمانی که بغداد را اشغال کرد، بازی کرد. دمشق بهعنوان خاستگاه و پایگاه و حامی مخالفان مسلح عمل میکرد و به همین دلیل، جمهوری اسلامی تلاش کرد سوریه را راضی نگه دارد تا نفوذش را در عراق، بهعنوان اولین متحدش، تضمین کند.
در طول جنگ داخلی سوریه (۲۰۱۸-۲۰۱۱)، جمهوری اسلامی و روسیه تنها کشورهایی بودند که از نظر نظامی و اقتصادی کنار سوریه ایستادند. امسال درباره لزوم پایان دادن به حضور جمهوری اسلامی ایران در سوریه، صحبتهایی مطرح شد، اما جمعه گذشته (۲۹ نوامبر ۲۰۲۴)، پس سقوط ادلب، حلب هم سقوط کرد و اخیرا شهر حماه هم به دست مخالفان دولت دمشق افتاد.
پیروزیهای پیدرپی و حیرتانگیز گروههای مسلح کارتها را به هم ریخت. همچنین از آنجا که وقوع درگیری در سوریه از پیامدهای جنگ غزه و لبنان است، همزمانی آن را هم نمیتوان نادیده گرفت؛ بهويژه اینکه حمله به حلب فقط دو روز پس از انعقاد توافق آتشبس در لبنان آغاز شد که در آن متحدان دمشق، یعنی جمهوری اسلامی و حزبالله، با شکست مواجه شدند.
جمهوری اسلامی با درک اهمیت این وضعیت به دمشق پیشنهاد کمک نظامی داد. از سوی دیگر، برخلاف جنگ قبلی، اکثر کشورهای عربی از نظر سیاسی با دمشق همسو شدهاند و مسکو و پکن نیز همبستگی خود را با دمشق اعلام کردهاند. در حالی که واشینگتن و آنکارا دولت دمشق را مقصر تحولات اخیر دانسته و بر لزوم مذاکره برای حل مسائل باقیمانده تاکید کردهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حمله گروههای مسلح مخالف دولت سوریه در شرایط زمانی بسیار حساسی اتفاق افتاد، زیرا سوریه هم در قبال جنگ حزبالله و اسرائيل و هم در برابر جنگ حماس و اسرائيل موضع نظامی بیطرفانهای داشت. علاوه بر آن، دولت سوریه با هدف بهبود روابط منطقهای و بینالمللی و خارج شدن از چارچوبی که این کشور را بهعنوان متحد جمهوری اسلامی قلمداد میکرد، تلاشهای دیپلماتیک را آغاز کرده بود. در این مسیر نشانههایی هم از اختلافنظر با رهبران جمهوری اسلامی پدید آمد که از رویکرد دمشق ابراز نارضایتی میکردند و رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی نوشتند: «ما بدون دریافت غرامت ۴۰ میلیارد دلاری هزینه دفاع از رژیم دمشق در جنگ داخلی آن، سوریه را ترک نمیکنیم». البته هیچ کس حاضر به پرداخت چنین هزینهای نخواهد شد.
باید به این واقعیت اذعان کرد که جمهوری اسلامی ایران در سوریه هزینههای زیادی کرد و قربانیهای بسیاری داد. شمار زیادی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را از دست داد و دهها هزار شبهنظامی تحت حمایتش را از لبنان، افغانستان، پاکستان، عراق و جاهای دیگر وارد سوریه کرد و تمامی هزینههای این لشکرکشی را متحمل شد. اکنون که جنگ در سوریه از سرگرفته شده است، آیا جمهوری اسلامی برای دفاع از رژیم دمشق و حمایت از آن بار دیگر به میدان بازخواهد گشت؟
باید توجه داشته باشیم که حمایت جمهوری اسلامی از رژیم دمشق فقط یک معامله تجاری ساده و سطحی نبود و بهطور عمده بهمنظور تامین منافع راهبردی ایران در منطقه انجام شد که اهداف امنیتی و بلندمدتی را دنبال میکرد و هرگز یک اقدام خیرخواهانه نبود. زمانی که جمهوری اسلامی در سوریه میجنگید، در واقع از خود و متحد منطقهایاش، یعنی رژیم دمشق دفاع میکرد.
اهمیت نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه به حدی بود که اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا، پذیرفت با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند و رژیم ایران بتواند غرامت و امتیازات مالی بسیاری به دست آورد که از جمله میتوان به آزادسازی ۱۲۰ میلیارد دلار از سپردههای شاه ایران اشاره کرد. پیروزی جمهوری اسلامی در سوریه، آن را به بازیگر مهمی در منطقه تبدیل کرد. مورد دوم اینکه سوریه در قیام ۲۰۱۱ بهای فعالیتهایش علیه اشغالگری آمریکا در عراق را که پروژهای ایرانی بود، پرداخت و هنوز هم بهای اتحاد با تهران را میپردازد، که از جمله میتوان به تحریمهای «قانون سزار» اشاره کرد.
دمشق هیچ بدهی به تهران ندارد و روابط آنها بر پایه منافع راهبردی و نیازهای متقابل بین دو کشور استوار است. دمشق هزینههای سنگینی متحمل شده و قربانی بسیاری داده، اما اکنون زمان آشتی، پایان دادن به درگیریها و دور شدن از اتحادها و ائتلافهای زیانبار فرا رسیده است. این بحران ناگهانی یه دلیل بازگشت جناحهای مسلح به میدان جنگ فریادی است برای مصالحه و پایان دادن به مسائل باقیمانده. فشار میلیونها آواره سوری، تلاش گروههای مخالف در تبعید و خواستههای همسایه بزرگ (ترکیه)، ساختار و نحوه فعالیت گروههای مخالف مسلح سوریه را تغییر داده است.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط