همه میدانیم که قدرت و توانایی حزبالله تنها برآمده از تسلیحات و نیروی جنگی این سازمان نیست و حزبالله بخش عمدهای از قدرتش را از شیعیان لبنان که چندین دهه به حاشیه رانده شدند، کسب میکند. حزبالله این بخش از جامعه محروم لبنان را متقاعد کرده است که میتواند حقوق آن را تامین و از منافع آن محافظت کند و با این ترفند توانسته است حمایت آنها را به دست آورد.
تا اواسط قرن گذشته، دولت لبنان به جامعه شیعیان این کشور توجه چندانی نداشت و در توسعه مناطق محل سکونت شیعیان بهشدت کوتاهی کرد. همین بود که با شروع جنگ داخلی در لبنان و به دنبال آن تاسیس حزبالله، برخی شیعیان که خود را در معرض خطر میدیدند، حزبالله را حامی قویتری برای خود یافتند.
همزمان با پایان جنگ داخلی در لبنان، قدرت سیاسی مارونیهای لبنان هم رو به افول گذاشت و روی کار آمدن رفیق حریری، اهل سنت لبنان به عرصه قدرت بازگشتند. با این حال، حزبالله با تکیه بر قدرتی که بهعنوان نیروی «مقاومت» در برابر اسرائیل به دست آورده بود، موفق شد سلاحهایش را حفظ کند. در حالی که همه گروههای مسلح لبنانی پس از پایان جنگ، تسلیحاتشان را به دولت تحویل دادند. چنین شد که به مدت ۱۵ سال، قدرت نظامی در دست حزبالله و اقتصاد لبنان در دست دولت رفیق حریری بود.
زمانی که در واشینگتن کار روی قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل را آغاز کرد و نقش رفیق حریری در پشت صحنه آن آشکار شد، حزبالله برای ترور رفیق حریری اقدام کرد و تصمیمگیری در تمامی امور نظامی، سیاسی و اقتصادی لبنان را در دست گرفت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در دو دهه اخیر لبنان، دو جنگ را از سر گذراند؛ یکی در سال ۲۰۰۶ و دیگری در سال ۲۰۲۴. در هر دو جنگ، لبنان ویران شد و مردم آن آسیب بسیاری دیدند، بهویژه شیعیان که خانهها و داراییهایشان را از دست دادند.
هر دو جنگ را حزبالله آغاز کرد. در سال ۲۰۰۶، سربازان اسرائيلی را ربود و در سال ۲۰۲۳ جنگ علیه اسرائيل را به بهانه حمایت از غزه آغاز کرد. در جنگ اخیر، بیش از یک میلیون نفر آواره و شهرها و روستاهای بسیاری به ویرانه تبدیل شدند و شمار زیادی از شهروندان لبنان، از جمله فرماندهان ارشد و رهبران حزبالله هم کشته شدند.
پس از کشته شدن حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، رهبران این حزب که خود جنگ را آغاز کرده بودند، خواستار آتشبس شدند تا خود را از نابودی کامل نجات دهند و امروز بار دیگر موضوع لزوم تحویل سلاحهای حزبالله به دولت لبنان مطرح میشود.
چنانچه همه میدانیم، تنها راه نجات لبنان از تنگنای بحران تشکیل دولتی است که در آن همه گروههای نژادی و مذهبی لبنان نقش داشته باشند و در سایه آن، بدون توجه به وابستگیهای فرقهای، از حقوقشان بهرهمند شوند. برای فراهم شدن زمینه تشکیل چنین دولت فراگیری، در گام نخست، باید سلاح در انحصار دولت باشد و به هیچ گروهی خارج از دولت، اجازه حمل سلاح داده نشود تا تصمیمگیری در تمامی عرصههای اقتصادی، سیاسی و نظامی در دست دولت باشد.
شکی نیست که اگر به لبنان آسیبی برسد، همه گروهها و مولفههای این کشور متضرر میشوند و این واقعیتی است که هواداران حزبالله پس از دو جنگ اخیر این حزب با اسرائيل به عمق آن پی برده و متوجه شدهاند که پناهگاه واقعی آنها لبنان و ملت آن است. در دو جنگ ویرانگری که حزبالله سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۲۳ علیه اسرائیل آغاز کرد، نهتنها حزبالله و شیعیان، بلکه سراسر لبنان در معرض ویرانی و فاجعه قرار گرفت. اگر حزبالله این ماجراجوییهای خطرناک را شروع نمیکرد، امروز لبنان در وضعیتی کاملا متفاوت قرار داشت و مردم آن با بحران و دشواری مواجه نبودند.
طرح توطئهآمیز حزبالله برای به دست گرفتن قدرت با زور سلاح و جلوگیری از تبدیل شدن لبنان به کشوری که در آن قانون و عدالت حاکم باشد و مردم در رفاه و آسایش زندگی کنند، عملا شکست خورد. علاوه بر آن، حزبالله در برابر منطقه و جهان چنان سیاست خصمانهای را در پیش گرفت که بر اقتصاد، گردشگری و سرمایهگذاری خارجی در لبنان هم تاثیر منفی شدیدی گذاشت و همه شهروندان لبنان را به فقر و محرومیت کشاند.
بهصراحت میتوان گفت که تسلیحات حزبالله به لبنان، دولت و مردم آن آسیب بسیاری رساند و به ویرانی روستاها و شهرهای مختلف لبنان، از جمله جنوب لبنان و ضاحیه جنوبی بیروت که اکثر ساکنان آن شهروندان شیعهاند، منجر شد. بنابراین، تنها راه برونرفت از بحران و رهایی از چنگ شبهنظامیان وابسته به خارج تشکیل دولتی فراگیر و قدرتمند است که بتواند لبنان را به سمت ثبات و رفاه سوق دهد و همه تصمیمگیریهای آن به نفع مردم این کشور باشد، نه به سود گروه خاصی که به رژیم جمهوری اسلامی وابسته است.
راهحل پایدار این است که حزبالله مانند سایر احزاب سیاسی لبنان به یک حزب سیاسی زیرنظر دولت تبدیل شود و با این اقدام هم خود را از فروپاشی نجات دهد و هم به حملات اسرائيل به لبنان که به بهانه سلاحهای حزبالله انجام میشود، پایان دهد. بدون شک، هنگامی که تصمیم صلح و جنگ در دست دولت لبنان باشد، همه شهروندان این کشور از جمله شیعیان میتوانند در صلح و آرامش زندگی کنند.
شیعیان لبنان به دلیل ماجراجوییهای حزبالله که به دستور جمهوری اسلامی انجام میشود، هزینه سنگینی را متحمل میشوند. بنابراین کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از لبنان تنها به نفع شهروندان لبنانی وابسته به فرقههای دینی و مذهبی دیگر نیست، بلکه شیعیان هم از این اقدام بهره بسیاری میبرند و از انزوای کنونی خارج میشوند.
در حالی که بر اساس ارقام اعلامشده، حزبالله سالانه بین ۷۰۰ میلیون تا یک میلیارد دلار از تهران پول دریافت میکند، اغلب شیعیان لبنان در فقر و محرومیت به سر میبرند و از این پول هنگفت چیزی به آنها نمیرسد.
خلاصه اینکه تشکیل دولتی فراگیر و قدرتمند در لبنان و انحصار سلاح در دست دولت به این معنی است که همه مردم لبنان، بهویژه شیعیان این کشور، از رنج و مخصمه طولانی نجات مییابند.