مردم ایران عصر جمعه ۱۷ اسفند از ارسال نامه دونالد ترامپ به آیتالله خامنهای مطلع شدند. به گفته ترامپ در این نامه پیشنهاد شروع مذاکرات مستقیم درباره برنامه هستهای به ایران داده شده است. خبرنگار شبکه فاکسنیوز از ترامپ پرسید که این نامه کی ارسال شده است و رئیسجمهوری آمریکا صادقانه گفت: «دیروز، پنجشنبه».
تا مردم بیشتر به خود بیایند و از کموکیف پیشنهاد مذاکره ترامپ با آیتاللهها مطلع شوند، ترامپ در نشستی با خبرنگاران در اتاق کار رئیسجمهوری در کاخ سفید داوطلبانه به کنجکاویها پاسخ داد.
«بهزودی اتفاق بزرگی برای ایران رخ خواهد داد و لحظات سرنوشتسازی در رابطه با این کشور فرا رسیده است. امیدوارم نتیجه صلح باشد، اما راه دیگر هم مشکل را حل خواهد کرد. ما با ایران به نقطه پایان رسیدهایم.»
منظور ترامپ از نقطه پایان با ایران جمهوری اسلامی است که نمایندگی رسمی کشور ایران در جامعه بین الملل را برعهده دارد. در اولین واکنش به اظهارات ترامپ، عباس عراقچی، وزیرخارجه نظام که در شهر جده در عربستان سعودی حضور داشت، به خبرگزاری فرانسه گفت: «ایران تحت فشارهای آمریکا و سیاست تحریم حداکثری وارد هیچگونه گفتگوی مستقیم با ایالات متحده آمریکا نخواهد شد.»
اما آقای عراقچی اظهارات بعدی آقای ترامپ در کاخ سفید را نشنید که شاید در پاسخ به وی، بدون آنکه از وی سوالی درباره ایران پرسیده شده باشد، سخن از «نقطه پایان» گفت.
پیش از این نیز نوشته بودم که اولویتهای آقای ترامپ ابتدا موضوع گروگانهای اسرائیلی در غزه و پس از آن جنگ روسیه و اوکراین و پس از آن برنامه هستهای ایران است.
او در کمتر از ۵۰ روز توانسته است روند تبادل گروگانها اسرائیلی با زندانیان فلسطینی را ایجاد کند. سخنگوی کاخ سفید نیز بدون پردهپوشی در نشست مطبوعاتیاش با خبرنگاران در روز چهارشنبه ۱۵ اسفند اذعان کرد که دولت ترامپ با حماس در حال مذاکره مستقیم است.
کارولاین لویت، سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری روز چهارشنبه ۱۵ اسفند تایید کرد که آدم بولر، فرستاده ویژه آمریکا در امور گروگانها، به صورت مستقیم با نمایندگان گروه حماس گفتگو کرده است. به گفته لویت، اسرائیل نیز از این گفتگو مطلع بوده است.
— independentpersian (@indypersian) March 5, 2025
لویت در پاسخ به سوال خبرنگار فاکسنیوز که… pic.twitter.com/3PxiI3Kdgc
اوضاع در رابطه با میانجیگری میان روسیه و اوکراین نیز به همین صراحت و بدون راه انداختن کانالهای پشتی آغاز شد.
قطع کمکهای مالی، نظامی، اطلاعاتی و همکاریهای مشترک آمریکا و اوکراین نتیجه خواهد داد و اروپا به معنای غرب و به معنای مغز متفکر اقدامات زلنسکی تسلیم خواستههای ترامپ یا بهتر است بگوییم رایدهندگان آمریکایی خواهد شد.
ترامپ آمده است تا در این چهار سال دوران ریاستجمهوریاش به مردم آمریکا خدمت کند و کارنامهای قابل قبول برای کشور و، از منظر جهانی، بانی صلح و عامل بسته شدن پروندههای غامض بینالمللی باشد.
و حالا که تهدیدات و اقدامات برای حلوفصل موضوع گروگانهای اسرائیلی و جنگ روسیه و اوکراین روی غلتک افتاده نوبت ایران فرا رسیده است.
برنامه هستهای که از ابتدای سال ۲۰۰۰ میلادی در کشوقوس تحریمها و تهدیدها و گفتگوها بوده و اینک حتی مردم ایران نیز بهدرستی نمیدانند که قرار است بمب هستهای داشته باشند یا نه، تحت بررسی ترامپ قرار گرفته است.
منطق مبهم نظام در دفاع از برنامه هستهای به گفته خودشان غیرنظامی است ولی با گفتههای ضد و نقیض و اقدامات شکبرانگیز نظیر غنی کردن اورانیوم با غلظت ۶۰ درصد ممزوج شده، نهتنها هشتاد میلیون جمعیت ایران را مشکوک کرده است، که شک جامعه بینالملل به صلحآمیز نبودن برنامه هستی را نیز به یقین بدل کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در چنین فضای ساخته و پرداخته توسط نظام جمهوری اسلامی و در شرایطی که تنها دوستان این حکومت از بورکینافاسو و غنا و کوبا و احیانا ونزوئلا میتوانند صلحآمیز بودن برنامه هستهای را تایید کنند، اصرار متولیان این برنامه برای تداوم آن و افزایش خسارت مالی و امنیتی که به کشور می زند روشن نیست.
و در این ابهام بزرگ، رئیسجمهوری آمریکا دو گزینه روی میز گذاشته است: گفتگو یا اقدام نظامی.
نکته جالب شفافیت اقدامات ترامپ است. نه در گفتگوها با اوکراین و روسیه و نه درباره تصمیمگیریهایش در رابطه با غزه و آتشبس اسرائیل با حماس هیچ پنهانکاری و سیاستبازی و فریب وجود نداشت.
قضاوت درستی یا نادرستی تصمیمات او موضوعی است که در قالب منافع ملی آمریکا و رایدهندگان آمریکایی تعریف میشود، بنابراین قضاوت و نگاه افرادی که بیرون از مرزهای این کشورند، یا مخالف اقدامات ترامپ هستند، در اینجا مطرح و قابل بحث نیست.
ترامپ یک روز پس از ارسال نامه به آیتالله خامنهای آن را مقابل دوربین شبکه خبری فاکس اعلام کرد تا نشان دهد که مذاکرات سری یا بدهبستانهای محرمانه در کار نخواهد بود.
تا زمان نگارش این تحلیل اطلاعی از محتوای این نامه نداریم، اما با توجه به اظهارات آقای ترامپ میتوان گفت که چنانچه جمهوری اسلامی تن به مذاکره مستقیم و علنی ندهد، اقداماتی مشابه و ضربتی برای فلج کردن سازوکار فروش نفت ایران اعمال خواهد کرد. به نظر میرسد که در گام نخست برای انجام مذاکره نیز خواستار تعلیق برنامه غنیسازی ایران باشد تا درمورد موضوعاتی مانند تعداد سانتریفیوژها و یا غنیسازی مجاز (زیر ۴ درصد) گفتگو شود.
چنانچه طرح پیشنهاد گفتگوی مستقیم به سرانجام نرسد، به گمان من یک حمله برقآسا و بیسابقه، در ائتلافی بینالمللی و هدفمند، بازوی دیگر جمهوری اسلامی را از کار خواهد انداخت؛ نابود کردن حوثیها، تهدید اصلی کشتیرانی در آبهای دریای سرخ و عمان، با هدف فشار استراتژیک بر جمهوری اسلامی و تضعیف و قطع نقشآفرینی آخرین بازمانده گروههای نیابتی این کشور در منطقه رخ خواهد داد. در کنار آن تشدید تحریمها حتی تحریم بانکهای چینی که در مبادلات خرید نفت از ایران نقش دارند، انجام خواهد گرفت تا فشار اقتصادی فلجکننده این نظام را وادار به پذیرش گفتگو و واقعیتهای جدید منطقه بکند.
و در نهایت هشدار ترامپ برای استفاده از آخرین گزینه، گزینه اقدام نظامی خواهد بود که ممکن است شامل حملاتی محدود و هدفمند برای نابود کردن تاسیسات نظامی و هستهای ایران باشد.
از آنجایی که حملات نظامی مخاطرات خاص خود را دارد، بدیهی و طبیعی است که کشورهای منطقه علاقهای به اجرای آخرین مرحله این طرح نداشته باشند و تلاشهایشان را برای رسیدن به راهحلی صلحآمیز معطوف کنند.
عربستان سعودی بستری را در خاورمیانه فراهم کرده است که امروزه میزبان بسیاری از نشستها برای حل اختلافات یا تاثیرگذاری در سیاستهای کلان بوده است. حتی نخستین نشست وزرای خارجه روسیه و ایالات متحده آمریکا درمورد یافتن راهحل صلح و آتشبس در اوکراین روز ۳۰ بهمن ماه در عربستان سعودی برگزار شد.
از این روست که به نظر من عربستان سعودی بهترین گزینه و احتمالا گزینه اصلی آمریکا و ایران برای میانجیگری و یافتن راهحلی برای خروج از بنبست فعلی است.
رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرده است که در اردیبهشتماه، یعنی پس از پایان ماه رمضان، به عربستان سعودی سفر خواهد کرد و این سفر بهترین زمان برای رایزنیهای دو جانبه و چند جانبه در رابطه با موضوع ایران خواهد بود.
به صفر رساندن فروش نفت ایران، به گفته آقای ترامپ، بیش از هر جنگی به جمهوری اسلامی آسیب وارد میکند و این فشار حداکثری، با برخورداری از حمایت جامعه جهانی، نظام را به زانو درخواهد آورد.
تاب و توان مردم ایران در یک سو قرار دارد و نظام فاسد و خودرای در سویی دیگر، نظامی که برسر ارزشهایی مبهم، که حتی برای مردم کشور نیز معتبر نیستند، ایستاده و حاضر نیست از آنها دست بکشد.
صراحت لهجه ترامپ با نزدیکترین شرکای استراتژیکش، یعنی اتحادیه اروپا بر سر تعرفهها، جنگ اوکراین و امنیت اروپا با هزینه آمریکا، بایستی عبرتی برای جمهوری اسلامی باشد تا واقعیتهای جدید جهانی و منطقهای را بپذیرد و به خواست مردم ایران تن دهد.
جمهوری اسلامی در موقعیتی قرار گرفته است که در برابر ترامپ چارهای جز تسلیم ندارد و این خبری خوش برای ملت ایران و کلید صلح در خاورمیانه است؛ پایان استبداد دینی که حقوق ملت و حقوق بینالملل را به رسمیت نشناخته است.