در میانه بحران کرونا که این روزها ایران را به دومین کشور در دنیا در آن چهارچوب تبدیل کرده است، محمود خیامی، از بزرگان عرصه صنعت و تولید ایران، در دهم اسفندماه ۱۳۹۸ در سن ۹۰ سالگی در لندن درگذشت.
شاید اگر نبود چنین بحران فراگیری که ۵۰ کشور دنیا را درگیر خود کرد، این خبر دامنه و وسعتی افزونتر مییافت؛ اما آنانی که تحولات تاریخ ایران معاصر را دنبال میکنند، قطعا از کنار چنین خبری به آسانی نگذشتند، چرا که تاثیرات فعالیتهای چشمگیر برادران خیامی (بهخصوص محمود خیامی)، چه در ایران و چه در خارج از ایران، در شش دهه گذشته همهگاه مورد توجه بود.
برادران خیامی و پاگیری نهادی به نام «ایران ناسیونال» را باید معلول طرحی بزرگتر دید. طرحی که نتیجه بازگشت چهرههای تحصیلکرده ایرانی در غرب بود. آنهایی که سودای خدمت به وطن در سر داشتند و میخواستند دانش خود را در طرحی جامع برای صنعت ایران به کار بگیرند و اقتصاد ایران را از وضعیتی کشاورزی به اقتصادی صنعتی و در تبادل با تجارت جهانی قرار دهند. علینقی عالیخانی از جمله سردمداران چنین ایدهای بود که در خاطرات خود از آن دوران، آورده است که ایده تولیدات صنعتی در صنایع سنگین و خودروسازی را در دستور کار قرار داده بود.
روزی تاریخی: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۶
تولد خودرو «پیکان»، اتفاقی مهم برای صنعت و اقتصاد روبه رشد ایران بود. پیش از آن، برادران خیامی در تولید و فروش اتوبوس و مینیبوس بنز به توفیقات بزرگی رسیده بودند، اما میوه اصلی زحمات آنها همانا تولید خودرو پیکان بود. برای همین، پخش مستقیم مراسم آن رخداد در دستور کار قرار گرفت و هنرمندان بزرگی چون ایرج، پرویز یاحقی،عارف، رامش، مهستی و گوگوش در آن مراسم برنامه اجرا کردند تا شکوه آن روز را فزونی بیشتری بخشند. پیکان بعدها به نماد خودرو ایرانی تبدیل شد و شاید اگر انقلاب نمیشد، استمرار تولید آن در چنین شکلی تقریبا محال بود، چرا که در همان سالهای دهه ۵۰ محمود خیامی به فکر تغییر آن افتاد. اما در پی مصادره أموال او، پیکان تا سالهای دهه هشتاد همچنان با همان فرم و قیافه تولید میشد.
کیفیت پیکان هم در سالهای بعد از انقلاب بسیار افت کرد، در حالی که در کتاب خاطرات احمد خیامی آمده است که وقتی شاه از مدیرعامل کارخانه مرسدس بنز درباره کیفیت محصولات کارخانه ایران ناسیونال پرسید، او در پاسخ گفت: «محصولات از نظر کیفیت و استحکام صددرصد با آنچه ما در کارخانه مانهایم میسازیم، برابرند»(ص ۱۰۸) و همین ویژگی بود که سبب شد تا برادران خیامی نامه استاندارد را از شرکت بنز برای کارهای خود دریافت کنند که در فروش برخی محصولات آنها به کشورهای دیگر نقشی تعیینکننده داشت.
برابری با صنعت خودروسازی کره جنوبی
عباس میلانی در جلد دوم کتاب «ایرانیان نامدار» فصلی را به برادران خیامی و فعالیتهای آنها اختصاص داده است و نوشته است که چگونه آنها کارشان را از یک گاراژ کوچک در شهر مشهد شروع کردند، و پس از چندی شرکت ایران ناسیونال را تاسیس کردند و به چنان توفیقی رسیدند که به گفته محمود خیامی، در میانههای دهه پنجاه «ایران ناسیونال» با صنعت خودروسازی کره جنوبی هم برابری میکرد. (نگاهی به شاه- ص۳۹۲) به نوشته آقای میلانی در همان کتاب، محمود خیامی میگفت، «اگر این انقلاب نمیشد ایران ناسیونال امروز همتراز صنعت خودروسازی کره جنوبی بود.» (ایرانیان نامدار- جلد دوم صص ۶۳۲-۶۳۷) بسیاری در دوران پس از انقلاب صنعت تولید پیکان را صنعتی مونتاژزده معرفی کرده بودند، اما این منتقدان توجه نکردند که ایران ناسیونال در سال ۴۶ شروع به کار کرد و در مدت ده سال، وابستگی خود را به واردات لوازم و قطعات خودرو از ۸۰ درصد به ۲۰ درصد رساند. آن نهاد و شرکتهای تابعه آن، بیش از ۱۲ هزار کارمند در استخدام داشتند و سالانه ۱۳۶ هزار خودرو تولید میکردند.
کمک یک میلیون پوندی به حزب کارگر
در واقع آنچه با وقوع انقلاب ۵۷ متوقف ماند، رشد صنعت خودروسازی ایران بود نه محمود خیامی، چرا که محمود خیامی با خلاقیتی که داشت، در خارج از ایران هم بسیار موفق بود و یکی از سرمایهداران نیکنام تاریخ معاصر ایران باید نامش نهاد که اتفاقا به دلیل آن که خاستگاه اولیهاش زندگی کارگری بود، به فکر جریانات و سازمانهای مدافع حقوق کارگران بود. چنان که در سال ۲۰۰۷ یک میلیون پوند به حزب کارگر بریتانیا کمک کرد که با تقدیر رسمی تونی بلر، نخست وزیر وقت بریتانیا، روبهرو شد. او و برادرش در زمانی که در ایران بودند، به فکر ایجاد امکاناتی برای رفاه افزونتر طبقه کارگر افتادند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تاسیس باشگاه پیکان، ساخت شهرک پیکانشهر در کنار کارخانه ایران ناسیونال، و دادن یک وعده غذای گرم و رایگان، از جمله ابتکارات محمود خیامی بود.
شاید بتوان تنها نقطه ضعف فعالیت برادران خیامی را جدایی آنها از یکدیگر دانست. آنها در مهرماه ۱۳۴۱ با ده میلیون تومان سرمایه کار مشترک خود را شروع کردند و در سال ۵۱ از یکدیگر جدا شدند و ایران ناسیونال به محمود خیامی رسید.
احمد خیامی در کتاب «پیکان سرنوشت ما» که پسرش (مهدی) سال گذشته از سوی نشر نی منتشر کرد، آورده است که کلید این جدایی را محمود خیامی زد. اما فارغ از این که چه کسی آغازگر چنین کاری بود، نفس آن عمل نشان میدهد که بر خلاف نهادهای بزرگ اقتصادی در کشورهای دنیا که عمدتا خانوادگی آن را مدیریت و به نسلهای بعدی منتقل میکنند، ایرانیان همچنان در کار جمعی و مشارکتی نقطه ضعف دارند.
علاقهمند به ادبیات و فرهنگ ایران
اگر چه محمود خیامی به «مرد صنعت و اقتصاد» شهره است، اما او با ادبیات نیز دمخور بود و احسان و بخشش او دامن اهل ادبیات و فرهنگ را نیز گرفت. احسان یارشاطر، در گفتوگوی بلندی که با ماندانا زندیان انجام داد، به ایجاد صندوق وقفی برای بنیاد دانشنامهایرانیکا اشاره میکند و از محمود خیامی هم نامی میبرد که مدتی عهدهدار مدیریت آن صندوق وقف بود.
آقای یارشاطر میگوید: «خیامی با آن که تمام عمرش را در توسعه امور صنعتی گذرانده بود، شعر و ادبیات فارسی را خیلی خوب مطالعه میکرد و میشناخت.» (ص۱۸۱) آقای یارشاطر با اشاره به کمکهای فراوان جامعه ایرانی به ایرانیکا، بر این نکته تاکید دارد که در میان ایرانیان بیش از همه، محمود خیامی کمک کرد.