آنچه در سفرنامههای سیاحان فرنگی در وصف جغرافیای قم بیش از همه به چشم میخورد، توصیف باغهای قم است. امروزه از آن سبزی و خرمی چشمگیری که موجب ماندگاری این شهر در این نوشتهها شده، چیزی باقی نمانده است. از نزدیک به شصت باغ اسم و رسمداری که در این متون ذکر شدهاند، امروزه جز تعدادی انگشتشمار باقی نمانده است. تخریب باغها، ریههای این شهر را کوچک و کوچکتر کرد تا با بالا رفتن جمعیت، شهری که میتوانست با تکیه بر باغها خود را از بحرانهای زیستمحیطی در امان بدارد، در این روند بیتناسب بیدفاع بماند.
عاملان تخریب
هر چند توسعه شهری و خشکسالی را از دلایل نابودی باغهای شهر قم میدانند، اما دستدرازی فراقانونی برخی نهادها و اشخاص وابسته به حکومت به این باغها را باید از مهمترین علل تخریب باغها در این سالیان دانست. از ۱۲هزار هکتار باغی که در گذشته در شهر قم بوده است، اکنون تنها ۱۳۶ هکتار آن بر جای مانده است. رشد روزافزون مدارس علمیه و مهاجرتهای گسترده، شهر را با کمبود فضای مسکونی برای چنین خیل جمعیتی مواجه کرد. در چنین وضعیتی، باغها عامدانه خشک شدند تا در این تغییر کاربری یکشبه، باغداران بتوانند با فروش زمین آنها، جوابگوی تقاضای بازار باشند. اما آنچه پای مالکان زمین سوخته را در این بین سست میکند و نفت و گازوئیل به خورد ریشهها میدهد، پیشنهادهایی است که از سوی خریداران داده میشود. خریدارانی عمدتاً حکومتی که از عوامل اصلی تخریب باغها در این چندساله بودهاند و همواره از اتهام «باغخواری» مبرا بودهاند. این خریداران به قصد ساخت پروژههای خود باعث سوزاندن زمینهای سبز شدند تا باغها که نقش مهمی در تلطیف هوای قم داشتند و نماد رزق و روزی بودند، جای خود را به ساختمانهای رنگارنگی بدهند که دیگر نماد چیزی جز سلطه نیستند.
شهربازیای که حوزوی شد
بچههای دهه شصت قم، پارک بازی سالاریه را از بهترین خاطرات خود میدانند. خاطرهای که در اوایل دهه هفتاد جای خود را به دری بسته داد تا جادوی سبز قم رفتهرفته رو به تعطیلی و فراموشی برود. پس از آن که در تابستان سال ۱۳۷۷ نهادهای ناشناس دور نوستالژی مردم قم را دیوار کشیدند، این پارک از دسترس مردم خارج شد و دیگر کسی از اتفاقات درون آن اطلاعی نداشت. چند سال بعد و با افتتاح حوزه علیمه خواهران جامعهالزهرا بود که اذهان بار دیگر متوجه این پارک صد ساله شد. این اولین ساختمانی بود که در این مکان ساخته شد و اعتراضاتی پراکنده را متوجه دانشگاه امام صادق، متولی و مالک بخش باقیمانده باغ سالاریه کرد. با انتشار عکسی در شبکههای اجتماعی که از بالای یک ساختمان هفت طبقه مشرف گرفته شده بود، شوک بزرگی به مردم و حامیان محیطزیست وارد شد و اعتراضات فزونی گرفت. تنها چهار هکتار از ۱۱۰ هکتار باغ پیر، باقی مانده بود و بخش اعظم باغ خشک شده بود. این دستدرازی به ریههای شهری و سلب حق عمومی استفاده از پارک که به نام مذهب انجام میگرفت، سبب پرسشهایی از سوی شهرداری و شورای شهر قم شد. پرسشهایی که نه دانشگاه امامصادق و نه جامعهالزهرا پاسخ روشنی بدان ندادند و با وجود درخواستهای مکرر شهرداری، شورای شهر و نیز مردم قم، مسئولان دانشگاه امام صادق با تحویل آنچه از باغ باقیمانده بود، مخالفت کردند. آنها از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۵ بخش عمدهای از درختان باغ را خشک کرده بودند تا شرایط برای ساخت بزرگترین شعبه دانشگاه امام صادق در آن فضا مهیا شود. در اعتراض به این روند بود که محسن بهشتی، معاون وقت امور عمرانی استاندار قم، در مصاحبهای با خطاب قراردادن نهادهای حوزوی و دانشگاهی از آنها خواست که برای تاسیس مراکز علمی مورد نیاز خود، از زمینهای خشک شهر استفاده کنند، نه این که بخواهند مراکز خود را در دل باغهای قم احداث، و درختان آن را نیز قطع کنند.
تبرهای فراقانونی
شهر قم پیش از آن که درگیر شیوع بیماری کرونا شود، درگیر بیماری واگیردار دیگری به نام «باغخواری» شده بود. طی دو دهه گذشته و با وجود قوانین مشخص در زمینه حفاظت از حریم باغها، قلع و قمع درختان و خشک کردن عمدی باغها با نیت فروش بالای آنها، به امری عادی بدل شد. محرک این روند را باید دستگاهها و نهادهای مذهبی دانست که برای ساختمانهای خود نقاط مرکزی شهر را در نظر گرفته بودند؛ که از قضا باغها نیز در آنجا بودند. علیرضا اعرافی، رئیس وقت مرکزجهانی علوماسلامی قم (جامعهالمصطفی کنونی)، در گفتوگویی با مجله پگاه حوزه در فروردین ۱۳۸۲ میگوید: « با توجه به این که چهار الی پنج هزار نفر از دانشجویان این مرکز جهانی متأهل هستند، درصدد توسعه مجتمعهای مسکونی هستیم. ضمن این که پخش شدن آنها در جاهای مختلف شهر برای آنها رنج و مشقّتهایی دارد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برای دوری از این «رنج و مشقت»، میبایست باغهای بیشتری، علاوه بر مدارس علمیه و حوزوی، بدل به خانههای این افراد میشد. این در حالیست که در این سال تعداد طلاب خارجی این مرکز که بعدها به «المصطفی» تغییر نام داد، ۸۵۰۰ نفر بود و اکنون به بیش از یکصدهزار نفر رسیده است. با چنین نیازی بود که تبرهایی فراقانونی تیز شدند تا تیشه به ریشه فضای سبز شهر قم بزنند. براساس اعلام شهرداری قم، در طول ۲۰سال گذشته بسیاری از باغهای قم که آن را برابر با ۱۴۴۰۰ زمین فوتبال میدانند، توسط مراکز و نهادهای دولتی و حکومتی و همچنین برخی از سودجویان بازار مسکن تخریب شده است.
قربانیان خاموش سلطهگری
مثلث سبز باغهای انار خیابان سمیه، بلوار معلم و خیابان عباسآباد، از بزرگترین قربانیان باغزدایی از شهر قم محسوب میشوند. این باغزدایی را، به عقیده نائب رئیس سابق شورای شهر قم، افراد عادی نمیتوانستند انجام بدهند و توسط کسانی انجام شده است که نفوذ خاصی داشتهاند و توانستهاند با رایزنیهایی، این کار را انجام دهند. باغهای این مثلث سبز نیز اینچنین یک به یک جای خود را به مراکز دینی و مدارس علمیه و موسساتی دادند که به نوعی وابسته به این رشد روزافزون فضای علمی، آموزشی حوزوی هستند. جامعهالمصطفی العالمیه، مدرسه علمیه شهیدین و حوزه علمیه امام کاظم، همه بر روی مناطقی بنا شدهاند که پیشتر، از باغهای وسیع این منطقه بودهاند و اکنون هیچ ردی از آنها نیست. ساخت مدارس علمیه و حوزههای مجلل چند سالی است که معترضانی درونحکومتی نیز داشته است. اعتراضاتی نه به تخریب باغها، که به ساخت مدارس علمیه «لاکچری» توسط روحانیون بلندپایه و سرشناس حکومتی صورت گرفت و معضلی اصلی همچنان در خاموشی ماند؛ معضلی که با تداوم آن در مسیر نابودی باغها، شهر قم بیش از پیش خود را در معرض آسیبهای زیستمحیطی خواهد دید.
هفتمین شهر پرجمعیت ایران با یک میلیون و دویست هزار نفر، به فضای سبزی به تناسب این حجم از جمعیت نیازمند است و تخریب باغها میتواند معضلات زیستمحیطی، از جمله آلودگی هوا و گرمی روزافزون هوای این شهر را فزونی بخشد. اهمیت باغهایی که زمانی نقش بلاگردان شهر را داشتند و از منابع ضروری حیات شهری قم بودند، در این روزها بیش از پیش آشکار شده و در غیاب آنها قم خفگی را دو چندانی را تجربه خواهد کرد. شهری خشک و کویری که سالیان سال با این باغها خود را از گزند آسیبهای طبیعی در امان داشته بود، اکنون چشم امیدش را به باقی مانده باغهایی دوخته است که امید میرود به سرنوشت قربانیان خاموش سلطهگری توسط دستهای فراقانونیها دچار نشود.