از هنگام ربودن انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ و دستیابی به قدرت، حکومت آیتاللهها از اندیشه ولایت فقیه به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف استراتژیک و پروژه سیاسی خود در کشورهای عربی استفاده میکند و هیچ پروایی از این که پیامدهای این سیاستبازی، منطقه را با چه بحرانهایی روبهرو میکند، ندارد. رژیم ایران گستره بهرهبرداری از ولایت فقیه را چنان توسعه داده است که هیچ عرصهای از گزند این استفادهجویی بیبهره نمانده است و این اندیشه سیاسی-مذهبی در تمام جهت گیریها ریشه داونده است. اما عمدهترین مظهر این پدیده در نظامیسازی شیعیان نمایان شده است و به عنوان یک اصل اساسی در راستای گسترش تشیع که حکومت آیتاللهها از آن با عنوان «صدور انقلاب اسلامی» یاد میکند، تبدیل شده است.
رژیم ایران اندیشه صدور انقلاب را چنان با اعتقادات مذهبی پیوند داده است که بسیاری از جوانان شیعه آن را بخشی از اصول مذهبی میپندارند و خدمت در این مسیر را به عنوان یک رسالت دینی تلقی میکنند. نظام جمهوری اسلامی ایران در پرتو همین راهبرد توانسته است جوانان را برای برآورده کردن اهداف سیاسی خود در جهان عرب بسیج کند و با ایجاد گروههای مسلح، زمینه گسترش نفوذ سیاسی و نظامی خود را تحت پوشش باورهای مذهبی، در بسیاری از کشورهای منطقه و جهان فراهم کند.
بنابر این، حکومت آیتاللهها که راهکار نظامیسازی شیعیان را به عنوان یکی از عمدهترین پایههای بقای خود در قدرت میداند، سعی میکند با استفاده از تمام گزینههای ممکن، جوانان شیعه، بهخصوص اقلیتهای شیعهمذهب را در کشورهای مختلف تبدیل به گروهها نظامی کند. افسران نظامی ایران نوجوانان شیعهمذهب را آموزش نظامی میدهند و پیشرفتهترین جنگافزارها را در اختیار آنها قرار میدهند تا به دفاع از سیاستهای تهدید آمیز رژیم ایران در منطقه بپردازند. بسیج کردن جوانان شیعه مذهب در کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان و یمن که دچار آشفتگی سیاسی هستند، بخشی از همین راهبرد ماهرانه است. رژیم ایران با مسلح کردن جوانان شیعهمذهب کشورهای یاد شده، آنها را به سوریه و برخی دیگر از کشورها میفرستد تا منافع عربستان سعودی و ایالات متحده را هدف حمله قرار دهند. با بهرهبرداری از همین استراتژی، حکومت آیتاللهها از یک سو جوانان شیعه را در شماری از کشورهای عربی تحریک میکند تا دست به اقدامات تهدید آمیز بزنند و ثبات و امنیت کشور خود را دچار چالش کنند، و از سوی دیگر، گروههای شبهنظامی را که در کشورهای مختلف تشکیل داده است، به عنوان نیروهای جنگی به نقاط دیگری اعزام میکند تا مسیر توسعهطلبیهای رژیم ایران را هموار کنند. افزون بر آن، استفاده از شعارها و نمادهای مذهبی برای نامگذاری گروههای مسلح، دستههای نظامی و مراکز آموزشی نظامی، به ویژه در چارچوب سپاه پاسدارن، همچون پایگاه ثامن الائمه، پایگاه غدیر، گردان ولیعصر، گردان ثارالله و گردان عاشورا، ترفند دیگری برای تحریک فرقهگرایی و برانگیختن احساسات مذهبی در میان جوانان است.
البته عرصه استفاده از این ترفندها تنها منحصر به قلمرو ایران نیست و رژیم ایران همین نمادهای مذهبی را برای نامگذاری گروههای مسلح که از جوانان شیعهمذهب در سایر کشورهای منطقه ایجاد کرده است، نیز به کار میبرد؛ لشکر فاطمیون افغانستان و لشکر زینبیون پاکستان، گروههای مسلح ایجاد شده توسط سپاه هستند که با ادعای دفاع از عتبات مقدسه، اما برای تحقق اهداف استراتژیک حکومت آیتاللهها، در کنار نیروهای سپاه پاسداران در سوریه میجنگند. علاوه بر آن، رژیم ایران سعی میکند تمام اهداف منطقهای خود را با ارزشهای دینی و باورهای مذهبی پیوند دهد تا جوانان را از این روزنه فکری وارد کارزار کند. دفاع از زیارتگاههای اهل بیت و مراقد امامان در نجف و کربلا و حرم حضرت زینب در سوریه، بهترین شیوه برای کشاندن جوانان شیعهمذهب به میدانهای نبرد است. در یمن نیز جوانان زودباور شیعه مذهب با استفاده از همین شعارهای مذهبی، به جبهههای جنگ سوق داده میشوند و با امیدواری به پاداش الهی، در خدمت پروژه سیاسی ایران در منطقه قرار میگیرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حکومت آیتاللهها برای بسیج کردن جوانان و نظامیسازی شیعیان در یمن، از این مسایل پا فراتر گذاشته و حوادث یمن را به یکی از عمده ترین باورهای شیعیان، یعنی ظهور امام زمان، پیوند داده است و چنین ادعا میکند که رهبر حوثیها، همان یمانی است که ذکر وی در روایات شیعه آمده و فرزندان او از نخستین یاران امام زمان خواهند بود.
البته ترفندها و تلاشهای حکومت آیتاللهها در راستای بهرهبرداری از آموزههای مذهبی برای تحقق اهداف سیاسی و توسعه طلبیهای ایران که ثبات و امنیت منطقه را برهم زده و پدیده فرقه گرایی را گسترش داده است، بیشتر از آن است که ذکر آن در یک مقاله کوتاه بگنجد، زیرا بررسی همهجانبه این مسئله مستلزم مطالعات فراگیر و نگارش کتابهای متعددی خواهد بود. اما میخواهم در این جا تنها این پرسش را مطرح کنم که آیا افراد شیعهمذهبی که در مسیر خدمت به پروژه سیاسی حکومت آیتاللهها قرار گرفتهاند و دستورات رهبران ایران را بیچون و چرا عملی میکنند، اهداف واقعی رژیم ایران را میدانند؟ آیا این شیعیان تا کنون به این حقیقت پی نبردهاند که حرکت در این مسیر پر مخاطره، در گام نخست، خود آنها را در معرض خطر قرار میدهد و ثبات کشورهای آنان را برهم میزند و حتی به حیثیت و اعتبار مذهبی که به آن عقیده دارند، لطمه وارد میکند؟
آیا ملت ایران، از پیامدهای ناگوار ماجراجوییها و فرقهگراییهای حکومت آیتاللهها که با دست زدن به اقدامات تهدیدآمیز در کشورهای منطقه، به اعتبار و ارزش ایرانیان در این پهنه جغرافی آسیب رسانده است، آگاهی ندارند؟ به صراحت میتوان گفت که نخبگان عرب تا کنون میان ملت ایران و حکومت آیتاللهها تفاوت میگذارند و بر این باورند که سیاستهای تهدیدآمیز و آشوبطلبیهای حکومت آیتاللهها، هیچ پیوندی با نگرش متعالی جامعه آگاه ایران ندارد.
با این حال، متأسفانه سکوت ملت ایران در برابر اقدامات تهدیدآمیز رژیم و عدم اعتراض به سیاستهای خارجی دولت، برای بسیاری از مردم و رسانههای عربی پرسش برانگیز شده است و باور شهروندان کشورهای عربی را به دیدگاه نخبگان عرب نسبت به ایران، بیشتر از پیش کمرنگ کرده است. البته در نتیجه همین عملکرد، این تصور و برداشت مطرح میشود که ملت ایران با حفط سکوت در برابر ماجراجوییهای دولت، از سیاستهای تهدیدآمیز حکومت آیتاللهها در داخل و خارج کشور حمایت میکند.