چالشی بیبدیل طی سه ماه گذشته در حال محک زدنِ اراده، توان، و بردباری میلیاردها انسان بوده است و گسستی ژرف را میان حال حاضر و آنچه تا چندی پیش زندگی عادی میدانستیم به جامعه بشری تحمیل کرده است. واکنشهای نهادهای ملّی و بین المللی، و نیز طیف گستردهای از عواقب غیرقابل پیشبینی که یکی پس از دیگری ظاهر شدند، تصویری واقعی از شرایط بحرانی ارائه داده است، و مانند هر بحران دیگری، مرور آنها درسهایی برای مردم و نیز رهبران آنها خواهد داشت. امّا آیا میتوان نکته امیدبخشی را از دل این تجربه برآورد؟
تجربه رویارویی با ویروس کووید۱۹ دردهای زیادی به ملل مختلف تحمیل کرد. درگیر شدن بیش از ۴ میلیون انسان با این بیماری، مرگ نزدیک به ۲۸۰ هزار نفر، داغدار شدن هزاران خانواده، و نیز تحت فشار قرار گرفتن نظام درمانی بسیاری از کشورها (که البته شامل فشار جسمانی و روحی میشود و در مواردی به خودکشی خادمان نظامهای درمانی نیز انجامیده است) تنها بخشی از هزینههای انسانی این بحران بودهاند.
تخمین دقیقی از هزینههای مستقیم این بحران (آنچه به نظامهای درمانی کشورها تحمیل شده) در دسترس نیست. علاوه بر این هزینهها، باید به خاطر داشت که سیاستهای اتخاذ شده مانند فاصلهگیری اجتماعی و اجبار به تعطیلی برخی کسب و کارها نیز هزینههایی را به جوامع تحمیل کردهاند. مجموع این دو، تصویر تاریکی ارائه میدهد. طبق پیشبینی صندوق بینالمللی پول تولید ناخالص ملّی در کشورهای پیشرفته، در سال ۲۰۲۰ بیش از ۶ درصد کاهش خواهد داشت. و از این هم وخیمتر، نتیجه مقایسه سه ماه آخر سال ۲۰۱۹ با سه ماه ابتدای سال ۲۰۲۰ است: کاهش ۱۲ درصدی حجم تولیدات و خدمات.
اینها همه هزینههایی بودند که ما، دانسته، برای نجات جان خود و دیگران پرداختیم. پذیرفتن دشواریهای تحمیل شده، مانند حبس شدن در خانه، متوقّف شدن زندگی اجتماعی، تحمّل کردن کاهش درآمد، و بسیاری پیامدهای دیگر، همه جلوههایی از مسئولیتپذیری شهروندان در قبال جامعه هستند، و یادآور یک واقعیّت مهم: ما انسانها زندگی را تجربهای جمعی میدانیم، نه فردی. این همان نکتهای ست که برای برآوردن امید از این سیاهچاله تاریک، بدان نیازمندیم.
خِرَد فردی، پدیدهایست بسیار متفاوت با خِرَد جمعی. در واقع، این دو در بسیاری از موارد در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. مواردی همچون آلودگیهای زیست محیطی، سوءاستفاده از منابع طبیعی، و نیز مهاجرت افراد تحصیلکرده، فقط چند نمونه از مثالهای پیروزیِ خِرد فردی بر خِرد جمعی هستند (پدیدهای که آن را خسران جمعی مبنی بر تصمیم فردی نیز میتوان نامید.)
در مورد بحران کووید۱۹، پدیدهای که بروز کرد، پیروزی خِرَد جمعی بر خِرَد فردی بود.*
بسیاری از شهروندان در بسیاری از نقاط جهان (اسپانیا، ایتالیا، انگلستان، فرانسه، کانادا، و...) بخشی از آزادیهای خود را فدای آرمانی عالیتر کردند: پاسداری از حق حیات شهروندان آسیبپذیر و کاهش بار زحمت نظام درمانی. در مسیر مواجهه با دیگر چالشهای قرن حاضر، یادآوری این نکته امیدبخش ضروری خواهد بود.
بحران کووید۱۹ شاید مهمترین چالش زمان حال جلوه کند، امّا بحرانی سهمگینتر نیز در جریان است که خسارتهای بالقوه آن میتوانند بسیار سنگینتر از این بحران سلامتی باشند: بحران تغییرات زیستمحیطی.
تکرار یک تجربه موفق
وجه تشابه این دو بحران، «نیازِ قطعی به همکاریهای گسترده» است. امّا تفاوتهایی نیز بین این دو بحران وجود دارد. مهمترین تفاوت: مقابله با بحران تغییرات اقلیمی بسیار بسیار ارزانتر از مقابله با بحران کرونا است! دستیابی به اهدافی که برای سال ۲۰۵۰ در نظر گرفته شدهاند (صفر شدن تراز دیاکسید کربن) با هدایت کردن شارِ سرمایهای معادل ۱ تا ۱.۵ درصد تولید ناخالص ملّی در هر سال عملی خواهد بود. این عدد را با کاهش ۶ درصدی تولید ناخالص ملّی در بحران کرونا مقایسه کنید و روشن خواهد شد که دستیابی به آرمان تعیین شده، تا چه اندازه عملی ست.
قیمت صفحههای (جذب و انتقال انرژی) خورشیدی طی ده سال گذشته ۸۵ درصد کاهش داشتهاست. این در حالیست که قیمت باتریهایی که برای مدیریت سامانههای برقی بهکار گرفته میشوند، در مدّت مشابه ۸۰ درصد کاهش یافته است. ادامه روال فعلی تضمین کننده ارزانتر شدن انرژیهای پاک در سطح گسترده نسبت به انرژیهای فسیلی خواهد بود.
شکّی نیست که سفرهای هوایی و دریایی بین نقاط نزدیک نیز از فنآوری انرژیهای پاک بهره خواهند گرفت. اثرِ باقیِ انتشارات گازهای گلخانهای را نیز که توسط وسایل نقلیه سنگین برای سفرهای قارّهای تولید میشوند، میتوان با فنآوری محصور و ذخیرهسازی دیاکسید کربن خنثی کرد. با این اوصاف، رسیدن به اقتصاد کربن-خنثی (carbon neutral) تا سال ۲۰۵۰ نه تنها مطلوب، بلکه حتی بدون نیاز به جهشهای پیشبینی نشده در علم و فنآوری نیز کاملاً عملی است.
بحران کرونا و بحران تغییرات زیستمحیطی، هر دو یک نکته را به ما یادآوری میکنند: رابطه میان تمدّن بشری و طبیعت، نیازمند بازنگریست. امّا شاید به همان اندازه حائز اهمیّت، یادآوریِ توانایی جامعه برای اتخاذ تصمیمهای جمعی به رهبری نهادهای ملّی باشد. آیا این را نمیتوان شالوده تمدّنی دانست که به آن میبالیم؟
عبور از بحران کرونا، یک ابزار مهم را به جعبهابزار گسترده و متنوع جوانان حامی حفاظت محیط زیست اضافه خواهد کرد. زین پس، در رویارویی با آنانی که بذر ناامیدی میپراکنند، یادآورِ سابقه تصمیم جمعی در راستای پیادهسازی تغییرات اساسی، برای محافظت از حقوق شهروندان خواهیم بود. این تجربه در حافظه ما زنده است.
پس از بحران کرونا، باید این تجربه را تکرار کرد؛ این بار با هزینهای بسیار کمتر.
پانوشت:
*پیش از صادر کردن رای قطعی، باید به بررسی استدلال مخالف پرداخت: «تصمیم افراد مبنی بر خانهنشینی در این مدّت، تصمیمی فردی، در راستای حفاظت از سلامت شخصی بودهاست.» آمار ارائهشده نشان میدهد که اکثریت افراد مبتلا شده به ویروس کرونا حتی به بستری شدن در بیمارستان نیاز ندارند. در چنین شرایطی، حکمِ صادر شده بر پایه خِرد فردی، ادامه روال زندگی به صورت عادیست؛ خلاف آنچه شاهد بودیم. شاید برخی نگران سلامت فردی خود نیز بوده باشند، اما رعایت مقررات قرنطینه، خانهنشینی و حتی استفاده از ماسک، در مجموع در جهت ممانعت از گسترش محدوده تاثیر ویروس و بیماری، و در نتیجه، پیشگیری از گسترش تاثیرات منفی آن بر سلامتی و اقتصاد جامعه بوده و هست. پس با اطمینان قریب به یقین میتوان گفت آنچه در طول این بحران شاهد بودیم، تصمیمی هماهنگ و جمعی بود، مبنی بر خرد جمعی.