«حدود ۱۰ هزار هکتار از جنگل در آتشسوزیهای اخیر از بین رفته است و تمام ۱۴ استان زاگرسنشین ما مستعد آتشسوزی هستند و به مرور همه آنها آتش خواهند گرفت.» این گفتههای محمد درویش، کارشناس با سابقه محیط زیست به «ایندیپندنت فارسی» است. این گفته آقای درویش در حالی بیان میشود که اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران نیز نسبت به آتشسوزی در جنگلها و مراتع استان هشدار داده است. حسن روحانی نیز پس از چند روز، ضرورت بهکارگیری تمام امکانات و تجهیزات برای مهار آتشسوزی در جنگلهای استان کهگیلویه و بویراحمد را یاد آور شده است و دستوراتی صادر کرده است.
همزمان، سازمان برنامه و بودجه کشور اعلام کرد که ۱۵میلیارد تومان «برای تامین امکانات ضروری و تجهیزات مناسب و خدمات پروازی برای اطفای هوایی حریق جنگلها و مراتع کشور در جهت پیشگیری از بروز حوادث پیشبینی نشده و کاهش روند آسیبپذیری پوشش جنگلی ایران تخصیص یافت.»
این اعتبار در اختیار سازمان جنگلها و مراتع کشور قرار میگیرد «تا از طریق وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، برای تامین خدمات پروازی و تجهیزات مناسب هزینه کند.»
دو مورد آتشسوزی به طور همزمان در دو نقطه از منطقه پارک ملی دز، آتشسوزی در غرب کرخه و خائیز بهبهان، مراتع حفاظت شده منگشت، اراضی کشاورزی در جنگلهای دز، جنگلهای حاشیه جاده روستای خماط و بیشهزارهای حاشیه رودخانه دز، از جمله آتشسوزیهای اخیر بوده است.
اما حیاتیترین ساعات برای مهار آتش در جنگلهای زاگرس، در حال از دست رفتن است.
محمد درویش با توضیح این که «تمام ۱۴ استان زاگرسنشین ما مستعد آتشسوزی هستند و به مرور همه آنها آتش خواهند گرفت»، میافزاید: «الان آتشسوزی ازاستانهای جنوبی شروع شده است، چون گرما در آنجا زودتر آغاز شده است و علوفههای یکساله زودتر خشک شدهاند، پس بنابراین طبیعی است که آتشسوزیها از خراسان و از جنوب کهگیلویه و بویر احمد، از مناطق گرمسیر گچساران شروع شود و در بوشهر در کوه بیرمی، در بخشهایی از جنوب کرمانشاه و ایلام نیز اتفاق بیفتد. به مرور، غرب استانهای فارس، چهارمحال بختیاری، کردستان، آذربایجان غربی حتی بخشهایی از استان همدان و استان مرکزی هم آتش خواهند گرفت. همچنین ارسباران در آذربایجان شرقی و اردبیل و متاسفانه هیرکانی و بهخصوص استان گلستان، آتش خواهند گرفت. من این موارد را الان به شما میگویم و شما دوهفته دیگر خواهید شنید که در کردستان، آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل هم جنگلها آتش گرفتهاند. ولی من یک پیشگو نیستم، بلکه کسی هستم که این سرزمین را میشناسم و میدانم که این اتفاق خواهد افتاد.»
آتشسوزیهایی که این کارشناس از وقوع آنها خبر میدهد، بر پایه اطلاعاتی است که کارشناسان محیط زیست در بدنه دولت نیز نسبت به آن آگاهی دارند و هشدار میدهند، ولی به گفته آقای درویش:«باید الان یگانهایی به صورت آمادهباش در این مناطق حضور داشته باشند و به مجرد آن که آتش دیده شد، آن را خاموش کنند. باید یک شماره ۳ رقمی در اختیار مردم قرار بدهند که به محض آن که مردم آتش را دیدند، اطلاع بدهند. اینها کار زیاد سختی نیست، ولی متاسفانه انجام نمیدهند.»
جنگلها و مراتع ۵ استانی که این روزها در آتش میسوزند، در جنوب زاگرس واقعند. چرا که مناطق جنوبی زاگرس زودتر گرم شدهاند. محمد درویش با این توضیح، احتمال عمدی بودن آتشسوزی را کمرنگتر میداند و میگوید:«همین نشان میدهد که فرض این که این آتشسوزیها عمدی است، کاملا ریشه غلطی دارد. چون این آتشسوزیها کاملا ریشه طبیعی دارد ولی کارهای ناعامدانه و ناآگاهی مردم میتواند دامنه این آتشسوزیها را گسترش دهد.»
در عین حال اما رئیس اداره منابع طبیعی بهبهان نیز از دستگیری ۲ مظنون آتشسوزی در منطقه حفاظت شده خاییز خبر میدهد و میگوید:«این افراد دلیل این اقدام عمدی خود را اختلاف بر سر مرتع دام بیان کردند.»
شاید میزان تخمین خسارت آتشسوزیهای اخیر کمی زودهنگام یا سخت باشد. محمد درویش در پاسخ به پرسشی در این زمینه، میگوید: «حدود ۱۰ هزار هکتار جنگل تاکنون آتش گرفته است. بعضی ارقام اغراقآمیز هستند. در بدترین سالی که تا حالا داشتهایم، ۴۰ تا ۴۵ هزار هکتار جنگل در یک سال آتش گرفته است که در "ترسالی" بوده است که الان با توجه به این که تازه آتشسوزیها آغاز شده است، نمی تواند بیشتر از این باشد.»
سوختن ۱۰ هزار هکتار جنگل طی چند روز رقم بسیار بزرگی است که در حد و اندازههای فاجعه میتوان از آن نام برد. محمد درویش هم با تایید این مورد توضیح میدهد که این رقم بسیار بالا است، چون در برخی از سالها در ایران فقط ۸ هزار هکتار جنگل در ایران سوخته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در عین حال، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری شمال استان کرمان نیز میگوید:«طی هفت سال گذشته تاکنون سه هزار و ۴۲۰ هکتار از عرصههای جنگلی و مرتعی این استان به دلیل آتشسوزی از بین رفته که ۲۰ درصد از آن عرصههای جنگلی بوده است.» مهدی رجبیزاده، عامل انسانی را دلیل ۹۵ درصد آتشسوزیهای جنگلها و مراتع استان کرمان دانسته است.
فقط بخشی از مناطقی که در آتش سوختهاند، محافظت شده بودهاند. هرچند، تنها حدود ۱۰ تا ۱۱ درصد رویشگاههای جنگلی ایران حفاظت شده هستند و به گفته این کارشناس محیط زیست، «متاسفانه بیشتر این مناطق حفاظت شده نبودهاند. جز منطقه "خاییز" که حفاظت شده بوده است و چند هزار هکتار هم در کل وسعت دارد که ۲۰۰ تا ۳۰۰ هکتار آن آتش گرفته است، باقی مناطق در گچساران، بوشهر و ایلام و کرمانشاه حفاظت شده نبودند.»
گونههای گیاهی و جانوری متعددی در خلال این آتشسوزی از بین رفتهاند که جبران بسیاری از آنها ممکن است زمانبر و یا در برخی موارد ناممکن باشد. محمد درویش با اشاره به این گونهها که در این جنگلها نابود شدهاند، نیز میگوید:«ارزشمندترین گونه گیاهی در این منطقه بلوط است که میتواند تا ۲۰۰۰ سال عمر کند و بسیار کندرو است و ما پایههای بلوط ۱۰۰ ساله زیادی را متاسفانه در این آتشسوزی از دست دادیم. در واقع، جبران این آتشسوزیها، اگر بارندگیها خوب باشد، ممکن است ۱۰۰ سال طول بکشد. درختهای دیگری نیز مانند بنه، پسته وحشی، اژن، بادام کوهی، و بادام تلخ، آسیب دیدند و بیشتر گونههای جانوری که آسیب دیدهاند، سنجابها بودهاند و مارها و خزندهها و لاکپشتها و آنهایی که سرعت حرکتشان کم بوده است. خرگوشها، گرازها، و میشها توانستند خودشان را از مهلکه دور کنند. اما همین دور شدن آنها موجب میشود که به زیستگاههای شهری و انسانی نزدیک شوند و احتمال تصادف آنها با خودروها و یا شکارشان افزایش پیدا میکند، و همچنین بچههای این حیوانات که نمیتوانند همپای بزرگترها فرار کنند و بدوند، آسیب خواهند دید و طعمه خواهند شد و از بین میروند.»
وی در خصوص نقش یگانهای نظامی همچون سپاه و ارتش، معتقد است: «سپاه میتواند با تجهیز یگان هوایی کمکهای جدیتر کند و سرعت مهار آتش را افزایش دهد. اگر سپاه این قدرت را دارد که در مانورها صدها هلیکوپتر و هواپیما را هدایت کند، این سوال هست که چرا زمانی که ما نیاز به حضور سپاه داریم، این کار را نمیکنند. چرا میتوانند موشکهای قارهپیما یا کیک زرد بسازند، ولی هواپیمای اطفای حریق نمیتوانند بسازند. این در واقع سوالهای کلیدی مطرح شده است.»
انگشت اتهام به سمت چه کسانی برای جنگلخواری و ندید گرفتن جنگلبانی است؟ آقای درویش در پاسخ به این سوال میگوید:«در قانون آمده است که در جایی که عرصه منابع طبیعی و یا محیط زیست باشد، هیچگونه ساخت و ساز و تغییر کاربری نمیتوان انجام داد. اگر بخواهیم آنها را تغییر کاربری دهیم، اراضی کشاورزی یا قلمرو مرتعداری کنیم یا ویلاسازی یا معدنکاری انجام دهیم، حتما باید از شر درختها خلاص شویم. پس از دیرباز این مسئله در ایران بوده است و روشی هست به نام «کتزنی» (کتزنی طبق قانون جرم محسوب میشود) که آوندهای درختها را خشک میکنند که به مرور درخت خشک شود، و بعد از آن قطع درخت اشکال ندارد؛ یا کم کم درختها را آتش میزنند. جامعه محلی هم به دلیل فقر شدیدی که دارد، برای تامین معیشت خود چارهای جز این ندارد و به روشهای افراطی روی میآورد. مهمترین دلایل نابودی جنگلهای ما این است؛ فقر مطلق و وابستگی شدید معیشتی مردم به آنها که موجب آتش زدن جنگلها میشود. یک سری هم زمینخوار و مافیای قدرتمند هستند که از این نمد میخواهند برای خود کلاه بدوزند، معدنکاری کنند، شهرک بسازند، و در صورت از بین رفتن این درختها میتوانند با سرعت بیشتری به مقاصد خود برسند.»
اما سوال در خصوص کند حرکت کردن سپاه و ارتش در مهار آتشسوزیها و جلوگیری از بروز آنها، مسئلهای نیست که بتوان به راحتی نادیده گرفت. این کارشناس میگوید:«آنها نمیدانند که محیط زیست و منابع طبیعی تا چه اندازه اهمیت دارد و باید اولویت جدی آنها باشد، چون حفظ جنگل برای امنیت کشور بسیار مهم است.»
محمد درویش همچنین در خصوص آتشسوزیهای هرساله در ایران با بیان این که این مسئله کاملا طبیعی و اجتنابناپذیر است، توضیح میدهد:«نکته نگران کننده این است که ما بتوانیم با ابزارهایی این میزان سطح آتشسوزی را کاهش دهیم، ولی در واقع این کاررا انجام ندهیم.»
جنگلخواری نیز از مواردی است که همواره در خصوص آتشسوزی جنگلها مطرح میشود و به نظر کارشناسان، بسیار پیش میآید که کشاورز برای آن که سایه روی زمینش نیفتد، درختان را آتش میزند، یا دامدارها برای آن که بتوانند از علوفههای بیشتر کف جنگل استفاده کنند، درختها را نابود میکنند و آتش میزنند یا «کتزنی» میکنند. آقای درویش با اشاره به این موارد، توضیح میدهد:«در مواقعی امسال که سطح جنگل مثل انبار باروت است، وقتی میخواهند یک یا دو درخت را آتش بزنند و از بین ببرند، آتش سرایت میکند و شرایط از دستشان خارج شده و منجر به آتش سوزیهای گسترده میشود.»
اما نقش دولت به لحاظ آگاهی دادن به مردم محلی چیست، تا تکرارشونده بودن این اتفاق، عقیم شود؟
«ترکیبی از قصور دولت، آزمندی، ناآگاهی مردم و مولفههای اقلیمی، دلیل بروز این آتشسوزیها میشود و همه این موارد سهیم هستند. بخشی از آن اجتنابپذیر است و بخشی از آن را میتوانیم مدیریت کنیم. رسانه ملی ما باید کلیپهای جذابی بسازد و به مردم آگاهی بدهد که چه رفتارهایی از خودشان در چنین مواقعی نشان ندهند. بخش بزرگی از آتشسوزیهای ما از کنار مسیر جادههای کوهستانی و جنگلی شروع میشود، چون پوشش گیاهی خیلی خوبی دارد که تا لب جاده آمده است و رانندههای ما طبق عادت سیگار میکشند و ته سیگار خود را از پنجره به بیرون از ماشین پرت میکنند و این میتواند یک آتش گسترده را تا قلب جنگل ادامه دهد. چقدر صدا و سیما کلیپهایی ساخته تا به مردم آگاهی بدهد که در این مواقع از سال، یعنی از اول خرداد تا آخر مهرماه، سیگار روشن از ماشین به بیرون پرت نکنید؟ چقدر به مردم گفته است که وقتی به دل طبیعت رفتید، شیشه و بطریهای مربا از خودتان به یادگار نگذارید، چون میتوانند (در برابر نور خورشید) حالت ذرهبینی پیدا کنند و جنگل را به آتش بکشند، یا اگر شیشه دیدید، حتما از کف جنگل جمع کنید؟ چقدر به مردم آموزش دادیم و در رسانه ملی به آنها نشان دادیم که اگر کمپ کردید و از گازهای سفری استفاده میکنید یا از زغال استفاده میکنید، دقت کنید که قبل از خروجتان از منطقه آتش خاموش شده باشد؟ اینها مواردی است که صدا و سیما باید مرتب نمایش دهد، و به جای آن چیپس و پفک و از این قبیل چیزها نمایش میدهد.» این گونه آموزشها از جمله مواردی است که این کارشناس، بر عهده دولت میگذارد.
کمبود امکانات، نبود بالگرد آبپاش و محیطبان یا قرقبان و نبود مرکز نظارت یا «مانیتورینگ»، از جمله مواردی است که به دلیل نبود بودجه در این خصوص، مورد اعتراض سازمان حفاظت محیط زیست و فعالان محیط زیست است.
چنانچه فرمانده یگان حفاظت محیط زیست گفته است، «دو بالگرد در منطقه آتش گرفته خائیز در استان کهگیلویه و بویراحمد حضور دارند، اما آنها به سبد انتقال آب مجهز نیستند و فقط نیرو حمل میکنند، در حالی که در این شرایط به بالگرد مجهز به سبد آبپاش نیاز داریم.» این نمونه، از مواردی است که هربار نبود آن موجب گسترش آتشسوزیها شده است.
نبود هواپیمای تخصصی اطفای حریق، امکانات سادهای مثل لباسهای ضد حریق، چرخهای ضد حریق و دمنده، نیز از جمله مواردی است که آقای درویش هم با اشاره به آنها میگوید:«ما نیاز به داشتن وسایل و تجهیزات مخصوص داریم که مردم برای مهار کردن آتش با یک تکه شاخه یا پیراهن خودشان برای خاموش کردن آتش به جنگل نروند. ما نیاز به دمنده، آتشکوب، و موتورهای پاششی داریم. باید "آتشبر" در مناطق حساس و مستعد احداث شود تا به این طریق، محیطبانان بتوانند میزان گسترش آتش را با کمک مردم محلی مهار کنند. ما نیاز داریم که یک شماره ۳ رقمی اعلام شود و اگر مردم آتشی دیدند، سریع به مقامهای مسئول اعلام کنند. اگر بتوانیم در چند دقیقه اول به آتش برسیم، تا ۹۰ درصد این خسارتها میتواند کنترل شود. اما این اتفاقات نمیافتد و موجب بروز خسارتهای جبران ناپذیر میشود.»
به گفته محمد درویش: «طبق آخرین توافقنامهای که سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی با پشتیبانی نیروهای مسلح در سال ۱۳۹۵ امضا کردند، ارتش و نیروهای نظامی متعهد شدند که به سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی کمک کنند تا تجهیزات لازم برای اطفای حریق را فراهم کنند و دولت هم حمایت مالی به عمل بیاورد. ولی متاسفانه هیچ یک از طرفین به توافقات خودشان عمل نکردند. تامین تجهیزات هزینه زیادی نمیبرد، ولی مسلم است که برای دولت و حاکمیت مسائل مهمتری وجود دارد تا اطفای حریق جنگلها و مراتع.»
با توجه به این که امسال در ایران «ترسالی»، به معنای سال بارش فراوان و رویش علوفههای زیاد در کف رویشگاههای جنگلی و مرتعی بوده است، کارشناسان محیط زیست نسبت به خشک شدن علوفهها در فصل گرم و آتش گرفتن آنها هشدار داده بودند و احتمال آتشسوزیهای گسترده زیادی را پیشبینی کرده بودند. محمد درویش نیز این وضعیت را به تبدیل شدن «طبیعت به انبار باروت» تشبیه میکند که با یک ته سیگار روشن، همه آتش میگیرند. ولی به گفته این کارشناس، «ظاهرا باز هم تمام مدیران مسئول غافلگیر شدند.»