با انتخاب محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی، آخرین شانس حزب موتلفه اسلامی برای حضور در سطح بالای قدرت در حکومت اسلامی ایران نیز از دست رفت. حزب موتلفه که تاریخی طولانی دارد و از ابتدای انقلاب سال ۵۷ به شکلی گسترده فعالیت داشته، هیچگاه نتوانست در سطوح کلان تصمیمگیری حضور پیدا کند. مصطفی میرسلیم که به عنوان نماینده این حزب در انتخابات ریاست جمهوری گذشته شکست سختی خورده بود، حتی در انتخابات درون گفتمانی هیات رئیسه مجلس نیز نتوانست همفکران خود را به حمایت از خود قانع کند. به عبارت دیگر به نظر میرسد که حزب موتلفه که زمانی یکی از قدرتمندترین احزاب درون حاکمیت بود و توانایی لابیگری بالایی نیز داشت، دیگر نمیتواند نفوذ چندانی در درون هسته سخت قدرت داشته باشد.
حزب موتلفه اسلامی در سال ۱۳۴۲ و از ائتلاف سه هیات مذهبی تشکیل شد. البته در آن دوران هنوز به صورت حزب فعالیت نمیکرد؛ اما در پوشش فعالیتهای مذهبی، به سیاست نیز اهتمام داشتند. در آن دوران حزب با نام جمعیت موتلفه اسلامی شناخته میشد. مهمترین فعالیت سیاسی این تشکل مذهبی پیش از انقلاب، مشارکت در ترور حسنعلی منصور، نخستوزیر دوران محمدرضا شاه پهلوی بود. محمد بخارایی از اعضای موتلفه اسلامی که اتفاقا با نواب صفوی نیز بسیار نزدیک بود، اقدام به این ترور کرد. نزدیکی بخارایی با نواب صفوی نشان میدهد که اندیشه و ایدئولوژی موتلفه دست کم در آن دوران بسیار رادیکال و خشونتمحور بوده است. در آن زمان موتلفه نقشی پررنگ، در میان افراد مذهبی با گرایشهای سیاسی و اقتصادی راستگرایانه بازی میکرد. از این رو تفاوت اصلی بین هواداران موتلفه اسلامی و سازمان مجاهدین خلق، در نگرش آنها به اقتصاد بود. هواداران و اعضای موتلفه اصولا وابسته به بازار بودند. از این رو گرایش اصلی اقتصادی آنها به سمت بازار آزاد بود. خلاف آنها مجاهدین خلق علیرغم ریشههای عمیق مذهبی، با نگاهی مارکسیستی، به دخالت حداکثری دولت در اقتصاد علاقهمند بودند. اگرچه این مرزبندی در سالهای پس از انقلاب، تا حدی مخدوش شد. به طوری که بسیاری از اعضای موتلفه با بهرهمندی از رانت حضور در حکومت، به ثروتهای کلانی دست یافتند و دخالت حکومت را در اقتصاد به نفع خود مصادره کردند. این موضوع را میتوان در خاطرات اسدالله عسگراولادی و حمایت برادرش از او در دوران جنگ به وضوح مشاهده کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به هر روی تا دوران انقلاب، موتلفه اسلامی به جز ترور منصور، فعالیت تاثیرگذار دیگری از خود بروز نداد. با پیروزی انقلاب ۵۷، حضور اعضای موتلفه اسلامی در ارکان مختلف قدرت پررنگ شد. نزدیکی اعضای این گروه به هاشمی رفسنجانی و آیتالله خمینی باعث شد تا اعضای آن بتوانند سمتهای کلیدی در حکومت به دست آورند. بسیاری از اعضای موتلفه، حالا به عنوان افراد تعیینکننده در حکومت جدید مطرح شده بودند و در دوران استقرار حکومت جدید، پستهای کلیدی را اشغال کردند. برخی از این نامها به این شرحاند: محمد بهشتی (رییس دیوان عالی کشور و نایب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی)، مرتضی مطهری(رئیس شورای انقلاب)، محمدعلی رجایی(دومین رییس جمهور ایران)، اسدالله بادامچیان، حبیب الله عسگر اولادی(وزیر بازرگانی)، اسدالله بادامچیان(نماینده مجلس)، اسدالله لاجوردی(دادستان انقلاب)، مصطفی میرسلیم(وزیر ارشاد اسلامی)، محسن رفیق دوست(وزیر سپاه و رییس بنیاد مستضعفان)، حسن غفوری فرد(معاون رئیس جمهور) و چند تن دیگر از سیاستمداران فعال در جمهوری اسلامی، از اعضای قدیمی موتلفه اسلامی بودند.
با پایان دهه نخست انقلاب و تحکیم پایههای حکومت جدید، حضور اعضای موتلفه در پستهای سطح بالای حکومت کاهش یافت. با این حال به دلیل حضور هاشمی رفسنجانی، هنوز این گروه از نفوذ بسیاری در تصمیمگیریها برخوردار بود. موتلفه که رابطه بسیار نزدیکی با بازار دارد، در دوران هاشمی و به دلیل اقبال او به اقتصاد آزاد، توانست از رانت حضور در حکومت، به نفع خود استفاده کند. اگرچه بسیاری این رانت را به دوران حضور حبیبالله عسگراولادی در مقام وزارت بازرگانی نسبت میدهند، اما در واقع دوران هاشمی دوران طلایی برای این گروه بود. اما پس از آن که ستاره اقبال هاشمی در ساحت سیاسی ایران رو به افول نهاد، از حضور آنها در سطوح بالای مدیریتی نیز کاسته شد. مرزبندیهای سیاسی که با نام اصولگرا و اصلاحطلب شکل گرفته بود، باعث شد تا حزب موتلفه اسلامی این بار به جای جناح راست، خود را با نام اصولگرا معرفی کند. سیاستمداران این حزب که خود را اصولگرای سنتی میدانند، همچنان به تغییرات بنیادی علاقه ندارند و بر حفظ رابطه خوب روحانیت با بازار تاکید میورزند. از این رو پس از به روی کار آمدن احمدینژاد از برخی سیاستهای دولت او دلسرد شدند. آنها معتقد بودند قدرت همچنان در ید روحانیت است و نباید منابع قدرت و بالتبع آن ثروت را، از خود برنجانند. حزب موتلفه به طور سنتی حامی کارفرما بوده و در این مسیر از حمایت روحانیت نیز برخوردار بوده است. از این رو اصولا هیچ گاه طبقه کارگر و طبقه متوسط به سمت این حزب اقبال نداشته است. بنابراین حال که حیات سیاسی خود را وابسته به بخش انتصابی میدانستند، قصد نداشتند این رابطه گسسته شود.
در انتخابات سال ۹۶، مصطفی میرسلیم به عنوان یکی از اعضای اصلی حزب موتلفه اسلامی، خود را کاندید ریاست جمهوری کرد. این انتخابات میتوانست محک خوبی برای اعتبار سیاسی و اجتماعی حزب موتلفه باشد. مجالس و گردهماییهای انتخاباتی میرسلیم نشان از عدم مقبولیت اجتماعی او داشت. سالنهای خالی نشان میداد که گفتمان موتلفه برای نسل جوان و مذهبی ایران امروز، جذابیت ندارد.
در میانه راه و در حالی که شایعاتی مبنی بر احتمال حمایت رهبری از کاندیدای رقیب به گوش میرسید، حزب موتلفه به ناگاه به جای حمایت از کاندیدای خود، به حمایت از کاندیدای رقیب اقدام کرد. موضوعی عجیب که در هیچ حزب سیاسی در سایر جوامع مترقی رخ نمیدهد. با این حال بسیاری این اقدام حزب موتلفه را نوعی فرار رو به جلو دانستند تا بار شکست را به دوش نکشند.
درنهایت مصطفی میرسلیم با ۴۷۸۲۶۷ رأی سوم شد. این رای علیرغم تلاش موتلفه برای عدم انتساب میرسلیم به خود، پای حزب موتلفه اسلامی نوشته شد. پس از این شکست این بار میرسلیم در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد. در این انتخابات کمرونق که با تحریم عمومی مردم مواجه شده بود، نام میرسلیم در لیست اصولگرایان به چشم میخورد و او توانست تقریبا دو برابر دور قبل رای جمع کند. میرسلیم که سیاستمداری کهنهکار بود، توقع داشت علیرغم این که در تهران دوم شده، به ریاست مجلس برسد. او برای این که خود را کاندیدایی مقبول معرفی کند با کنایه علیه فساد اقتصادی قالیباف موضع گرفت.
#شفافیت قضائی با سرپوش گذاردن بر تخلفات پنهان و آشکار افرادی که مماشات با آنها موجب گمراهی منتخبان مردم و ضایع شدن حقوق عمومی و حتی حق #انقلاب اسلامی می شود، سازگار نیست.
— سیدمصطفی میرسلیم (@mirsalimsm) May 26, 2020
اما این بار هسته سخت قدرت تصمیم به انتخاب قالیباف داشت تا میرسلیم تنها با ۱۲ رأی و حزب موتلفه پس از چهار دهه از انقلاب همچنان در حسرت کرسی یکی از سه قوه اصلی باقی بمانند.
هرکس نامزد عضویت در هیئت رئیسه می شود باید #وجدانا بررسی کند انتخاب او چه هزینه ای بر حیثیت #نظام تحمیل می کند.
— سیدمصطفی میرسلیم (@mirsalimsm) May 24, 2020
حزب موتلفه طی چهار دهه گذشته تنها در انتخابات اندکی کاندیدای حزبی معرفی کرده است. به دلیل مواضع خنثی، عملا موتلفه با مشکلی به نام شورای نگهبان روبهرو نبوده است اما مشکل اصلی موتلفه، اقبال مردم است. چیزی که به نظر میرسد حزب موتلفه آن را، خصوصا در میان جوانان از دست داده است. این گروه عملا توان برپایی یک کنگره فراگیر و پرازدحام را ندارد. در واقع به نظر میرسد از حزب موتلفه اسلامی تنها یک نام باقی مانده و اصولگرایان شاید به دلیل ریش سفیدی و احترام آنها را همچنان در میان خود حفظ میکنند.