علیاکبر محمودزاده گرجستانی، معروف به سیروس گرجستانی که بیش از دو دهه بر لبهای مردمان ایران لبخند نشاند، روز ۱۲ تیرماه ۱۳۹۹ در سن ۷۶ سالگی با سکته قلبی، بر مرگ بوسه داد و درگذشت.
کارنامه سیروس گرجستانی مملو از آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی است. او بازیگری بود که نقشهایی بسیار متفاوت و مختلف را بازی کرد، اما از اوایل دهه هشتاد که موقعیت او در تلویزیون به عنوان بازیگر نقشهای کمیک تثبیت شد، به بازیگری پرطرفدار در میان مخاطبان سریالهای طنز تلویزیونی تبدیل شد و همین اشتیاق سبب شد تا او پای ثابت بسیاری از سریالهای طنز تلویزیونی شود.
این نقشها عمدتاً فردی رند و شیاد، با معصومیتی کودکانه را در تیپهای مختلف شغلی نشان میدهند که تقریباً تصویرگر روحیات همینگونه افراد در جامعه امروزین هستند. افرادی که ایرانیان با آنها همذاتپنداری میکنند و یکی از دلایل محبوبیت گرجستانی نیز همین همدلی علاقهمندان با نقشهای اوست.
آغاز بازیگری با نمایشی از هادی اسلامی
گرجستانی بازیگری از سالهای قبل از انقلاب و در تئاتر آغاز کرد. او زاده گیلان بود و در هفتسالگی به همراه پدر و مادرش به تهران آمد، اما چنانکه خود در گفتوگویی تلویزیونی بیان کرد، پدر و مادرش در همان اوان کودکی از یکدیگر جدا میشوند. او مدتی نیز در سالهای جوانی به فوتبال حرفهای روی آورد و در تیم شاهین تهران فوتبال را دنبال کرد، اما بازیکنی درجه دوم بود و هیچگاه نتوانست موقعیت خود را در این رشته ورزشی ارتقاء دهد و شاید یکی از دلایل کوچ او به تئاتر، سینما و بعدها تلویزیون همین رشد اندک در فوتبال بود تا سبب شود سرنوشت او را به سمت تئاتر و سینما بکشاند.
گرجستانی بازی در تئاتر را با آشنایی با هادی اسلامی، و بازی در تئاتر معروف او با عنوان «زیرگذر لوطی صالح» آغاز کرد. پس از آن در نمایشهای کارگردانانی چون نصرت پرتوی، علی نصیریان، ایرج راد، جمشید ملک پور هم به ایفای نقش پرداخت.
اما در تئاتر هم نقش او چندان تجلیای نداشت و هیچگاه نتوانست به ظرفیتهایی دست یابد که کارگردانان تئاتر نقشهای نخست را برایش در نظر بگیرند. در سالهای دهه هفتاد او با بازی در تئاتر «معرکه در معرکه» داود میرباقری، توانست عرضاندامی بکند و بعدها به بازیگر ثابت تمامی آثار میرباقری در سینما و تلویزیون تبدیل شد که از جمله مهمترین آنها بازی در نقش پدر قطام در سریال امام علی بود. تئاتر «معرکه در معرکه»، نهتنها در ایران شهرتی ویژه پیدا کرد و برای بیش از ۶ ماه روی صحنه بود، بلکه برای ایرانیان خارج از کشور نیز جالبتوجه بود و سبب شد تا آنها در همان سالها این نمایش را در آمریکا نیز به صحنه ببرند.
اصغر فرهادی و نقشی که آغاز اوجگیری گرجستانی شد
اصغر فرهادی را باید کاشف و آفریننده تیپ کمیک سیروس گرجستانی در عالم سینما و تلویزیون به حساب آورد که سبب شد او از یک بازیگر متوسط به بازیگری شاخص در سریالهای تلویزیونی تبدیل شود.
گرجستانی در همان گفتوگو میگوید که اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۰ با او تماس میگیرد تا برای بازی در نقشی در سریال در دست تهیه «یادداشتهای کودکی» به شبکه دو برود. این سریال را همسر فرهادی (پریسا بختآور) کارگردانی کرد و سبب شد تا به گفته گرجستانی دستمزد او بعد از این سریال چند برابر شود. بازی در سریال متهم گریخت این نقش را تثبیت و دستمزد او را به عنوان یکی از موفقترین بازیگران نقشهای کمدی در تلویزیون و سینما بالا برد.
این سریال را سعید آقاخانی نوشت و رضا عطاران کارگردانی کرد و در رمضان سال ۸۴ در یکی از پربینندهترین لحظات شبکه سوم پخش شد.
از این پس گرجستانی نماینده تیپ خاصی در بازیهایش شد که بهجز معدودی از سریالها و یا آثار سینمایی، تقریباً در همان قالب شخصیتی باقی ماند. تبحر او در بازیگری و ذهن خلاقش در بداهه و بازی با صورتش سبب شده بود تا در زمره چهرههای محبوب سریالهای تلویزیونی شناخته شود.
شهریار؛ نقشی متفاوت که نوستالژی پدر نایافته را زنده کرد
کمتر کسی گمان میکرد کمال تبریزی برای نقش شهریار به سراغ بازیگری برود که در اذهان مخاطبان ایران بیشتر به بازیگر نقشهای کمیک شهره است. تبریزی اما این خطر را پذیرفت و توانست یکی از بهترین نقشهای دوران عمر کاری گرجستانی را به او بدهد.
گرجستانی که نقش دوران میانسالی و پیری شهریار را در این سریال ۲۶ قسمتی بازی میکرد در چنان گریم سخت و پیچیدهای قرار گرفت که بسیاری در بادی امر نتوانستند تشخیص دهند بازیگر نقش شهریار اوست. ضمن آنکه تنها گریم نبود که این نقش را برای گرجستانی ویژه کرد، بلکه خود نقش هم برای او ویژه بود.
گرجستانی در یکی از معدود گفتوگوهای تلویزیونی از پدرش گفت و اینکه حرکات او بسیار شبیه شهریار بود و گویی نقش پدرش را با همان حرکات و سکنات بازی میکرد. او سالها دنبال پدرش میگشت و نتوانست او را بیابد.
پدر او دستفروشی میکرد و بعد از جدایی از مادر برای فرزند ده، دوازدهسالهاش پول میفرستاد که بتوانند زندگی کنند. گرجستانی در همان گفتوگوی تلویزیونی از روزی یاد میکند که میخواست نخستین حقوق ماهانه خود را به پدرش تقدیم کند تا بهنوعی از زحمات او در این سالها قدردانی کرده باشد. اما هر چه قدر گشت نتوانست پدرش را پیدا کند و این جستوجوی بیسرانجام حسرتی را در دل او کاشت. چرا که بعدها نیز نتوانست پدرش را بیابد. به نظر میرسد او زمانی به سراغ پدر رفت که، چند ماه قبل از آن بیمار شد و احتمالاً درگذشت بدون آنکه کسی از مرگ او مطلع شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سیروس ناامید از پیدا کردن پدر، همان پول را هزینه خرید دو عروسک کرد که بیش از ۵۰ سال است این عروسکها را به یاد پدرش نگهداری میکند.
به نظر میرسد همین نوستالژی توانست درک ویژهای به او در ایفاگری نقش شهریار بدهد.
بعد از سریال شهریار او در چند سریال دیگر همانند شاهگوش و دندون طلا (به کارگردانی داود میرباقری) نیز به ایفای نقشهایی نسبتاً جدی پرداخت اما نگاهی به کارنامه کاری او در این سالها از سیطره نقشهای کمیک بر دیگر انواع نقشها خبر میدهد.
آخرین نقش او بازی در مجموعه تلویزیونی در حال پخش شاهرگ (به کارگردانی جلال اشکذری) است. سریالی که به رخدادهای دهه شصت میپردازد و گرجستانی در آن نقشی جدی ایفاء کرده است.