حبابهای دارایی در جهان در تاریخچه علم مالی سابقه طولانی دارد. عموما مردم در بازارهای مالی «امید» به آینده را خریداری میکنند و همین عامل سبب میشود تا بازارهای مالی مدام تحت تاثیر قضاوتهای خوشبینانه و بدبینانه مردم، ارزشی بیشتر یا کمتر از ارزش ذاتی و بنیادین خود پیدا کند. بنجامین گراهام، یکی از معروفترین فعالان بورس در سالهای دهه ۶۰ میلادی بود. او در یکی از نوشتههای خود به این موضوع اشاره کرده است که بازار در کوتاهمدت یک صندوق رایگیری است. در واقع جمله او به این معنی است که ارزش بازاری شرکتها در کوتاهمدت نمیتواند بیانگر واقعیت این شرکتها باشد و در بلندمدت است که ارزش بازاری شرکت با آنچه واقعیت آن است، همگن میشود.
این روزها عده زیادی از اقتصاددانان در ایران نیز نگران وضعیت حبابی بازار سرمایه کشور هستند. در نامهای که اخیرا ۲۵ اقتصاددان و تحلیلگر بازار مالی منتشر کردهاند، نگرانی آنان نسبت به وضعیت حبابی بازار سرمایه کشور ابراز شده است. در این نوشتار قرار است مروری بر حبابهای بزرگ تاریخ جهان داشته باشیم.
حباب گل لاله هلند:
جنون گل لاله به دورهای از عصر طلایی هلند مابین سالهای ۱۶۳۴ تا ۱۶۳۷ اشاره دارد که در آن قیمت گل لاله به سطح فوقالعاده بالایی رسید و ناگهان سقوط کرد. این حادثه را میتوان اولین حادثه حباب اقتصادی در جهان معرفی کرد که در تاریخ اقتصاد ثبت شده است. در مورد علت این حادثه گمانهزنیهای زیادی شده است. یکی از عمدهترین دلایل شکلگیری این حباب قیمتی، فاصله زمانی زیاد میان تامین عرضه و تقاضای گل است که میتواند به بیتوازنی عرضه و تقاضا بینجامد. در واقع، افزایش عرضه گل لاله در مدت زمان کوتاه بسیار مشکل است، از همین رو افزایش تقاضای گل نمیتواند به سرعت توسط بازار تامین شود و در صورت استفاده از بذر، به ۳ تا ۷ سال زمان تا درآمددهی بذر گل نیاز است. از همین رو، افزایش شدید تقاضای گل در مدت کوتاهی سبب شد تا تقاضا برای پیاز گل رشد اعجابانگیزی را تجربه کند و قیمتهای عجیبی را ثبت کند. در نهایت نیز در فوریه ۱۶۴۷ میلادی ناگهان سقوط قیمت رخ داد. پس از سقوط قیمت، طی چند هفته، قیمت گیاه به یک صدم قیمت قبل خود رسید.
حباب دارایی در ژاپن:
حباب دارایی در ژاپن به دورهای از اقتصاد ژاپن مابین ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ میگویند که در آن، قیمت انواع داراییها همچون مسکن و سهام با رشد خیرهکنندهای همراه شد. شاید بتوان عامل اصلی این حباب دارایی را مداخله بانک مرکزی ژاپن در بازار عنوان کرد. بانک مرکزی ژاپن در فاصله ۳۰ ژانویه ۱۹۸۶ تا ۲۲ فوریه ۱۹۸۷ نرخ بهره را در اقتصاد ژاپن از ۵ درصد به ۲.۵ درصد رساند. تحت تاثیر آن اقدام، مردم مضطرب از آن کاهش نرخ بهره، به خرید انواع دارایی پرداختند و تحت تاثیر آن، بازارهای دارایی با رشد خیرهکنندهای روبهرو شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در دوران این حباب دارایی، شاخص کل بورس از محدوده ۶ هزار در سال ۱۹۸۰ به محدود نزدیک به ۴۰ هزار در سال ۱۹۹۰ رسید و بعد از آن با کاهش شدیدی همراه شد. تا جایی که شاخص کل بورس ژاپن بعد از گذشت نزدیک به ۳۰ سال از آن واقعه، کماکان به سطوح اوج خود نرسیده است.
در نهایت نیز بانک مرکزی ژاپن این قائله را با افزایش نرخ بهره به پایان رساند. نرخ بهره در ۳۰ ماه مه سال ۱۹۸۹ از ۲.۵ درصد به ۳.۲۵ درصد رسید و بعد از چند مرحله افزایش، در ۳۰ اوت ۱۹۹۰ به ۶ درصد رسید. این افزایش شدید در نرخ بهره، سقوط بزرگ بازار ژاپن را به همراه داشت.
حباب «داتکام» در آمریکا:
این حباب دارایی نیز تحت تاثیر «امید» مردم به تحول عجیب دنیای اینترنت شکل گرفت. در طول این بحران که از سال ۱۹۹۵ تا مارس سال ۲۰۰۰ شکل گرفت، شاخص «نزدک» نزدیک به ۴۰۰ درصد رشد کرد و بعد از آن با کاهش ۷۸ درصدی نسبت به نقطه اوج خود، عمده افزایش قیمت ناشی از حباب را از دست داد. در طول این ریزش، بسیاری از شرکتهای فروش آنلاین بزرگ همچون BOO.COM و Pets.com ورشکست شدند. برخی دیگر از شرکتها همچون سیسکو هم با کاهش ارزشی در حدود ۸۶ درصد روبهرو شدند.
در زمان حباب داتکام، آلن گرینسپن رئیس کل بانک مرکزی آمریکا بود. او با مشاهده رشد سریع بازار سهام تصمیم به افزایش نرخ بهره گرفت و این افزایش نرخ بهره در نهایت منجر به ترکیدن حباب داتکام شد. این حباب تبعات زیادی برای اقتصاد آمریکا داشت و بعد از ترکیدن حباب، کاهش دوباره نرخ بهره نیز نتوانست وضعیت را چندان بهبود بخشد.
حباب دارایی در ایران:
با بررسی حباب دارایی در کشورهای مختلف، میتوان مشاهده کرد که دو عامل اصلی در تشکیل این حبابها موثر بودند.
۱- کاهش نرخ بهره:
یکی از عوامل مهم در تشکیل حبابهای دارایی، نرخ بهره حقیقی منفی یا بسیار پایین است. در این شرایط، مردم انگیزه کافی برای نگهداری پول خود در بانک ندارند و به انواع بازارها هجوم میآورند. از این رو میتوان مشاهده کرد که بانک مرکزی ژاپن نیز که با کاهش نرخ بهره شرایط را برای رونق بازار داراییها فراهم کرد، در نهایت مجبور شد نرخ بهره را در وضعیت بدتری قرار دهد و نرخ بهره را به ۶ درصد رساند. این دوره چنان برای کشور ژاپن هزینهبر بود که به آن «دهه مرده» نیز میگویند.
این رفتار را میتوان در وضعیت کنونی ایران نیز دید. کاهش نرخ سود بانکی به ۱۵ درصد در اردیبهشتماه سال جاری را میتوان یکی از تکانههای مثبت برای بازار سرمایه به حساب آورد که منجر به کوچ سپردههای بلندمدت به بازار سرمایه شد.
۲- اثرات اقتصاد رفتاری:
یکی از عواملی که موجب حباب دارایی در کشورها میشود، رفتار گلهای مردم و حرکتهای جمعی برای کسب سود بیشتر است. عموما مردم هنگامی به بازاری روی میآورند که رشد خیرهکننده آن عده بسیار زیادی را ثروتمند کرده است. در واقع، بازار حالتی شبیه به یک بازی «پانزی» دارد که سود افراد قدیمیتر، توسط افراد جدید پرداخت میشود.
این رفتار مردم را نیز میتوان در بورس ایران مشاهده کرد. بازار سرمایه کشور بعد از عبور از شاخص ۵۰۰ هزار رشد خیرهکنندهای را ثبت کرد و تشویق حکومت سبب شد تا بخش بسیار بزرگی از جامعه، عمده پسانداز خود را وارد بورس کند و در نتیجه، به رشد انفجاری بازار سرمایه کشور بینجامد.
آیا بازار بورس ایران حباب دارد؟
رسیدن شاخص کل بورس ایران به بالای ۲ میلیون واحد سبب شده است که تقریبا اکثریت اقتصاددانان کشور نسبت به ادامه وضع موجود ابراز نگرانی کنند. رشد نزدیک به ۳۰ برابری شاخص کل طی ۳ سال گذشته سبب شده است که وضعیت بورس ایران در معرض یک حباب بزرگ قرار گیرد. این رشد خیرهکننده نگرانیهای گستردهای را به همراه داشته است و احتمالا شرایط را برای یک عدم تعادل بزرگ در اقتصاد همواره کرده است.
البته دولت کمی دیر به فکر این اتفاق افتاد و اخیرا با افزایش نرخ سود بانکی، افزایش انتشار اوراق بدهی و افزایش عرضهها در بورس، سعی در کنترل بازار سرمایه دارد. به نظر میرسد که در نهایت دولت باید در دوگانه تورم- رکود قرار گیرد. در راه حل تورمی، دولت میتواند با چاپ اسکناس مانع ریزش بازار سرمایه شود. در راه حل رکودی نیز راهی جز سقوط بازار سرمایه و رکود سنگین در تمامی بازارهای دارایی همچون مسکن نیست.
باید دید دولت حسن روحانی در نهایت چه سرانجامی برای بورس تهران رقم خواهد زد. آیا رکود را انتخاب میکند، یا در نهایت به تورم دوباره تن میدهد؟ وضعیت کنونی نشان از این دارد که دولت تاکنون راه حل بینابینی را انتخاب کرده است و در نظر دارد با تحمیل کمی تورم، هم وضعیت تامین مالی خود را تقویت کند و هم مانع رکود گستردهتر شود.