یک سال پیش در چنین روزهایی همزمان با بالاگرفتن سطح تنشها در منطقه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حال بررسی پیوستن به ائتلاف امنیت دریانوردی در خلیج فارس بودند. ائتلافی به رهبری ایالاتمتحده آمریکا و مشارکت اطلاعاتی و تجسسی اسرائیل، با هدف مقابله با تهدیدهای امنیتی که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده میشد.
امروز نه تنها ائتلاف امنیت دریانوردی در خلیج فارس با مشارکت کشورهای عربی، اروپا، اسرائیل و آمریکا فعال است، بلکه توافق «ابراهیم» با چشمانداز عادیسازی روابط امارات متحده عربی و اسرائیل و احتمال گام نهادن دیگر کشورهای عربی منطقه در این مسیر، پیش روی جمهوری اسلامی قرار دارد. ریشه هر دو توافق نیز تا حدود زیادی مشترک است: نگرانی از ماجراجوییهای منطقهای تهران.
ائتلاف دریایی برای مقابله با ایران
ساماندهی ائتلاف امنیت دریانوردی در منطقه، از اوایل تابستان ۱۳۹۸، پس از شدت گرفتن ناآرامیها در منطقه خلیج فارس و انفجار شش تانکر نفتی در دستور کار واشینگتن قرار گرفت.
هرچند این طرح در آغاز مورد استقبال اروپاییان واقع نشد و کشورهای عربی رویکرد محافظهکارانهای در مقابل آن اتخاذ کردند، حملههای پهپادی و موشکی ۲۳شهریورماه ۹۸ به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی، به یک کاتالیزور در ساماندهی این ائتلاف تبدیل شد.
عربستان و امارات در فاصله چهار روز پس از این حملهها به ائتلاف امنیت دریانوردی خلیج فارس پیوستند. ائتلافی که از مردادماه همان سال همکاری اطلاعاتی اسرائیل با آن آغاز شده بود.
این ائتلاف نظامی از ۱۵آبان ۹۸ کار خود را آغاز کرد و تاثیر قابل توجهی در کاهش سطح تنشها در خلیج فارس داشت.
واکنش تهران به فعال شدن این ائتلاف، مجموعهای از تهدیدها و ارایه طرح «پویش صلح هرمز» بود که از آغاز زیر سایه اتهام دست داشتن جمهوری اسلامی در حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی (تهران این اتهامها را رد میکند)، تمرکز بر در انزوا قرار دادن اسرائیل و مبنای مورد نظر ایران برای صلح، محکوم به شکست بود.
توافق «ابراهیم»، چشماندازی از آینده مدرن
امروز نیز جمهوری اسلامی ایران توافق «ابراهیم» را خیانت به آرمانهای فلسطین میداند و «ساکنان کاخهای شیشهای» را به «واکنش» تهدید میکند؛ حتی معتدلترین نظریهپردازان در جمهوری اسلامی نیز، خاورمیانه مدرن بدون سنت جنگ و خونریزی را «رویا» میدانند، نه «واقعیت».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بر مبنای این تئوری، همه راهها به سوی خاورمیانه جدید از ایدئولوژی و انقلابیگری عبور میکند و گزینههای غیر از آن همه «بیراهه» است.
باوجود تمامی تردیدهایی که در مورد آینده توافق ابراهیم مطرح است، شکلیگیری آن، سرعت تحولاتی که در سه هفته گذشته ایجاد شد و واکنشهای غالب، حاکی از تغییر نگرشی تدریجی نسبت به چگونگی حل بحرانهای جاری و آتی در منطقه است.
در روزهای اخیر مقامات اسرائیل و امارات متحده عربی در کنار یکدیگر در برابر دوربین رسانههای بینالمللی ظاهر شدند و تصاویری تاریخی به ثبت رسید که تا پیش از این حتی تصور آن هم دشوار مینمود. دوشنبه گذشته، نخستین هواپیمای تجاری اسرائیلی در ابوظبی فرودآمد و روز گذشته برنامه پروازهای هفتگی به دبی اعلام شد. در یک هفته گذشته تحریمهای تجاری امارات علیه اسرائیل برداشته شد، سخن از افتتاح سفارتخانهها به میان آمد و بر خلاف آنچه جمهوری اسلامی ایران انتظار داشت، دیگر کشورهای منطقه از جمله سوریه، با لحن تند تهران در محکوم کردن این توافق همراه نشدند.
در مقابل، عربستان سعودی به طور تلویحی اجازه عبور پروازهای اسرائیل-امارات از حریم هوایی خود را صادر کرد و بحرین نیز تصمیم مشابهی را اتخاذ کرد. بحرین که پایگاه ناوگان پنجم نیروی هوایی ایالاتمتحده در آن قرار دارد، تابستان گذشته نیز به ائتلاف نظامی خلیج فارس محلق شد و میزبانی نشستهای مربوط به این ائتلاف را بر عهده داشت.
برخی ناظران بینالمللی بر این باورند که بحرین، پس از مصر، اردن و امارات متحده عربی از این پتانسیل برخوردار است که به عنوان چهارمین کشور عربی پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، روابط خود را با اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی عادیسازی کند.
انتظار میرود اسرائیل و امارات متحده عربی تا پایان ماه جاری و قبل از آغاز سال نو یهودیان، توافق ابراهیم را در کاخ سفید امضاء کنند.
همزمان، گزارش روزنامه نیویورکتایمز حاکی از آن است که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در محافل خصوصی نسبت به یکی از جنجالبرانگیزترین موضوعات مطرح، یعنی فروش جنگندههای اف-۳۵ به امارات متحده عربی چراغ سبز نشان داده است.
صفحه شطرنج منطقهای در حال تغییر است و اصرار تهران به حفظ استراتژی چهار دهه گذشته، توافقهای دیگری از جنس ائتلاف امنیت دریانوردی خلیج فارس و توافق ابراهیم را در مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد.