شاید اسم «کیو انان» (QAnon) را نشنیده باشید، ولی بعید است اثری روی زندگی شما نگذاشته باشد و حتی ممکن است باعث انتخاب مجدد دونالد ترامپ بشود.
معتقدان راست افراطی این نظریه توطئه که ظاهرا از سال ۲۰۱۶ به این طرف مطرح شده، بر این باورند که بچهبازهای شیطانپرست برای اسارت جهان نقشهریزی میکنند و فقط ترامپ میتواند سد راه آنها شود.
این نظرات افراطی محصول استراتژی رسانههای گروه «برایتبارت» هستند که بر اساس آن، سیاستپردازان راست افراطی همراه با معدودی از رسانههای تأثیرگذار به پرورش افراطیونی پرداختند که دست هیچ مؤسسه نظرسنجی به آنها نرسید و آنها هیچ صدایی جز رسانههای مورد نظر خود را نشنیدند. این گروه در انتخابات سال ۲۰۱۶ وارد میدان شدند و با رأی خود، کارزار انتخاباتی کلینتون را غافلگیر کردند. ظاهرا این گروه در انتخابات ۲۰۲۰ هم باردیگر جدی گرفته نمیشوند.
یکی از پیامدهای اسفناک این دروغپردازی و رشد فزانیده آنها، اثری است که روی خانوادههای ما میگذارند. من خودم برخی از این قربانیان «کیو انان» را میشناسم که اصلا به چشم نمیآیند؛ اعضای خانوادههایی عادی که گرفتار و معتاد به یک دسیسه یهودیستیزی و بهاسطلاح «مبارزه» با کودکآزاری شدهاند. به من گفتهاند چگونه در خانواده حالت یک جنازه متحرک را پیدا کردهاند و چگونه عضو عاقل و دوست داشتنی خانوادهای، از پدر یا مادری پرورنده، به هیولایی تبدیل شده که دیگر نمیتوان نوهها را با آنها تنها گذاشت.
این دسیسه با همه فرق دارد. شبیه بازیهای ویدیویی که وقتی هر قسمت را تمام میکنید و به قسمت بعدی میروید، هیجان بالاتر میرود، این هم اولین نظریه توطئهای است که حالت تعاملی دارد. شیوه آن بدیع است، ولی نتیجه مثل بقیه است: ترس، خشم و نفرت؛ بدترین ترکیب برای عصر ما.
در سال ۲۰۱۶، پیش از آن که ترامپ رئیس جمهوری شود و «کیو انان» به طور کامل شکل بگیرد، عملا یک نفر به این نظریه توطئه اینترنتی واکنش نشان داد که طبق آن، شایع شده بود که گویا یک گروه کودکآزار، شامل اعضای ارشد حزب دموکرات، در زیرزمین یک پیتزافروشی در واشنگتن مشغول فعالیت هستند. هیچ مدرکی برای این ادعا ارائه نشد، ولی آن مرد تحت تأثیر شبکههای اجتماعی، به آن رستوران رفت و با تفنگ خود قفل در را شکست تا خودش از نزدیک موضوع را بررسی کند. ولی او دریافت که نه تنها هیچ عملیات تجاوز جنسی و آزار کودکان در آنجا صورت نمیگیرد، بلکه آن پیتزافروشی حتی زیرزمین هم ندارد.
در نتیجه، باعث خوشوقتی است که یک گروه حمایتی در پایگاه اینترنتی «رددیت» تأسیس شد که به کمک نزدیکان کسانی شتافتند که با این نظریه توطئه فرقهمانند، نابود شدند. دختر دانشآموزی اخیرا نوشت که پدرش تصمیم گرفته است نگذارد او به دانشگاه برود، چون میگوید دانشگاه او را شستوشوی مغزی میدهد، و بعد هم پیشنهادش را برای تامین هزینه اجاره خانه او (در طول دوران تحصیل) پس گرفته است. در بخش نظرات ناشناس (که خود من هم جزو آنها بودم) به اوکمک شد تا امورش را برنامهریزی کند. مرد جوان دیگری نوشته بود «دوست دارم پدرم برگردد»، و یکی دیگر جواب داده بود «من هم ۲۰ سالم است و کاملا میفهمم چه احساسی دارد. لطفا اگر نیاز به همفکری داشتی خبر بده.»
در این صفحه، پستهایی درباره شایعهسازی «کیو انان» در صفحه فیسبوک «روستای بریتانیا» (UK village) به چشم میخورد. سه هفته پشت سر هم در روزهای تعطیل آخر هفته، میدان ترافالگار و خیابانها از معترضان ضد واکسن پر شدند. همچنان که جماعت خشمگین حوصلهباخته برای تن دادن به یک قرنطینه سردرگم و درازمدت دیگر آماده میشوند، سر و کله «کیو انان» هم در هر گوشه پیداست.
همزمان، یان براون، خواننده استون روزز، اخیرا ترانهای منتشر کرد که به یک «نظم نوین جهانی» اشاره دارد و با ابراز نفرت نسبت به بیل گیتس، با واکسن زدن مخالفت میکند. همه اینها اصول و زبان استاندارد «کیو انان» هستند. این اخلاق انگلیسی نادیده گرفتن این چیزها و محترمانه از کنار آنها گذشتن، بسیار خطرناک است. این کار باعث عادیسازی این فرقه خطرناک و جاانداختن آنها میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ما باید جنون و یاوهسراییهای «کیو انان» را کنار بگذاریم و به ریشههای آن بپردازیم. سادهانگارانه است که صرفا اینترنت و بلاهت آدمها را مقصر بدانیم. آنهایی که به دام این نظریههای افراطی توطئه گرفتار میشوند، کسانی هستند که دائما تحت فشار سیستم سیاسی نالایق و بیماری زندگی میکنند که توانایی تحمل بحرانهای غیرمنتظره را ندارند. «کیو انان» برای این افراد یک جور راه فرار و مکانیزم تحملی است.
برای این قبیل افراد پذیرش این که جهان در کنترل کسانی است که از پس پرده سرنخها را در دست دارند، راحتتر است. این واقعیت که هیچ ادارهکننده دیگری نیست که تقصیرها را گردن بگیرد، برای معتقدان «کیو انان» بسیار وحشتناکتر است. برای کسی که سالهاست احساس بیارزش بودن میکند، فکر این که حکومت مراقب رفتار و حرکات توست، ایجاد قدرت میکند. و احساس قدرت میکنی وقتی ببینی به نجات کودکانی میروی که در زیرزمین یک پیتزافروشی اسیر شدهاند، و دشمنان قوی را سر جای خود مینشانی و به نجات جهان کمک میکنی.
متأسفانه، واضح است که این مکانیزم تحملی بر اساس تخیلات ساخته شده است. اگر نتوانیم به این افراد کمک کنیم، آنها بهناچار گرفتار نفرت و کینه میشوند و خانوادههای آنان بهسختی بتوانند خود را از چنگ این «جنازههای متحرک» رها سازند.
© The Independent