چهل و هشت ساعت پس از حمله پهپادی آمریکا و کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای برونمرزی سپاه پاسداران (قُدس) جمهوری اسلامی، پارلمان عراق در یک نشست اضطراری با مشارکت عادل عبدالمهدی نخست وزیر وقت مصوبه غیر الزامآوری را به تصویب رساند که طی آن حضور نیروهای خارجی در عراق غیرقانونی اعلام شد و خروج پنج هزار نیروی آمریکایی در برنامه کار دولت قرار گرفت.
علاوه بر آن ائتلاف بینالمللی که برای مبارزه با داعش در خاک عراق حضور دارد با یک سری حملات راکتی از جانب حزبالله مواجه و رسماً اعلام کرد به ماموریت خود به عنوان آموزش نیروهای عراقی برای مبارزه با داعش خاتمه میدهد. متعاقب این جریان وزارت خارجه عراق حمله پهپادی آمریکا را نقض حاکمیت ملی عراق دانست و بر اساس آن شکایتی را علیه آمریکا تسلیم شورای امنیت سازمان ملل متحد کرد. این یادداشت به تحولات منطقه از ماه ژانویه تاکنون، نقش ایران در این تحولات و تاثیر آن بر ادامه استراتژی نفوذ منطقهای میپردازد.
اهداف عراق در برابر اهداف جمهوری اسلامی: اقدام آمریکا به پایان دادن ماموریت آموزشی خود نقض غرض، و تعلیق علت حضور نیروها بود و عملاً اقدامی بود که ایران را در وضعیت بهتری برای اعمال نفوذ در درون حاکمیت عراق قرار داد. پس ازاین رویدادها از طرف حشدالشعبی، کتائب حزبالله، عصائب اهل حق، سازمان بدر و دیگر گروههای شبهنظامی و سیاسی که به عنوان گروههای نیابتی مورد حمایت جمهوری اسلامی در عراق عمل میکنند با دو ابزار فشار نظامی و حملات راکتی به مقر های نظامیان آمریکا و فشار سیاسی دولت عراق را هدف قرار دادند تا در مورد خروج نیروها با آمریکا مذاکره کند. از جمله این که سخنگوی کتائب حزبالله عراق، به تمام شرکتهای حمل و نقل، نهادهای امنیتی و هر شرکتی که با نیروهای آمریکایی همکاری داشت هشدار داد که کلیه قراردادهای دیپلماتیک، امنیتی، لجستیکی و یا اقتصادی با نیروهای آمریکایی باید پیش از روز ۱۵ مارس لغو شود، در غیر این صورت، افراد و شرکتها، مسئول پیامدهای بعدی خواهند بود.
هفته اول آوریل مصطفی الکاظمی مامور تشکیل کابینه شد که تایید آن توسط پارلمان بیش از یک ماه طول کشید (۱۷ اردیبهشت). از آن زمان تاکنون حرکت هدفمند مصطفی الکاظمی در جهات مختلف برای تغییر مسیر سیاسی عراق آغاز شد. به نظر میرسد عراق در صدد اجرای یک پروژه ملی است که ترجیح منافع عراق بر منافع بیگانگان و تامین استقلال این کشور را دنبال میکند. سفر سه روزه الکاظمی در روزهای اول شهریورماه منجر به امضای چند قرارداد اقتصادی به مبلغ هشت میلیارد دلار و دریافت ۲۴۰ میلیون دلار کمک بشردوستانه توسط عراق در کنار برخی ملاقاتهای سیاسی جداگانه با نمایندگان هر دو حزب شد.
موضوع فراخوان نیروهای آمریکایی مطرح و به سه سال آینده موکول شد. ناگفته نماند که کمی بعد، ترور غیر منتظره هشام الهاشمیکه منتقد سرسخت دخالت و نفوذ جمهوری اسلامی و به باور برخی از تحلیلگران، بازوی ایدئولوژیک الکاظمی برای استقلال هرچه بیشتر سیاسی عراق بود به پیگیری اهداف عراق لطمه زد. وی در زمانی کوتاه «پروژه ملی و ترجیح منافع عراق بر منافع بیگانگان» رقم زد و آن را تبدیل به بحث مهم و پرطرفدار در جامعه کرد.
به نظر میرسد موضعگیریهای کلامی و عملی ایران در جهت معکوس این پروژه حرکت میکند. یکی از توجیهات جمهوری اسلامی در ادامه عملیات نفوذ و حمایت از گروههای شبه نظامی در داخل خاک عراق این باور است که عراق میتواند به صورت بالقوه مخفیگاه و پناهگاه گروههایی در محیط پیرامونی باشد که توان ناامن کردن قریب ۱۵۰۰ کیلومتر مرز ایران با عراق را در شرایط مساعد دارند. این گونه گروههای فرضی نه تنها شامل داعش، بلکه گروههایی مانند نقشبندی های منطقه کرکوک، کومله و پژاک و حتی گروههای وابسته به مریم رجوی باشد که یک بار از عراق اخراج شدهاند. به باور جمهوری اسلامی این گروه اخیر به ویژه میتواند با حمایت آمریکا و با سازماندهی جدید به عراق برگردانده شود و امنیت جمهوری اسلامیرا به خطر بیندازد. بنابراین، نفوذ سیاسی در ساختار قدرت عراق، تاثیرگذاری بر پارلمان، حمایت از گروههای شبه نظامی و به موازات اینها اعمال فشار نظامی و سیاسی برای خروج نیروهای آمریکایی در جهت تامین امنیتایران توجیه میشود.
موانع و ابزارها: اما عوامل مهم دیگری هم در مجموعه این قضایا وجود دارند که -اعم از این که منطق جمهوری اسلامیدر مورد توان عملیاتی گروهها قابل قبول باشد یا نباشد- باید مورد ملاحظه قرار گیرند: اول این که حفظ عراق در حالت ضعف و تداوم وابستگی این کشور به ایران میتواند از نفوذ سایر بازیگران منطقهای و به ویژه عربستان سعودی بکاهد. ثانیاً، این که که جنگ آمریکا و اشغال خاک عراق و سپس تغییر نوع حاکمیت در این کشور افزایش سطح عقبماندگی همه جانبه را به عراق تحمیل کرده است. در نتیجه میتوان گفت عراق برای رسیدن به ثبات و جایگاه منطقهای خود، علیرغم وجود ثروت نفتی، به چندین دهه زمان نیاز دارد. در این فاصله جمهوری اسلامی ممکن است بتواند منطقه جدیدی را برای ایفای نقش یک ابر قدرت منطقهای برای خود آماده کند.
عراق بدون یک حکومت متمایل به غرب، و با وجود اکثریت شیعیمذهب، و رهبری که -برخلاف روحانیون حاکم بر ایران- دخالت در سیاست را وظیفه الهی خود نمیبیند، تنها از طریق فاصلهگیری از غرب و عدم ورود به تعاملات عمده با کشورهای عربی منطقه تبدیل به همسایه بیآزاری میشود که نخواهد توانست موازنه قدرت منطقهای را به این زودی به نفع خود برهم بزند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برای تحقق این اهداف ایران با چالشهای جدی مواجه خواهد بود، چرا که ادامه خصومت با عربستان سعودی و زنده نگه داشتن خصومت با آمریکا در کنار جلوگیری از ظهور چهرههای مستقل سیاسی در عراق به ابزارهای عملی جمهوری اسلامی تبدیل خواهند شد. گرچه لازمه تحقق این امر حفظ ثبات داخلی و منطقهای خود ایران است که امری محتوم به نظر نمیرسد. اغلب تحلیلگران معتقدند جمهوری اسلامی پس از سقوط رژیم صدام برنده وضعیت موجود در منطقه بوده ولی معلوم نیست توان عملیاتی و اجرایی بلامنازع و کافی برای ادامه اهداف دراز مدت در منطقه را داشته باشد.
عوامل موثر در جهت ممانعت از تحقق اهداف ایران متعدد هستند. مثلاً روابط آمریکا با کشورهای همجوار گرمتر و عمیقتر شده، با پیوستن بحرین و امارات متحده عربی به توافق موسوم به صلح ابراهیم با اسرائیل نه تنها روابط آنها با جمهوری اسلامی به سردی گرائیده، بلکه با نزدیکتر شدن اسرائیل به این کشورها، که میتواند تا حد مبادلات اقتصادی قابل ملاحظه و حضور امنیتی مهم پیشرفت کند، میزان نظارت بر تحرکات منطقهای جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده است. از طرف دیگر ممنوعیت فروش برخی تسلیحات و تجهیزات نظامی به این کشورها برداشته شده است و همین عامل میتواند آنان را در حد یک ائتلاف قدرتمند نظامی در خلیج فارس نزدیک کند و بتوانند در برابر تحرکات نظامی جمهوری اسلامی مقابله سریع داشته باشند.
پیوستن کشور یا کشورهای دیگری به این ائتلاف قریبالوقوع است و به عنوان آخرین نشانه باید به ملاقات مایک پومپئو با همتای عربستانیاش اشاره کرد که طی آن رسماً اظهار امیدواری شده که «عربستان سعودی عادی سازی روابط [با اسرائیل] را در نظر داشته باشد». تداوم حزبالله لبنان نمونه نسبتا موفق نفوذ به حساب میآید ولی برای این کار چهل سال هزینه شده و اکنون دیگر چنان ظرفیتی وجود ندارد، ضمن این که خود حزبالله نیز از داخل و خارج تحت فشارهای مختلف قرار گرفته است.
هر روز فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران بیشتر شده و هر لحظه راه گریز جدیدتری توسط آمریکا مسدود میشود. فشار این تحریمها ایران را مجبور میکند با کاهش هزینه های خارجی دستکم ظرفیت دفاع نظامیخود را ثابت نگه دارد، اما همین کار هم در دراز مدت غیر ممکن میشود. از طرف دیگر حفظ موازنه اقتصادی در جامعه که رابطه مستقیم با وفاداری مردم نسبت به نظام دارد الزامات خودش را دارد و نظام ناچار است برای بقای خود در آن زمینه سیاستی را دنبال کند که مانع سقوط نظام شود. همه این شرایط موضوع نفوذ استراتژیک ایران در منطقه و پیگیری اهداف درازمدت امنیتی را تحتالشعاع قرار میدهد چون هرچه که باشد جمهوری اسلامی ایران نمیتواند یک قانون ساده اقتصاد را در رابطه بین تولید اسلحه (نماد امنیت نظامی) و تولید کره (نماد رفاه و اقتصاد رفاه) نادیده بگیرد. نهایت این که بدون تامین حداقل رفاه برای مردم، نظام جمهوری اسلامی قادر نخواهد بود حداقل دفاع از کشور را تامین کند.
جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی و امنیت بینالمللی در دانشگاه کارولینای شمالی