جاسیندا آردرن، نخست وزیر نیوزیلند، با یک پیروزی تاریخی برای یک دوره دیگر زمام دولت را در این کشور به دست گرفت.
در طول کارزار انتخابات، نظرسنجیها حاکی از آن بود که حزب کارگر خانم آردرن ۴۵ درصد آرا را در اختیار دارد. این بدان معنا است که تحت نظام تخصیص کرسیهای پارلمان متناسب با آراء در این کشور که از سال ۱۹۹۶ برقرار بوده است، حزب خانم آردرن قادر خواهد بود به تنهایی دست به تشکیل دولت بزند. کسب این میزان از آراء از زمان برقراری نظام نمایندگی تناسبی در نیوزیلند، بیسابقه بوده است.
پس از دهها سال، خانم آردرن ۴۰ ساله قادر خواهد بود اولین دولت تکحزبی نیوزیلند را تشکیل دهد و برنامه ترقیخواهانهای را که در دوره اول نخستوزیریاش به واسطه شراکت سیاسی با یک حزب ناسیونالیست، نتوانست به طور کامل به اجرا بگذارد، تحقق بخشد.
رقیب اصلی حزب کارگر در این انتخابات حزب ملی به رهبری جودیت کالینز بود که تنها ۳۰ درصد آراء را به دست آورد.
خانم آردرن در طول دوره اول نخست وزیری خود، به ویژه به دلیل واکنشهای قاطع و همدلانهاش در قبال حادثه تروریستی [حمله به مسجد] در کرایستچرچ و بحران ویروس همهگیر کرونا، مورد تحسین جهان قرار گرفته بود.
خانم آردرن از جمله رهبران زنی بود كه عملکرد او در طول بحران کرونا محققان را به این نتیجه رساند كه از ۱۹۲ كشور جهان، كشورهایی كه زنان در رأس آنها بودند، «به شکل سیستماتیک و قابل توجهی» عملکردی بهتر از کشورهایی با تصدی مردان داشتهاند.
این مطالعه صرفاً آخرین پژوهشی از این دست است که مزایای برابری سیاسی [بین زنان و مردان] را برای ملتها نشان میدهد. و در حالی که هنوز مشخص نیست که آیا بحران کرونا تأثیر درازمدتی بر برابری جنسیتی در سیاست خواهد داشت یا خیر، مسلم است که سهم قدرت زنان از قدرت سیاسی در حال صعود بوده است.
اولین رهبر زن منتخب جهان، سیریماوو بندرانایکه محسوب میشود که در سال ۱۹۶۰ در سیلان که همینک سریلانکا نامیده میشود، به قدرت رسید. در طول دهه ۶۰، فقط دو زن دیگر قدرت را به دست گرفتند: ایندیرا گاندی در هند و گلدا مایر در اسرائیل.
از آن زمان به این سو، در کل بیش از ۹۰ رهبر زن منتخب در سراسر جهان وجود داشته است.
بر اساس گزارشی که شورای روابط خارجی، یک اندیشکده مستقر در ایالات متحده، منتشر کرده است، در حال حاضر ۲۱ زن به عنوان رئیس دولت یا رئیس کشور در ۱۹۳ کشور در سراسر جهان بر سر کارند.
اگرچه روند صعود زنان به قدرت سیاسی ممکن است کُند باشد، اما اینک بیشتری از هر زمان دیگری زنان برای کسب قدرت فعال بودهاند، و سهم آنها از قدرت در دهههای گذشته پیوسته در حال افزایش بوده است.
در دهه ۱۹۸۰، یازده زن به عنوان رئیس دولت انتخاب شدند. در دهه ۱۹۹۰، این رقم به بیست و دو نفر افزایش یافت. این روند صعودی با ۲۵ مورد در دهه بعد ادامه داشت. از سال ۲۰۱۰ به این سو، ۵۶ زن زمام امور سیاسی را در کشور خود در دست داشتهاند.
در همین حال، تمنای فزاینده سپردن رهبری سیاسی به زنان، چه در کف خیابان و چه در دالانهای قدرت، بیش از پیش به گوش میرسد.
در بلاروس، زنان در صف اول اعتراضات علیه حکومت چنددهساله الكساندر لوكاشنكو بودهاند.
در ماه سپتامبر در مینسک صدها زن در اعتراض به انتخابات ظاهراً متقلبانه، توسط پلیس ضدشورش بازداشت شدند. برخی از آنها پلاکاردهایی را به خود حمل میکردند با این پیام که «یک زن چهره اعتراض ما است.» این پلاکاردها اشاره به خانم سوتلانا آلکسیویچ، رماننویس و برنده جایزه نوبل، دارد که از هواداران برجسته اعتراضات است.
خانم سوتلانا تیخانوفسکایا ۳۷ ساله که پیشتر معلم بوده است، مدعی پیروزی در انتخابات بلاروس است. در صورت دستیابی او به قدرت، او اولین رئیس جمهوری زن بلاروس خواهد بود.
همزمان، در ایالات متحده، جایی که امیدها برای برگزیدن اولین رئیس جمهوری زن در این کشور در سال ۲۰۱۶ محقق نشد، وهیلاری کلینتون، به رغم محبوبیت بالاتر نزد رأیدهندگان، مغلوب دونالد ترامپی شد که در معرض اتهامات سوءاستفاده جنسی و اظهارات زنستیزانه بود، نامزدی خانم کامالا هریس برای معاونت ریاست جمهوری در انتخاباتی که در آن سن بالا و چابکی ذهنی آقایان بایدن و ترامپ بارها مورد سوال قرار گرفته است، اهمیت بیشتری یافته است.
از نظر برابری جنسیتی در سیاست، هم بلاروس و هم امریکا با ایدهآل خود فاصله دارند.
طبق شاخص قدرت زنان شورای روابط خارجی که در آن نمره ۱۰۰ به معنای سهم پنجاهدرصدی زنان از تمام سطوح قدرت سیاسی است، بلاروس نمره ۳۷ را کسب میکند، در حالی که ایالات متحده نمره ۱۷ را دارد.
و در حالی که فقط چهار کشور به برابری جنسیتی در سطح پارلمان رسیدهاند، رسیدن به برابری در سطح بالاتر قدرت کار دشوارتری است.
کاستاریکا با نمره ۷۴ مقام اول را به خود اختصاص داده است. پس از آن رواندا (۷۰) ، سوئد (۶۹) ، فنلاند (۶۸) ، ایسلند (۶۸) و نیکاراگوا (۶۷) در رتبههای بعدی قرار دارند.
نمره نیوزیلند، جایی که هر دو رقیب مقام نخست وزیری زن بودند، فقط ۵۱ است. سایر کشورهایی که خود را به عنوان قهرمان برابری جنسیتی معرفی میکنند، مانند کانادا، آلمان و انگلیس، نمره حتی پایینتری میگیرند.
با این حال، با پیشرفتهای صورت گرفته، مشارکت زنان در پارلمانهای کشورها از سال ۱۹۹۵ بیش از دو برابر شده است و به میانگین جهانی ۲۴.۶ درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است.
راشل وگلشتاین، مدیر برنامه زنان و سیاست خارجی در شورای روابط خارجی، به ایندیپندنت میگوید: «موانع زیادی برای دستیابی به برابری جنسیتی در قدرت سیاسی وجود دارد؛ از جمله تعصبات عمیق ریشهدار درباره جنسیت. آنچه موانع زنان را در دستیابی به قدرت سیاسی بزرگتر میکند، این تصور عمومی در میان رأیدهندگان است که چون دیگر رایدهندگان به واسطه تعصب جنسی به زنان رأی نمیدهند، رأی به آنها هدر دادن رأی خواهد بود.»
«در سیستمهای پارلمانی، در مقایسه با سیستمهای ریاستی، زنان امکان بیشتری برای رسیدن به رأس قدرت دارند. چرا که در نظام پارلمانی، رهبر توسط اعضای حزب انتخاب میشود و این امر به زنان فرصت میدهد تا قابلیتهای رهبریشان را به همحزبیهای خود نشان دهند. در سیستمهای ریاستی که رئیس دولت با رأی مستقیم مردم برگزیده میشود، این امکان وجود ندارد.»
«به علاوه، نامزدها و رهبران زن با آزار و خشونت بیشتری روبهرو هستند.»
خانم وگلشتاین میافزاید: «حملات به سیاستمداران زن با انگیزه سیاسی، تقریباً در همه مناطق جهان در حال افزایش بوده است و در سال ۲۰۱۹ به بالاترین سطح خود رسیده است. بیشتر این خشونتها ناشی از زنستیزی است که یک نارسایی عمیق اجتماعی است و به این زودیها رخت برنمیبندد.»
خانم وگلشتاین معتقد است که به رغم این موانع، دولتها، سازمانهای بینالمللی و شرکتهای فناوری، میتوانند اصلاحاتی را انجام دهند که به کمرنگ شدن این خشونت «فرساینده» کمک کند.
اقداماتی که خانم وگلشتاین پیشنهاد میکند، شامل تصویب قوانینی برای تعیین مجازات برای خشونت علیه زنان فعال در سیاست و آموزش ناظران و مقامات برای نظارت و گزارش حملات علیه رایدهندگان زن و نامزدهای زن است.
وی همچنین احزاب سیاسی را به صدور دستورالعملهای رفتاری برای مقابله با زنستیزی تشویق میکند، و پیشنهاد میکند که شرکتهای فناوری محتوای حاوی خشونت جنسی، از جمله تهدید به تجاوز را شناسایی و حذف کنند و منابعی را برای محافظت از نامزدها و رهبران زن فراهم کنند.
با حضور فزاینده زنان در عرصه سیاست، پژوهشهای هر چه بیشتری درباره تأثیرات افزایش سهم زنان از قدرت منتشر میشود.
قبلاً مشخص شده بود كه نظامهای سیاسی برخوردار از برابری جنسیتی بیشتر، تمرکز بیشتری بر روی بهداشت و آموزش دارند و حتی در حلوفصل مناقشات بینالمللی و حفظ صلح موفقتر هستند.
در حالی که مطالعات متناقضی وجود دارد که آیا نمایندگان زن در کنگره ایالات متحده موفقیت بیشتری در رسیدن به توافق دوحزبی برای پیشرفت در قانونگذاری دارند یا نه، پژوهشی که توسط موسسه پوینتر در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است، نتیجه میگیرد: «مطالعات نشان میدهد نمایندگان زن طرحهای بیشتری را ارائه میکنند، و بودجههای بیشتری را برای حوزههای انتخاباتی خود تأمین میکنند، و تحت شرایط خاص، همکاریهای بیشتری نیز با حزب مخالف انجام میدهند.»
«سناتورهای زن در تصویب طرحها نسبت به مردان موفقترند. مطالعات همچنین نشان میدهد که نمایندگان زن سختتر از همکاران مرد خود کار میکنند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
علاوه بر این، یک مطالعه نشان میدهد که اگر درصد حضور زنان در قوه مقننه به بالای پنج درصد برسد، پنج برابر کمتر احتمال دارد که آن کشور مناقشه بینالمللی را با خشونت پاسخ دهد.
با این حال، پژوهشگران همچنین اظهار میدارند که در ساختارهای مردسالار قدرت، ممکن است زنان سیاستمدار برای پرهیز از کلیشههای جنسیتی و جلوگیری از انعکاس چهره ضعیف از خود، موجب خلق بحرانهای بینالمللی شوند. محققان ۱۰ بحران نظامی را در قرن بیستم بر میشمرند که چهار زن در رأس آن بودهاند.
در آن پژوهش که در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است، نویسندگان پژوهش خاطرنشان میکنند که برای ارزيابی واقعی عملكرد رهبران زن در بحبوحه بحرانهای خارجی، نیاز به داشتن نمونه آماری بزرگتری هست «كه هنوز تاريخ آن را در اختیار ما قرار نمیدهد.»
خانم وگلشتاین میگوید: «ما برای درک کامل تأثیر برابری جنسیتی در قدرت سیاسی هنوز به تحقیقات بیشتری نیاز داریم و پیش از آن، نیاز داریم که زنان بیشتری وارد عرصه قدرت شوند. در اکثر کشورهای جهان هنوز آنقدر زنان زمام قدرت را به دست نگرفتهاند، تا بتوانیم به طور تجربی اثر آن را برآورد کنیم.»
«با این حال، مطالعات انجام شده نشان میدهد که در مجموع، مشارکت سیاسی زنان موجب رشد همکاری میان احزاب، و رشد برابری و ثبات میشود. اینها سه ارزشی است که در دنیای امروز به شدت نیازمند آن هستیم.»
© The Independent