بازماندههای هفتاد سال زندگی، خاطراتی دستچین شده از مسعود برزین، از چهرههای شناخته شده عرصه روزنامهنگاری معاصر ایران است که اواخر سال قبل منتشر شد. کتابی کمحجم اما نسبتا پرمحتوا که مخاطب با خواندن آن تصویری نسبتا کامل از تجربههای متفاوت یک روزنامهنگار و مترجم خبره و کارآزموده را به دست میدهد. مرور این کتاب همزمان با صدمین سال تولد مسعود برزین (۴ آبان ۱۲۹۹) فرصتی را فراهم میآورد تا با برخی از تجربههای تلخ و شیرین این روزنامهنگار برجسته بیشتر آشنا شویم. فردی که به دلیل آشنایی با زبان انگلیسی تجربه همکاری با چندین سفارت از جمله سفارت هند در ایران را در چنته کاری خود دارد و در زمره نخستین افرادی است که دانش روزنامهنگاری را از طریق تالیف و ترجمه برخی از کتابهای مهم به میان ایرانیان آورد و علاوه بر آن در زمره بنیانگذاران و نخستین دبیر یکی از مهمترین نهادهای صنفی عرصه روزنامهنگاری در تاریخ معاصر ایران بود؛ نهادی به نام «سندیکای روزنامهنگاران و خبرنگاران ایران» که سال ۱۳۴۱ تاسیس شد و شاید به جرات بتوان گفت تاثیرگذارترین و مهمترین نهاد صنفی روزنامهنگاری در ایران پیش و پس از انقلاب به شمار میرفت. نهادی که در سالهای اولیه پس از انقلاب عملا قلع و قمع شد؛ برخی روزنامهنگاران عضو آن به خارج گریختند، برخی همانند برزین به زندان افتادند و برخی دیگر نیز از کار اخراج و بیکار شدند.
کارنامهای پربار در تالیف کتب مطبوعاتی
در کارنامه فرهنگی برزین هفت کتاب مرتبط با مطبوعات دیده میشود که از مهمترین آنها میتوان به کتاب شناسنامه مطبوعات ایران از ۱۲۱۵ تا ۱۳۵۷ اشاره کرد که در نوع خود کاری ماندگار به شمار میرود. برزین خود در همین کتاب مینویسد: «اگر فرض کنیم مطبوعات ایران ده عاشق داشته باشد که روزنامهها و مجلات یکصد و پنجاه سال اخیر را ورق زدهاند، یکی از آن ده نفر من بودهام. پنج جلد کتاب مستندی را که به رشته تحریر کشیدم، برپایی همین مطالعات و جستوجوها بوده است» (ص-۱۶۷)
همین تورق به همراه دانش و اشرافی که زبان فارسی و سبکهای مختلف نوشتاری و نثر داشت به او این ویژگی را بخشید که بتواند به تحلیل تفاوتها نثرهای مطبوعات ۱۵۰ سال اخیر ایران بپردازد. در آخرین مقاله مختصر و مفیدی که از او در این کتاب (۱۶۷تا۱۷۰) به جای مانده او تحولات پنجگانه در نثر و سبک و نوشتار مطبوعات را به خوبی و اختصار توضیح میدهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در فصلی از کتاب که عنوان «نمونههایی از تظاهر در دستگاههای اداری» را بر خود دارد، او خاطرات جالبی نقل میکند از جمله زمانی که اعلام شد در دولت قوام (بعد از شهریور ۱۳۲۰) قصد بر افتتاح آب لولهکشی است و برزین به محل میرود و ابتدا وقتی پشت سر قوام قرار میگیرد، «به پشت کله نخستوزیر نگاه کردم، دهانم از تعجب بازماند. قوامالسلطنه موی زیادی بر سر نداشت، چند رشته مو به نحوی به کلهاش چسبانده شده و بقیه جاها با فواصل نامعینی با مداد مخصوص سیاه شده بود. منتهی این کار با چنان مهارتی انجام گرفته بود که فقط خبرنگار فضولی مثل من میتوانند به کنه مطلب پی ببرد.» (ص-۱۱۵) خاطره او از لولهکشی آب در جنوب تهران هم جالب توجه بود. این اتفاق در دولت رزمآرا رخ داد. رزمآرا شهردار را احضار کرد و دستور داد «ظرف یک ماه چاه آبی در جنوب شهر بزنند.» کنجکاویهای برزین به آن جا میانجامد که میفهمد شهردار وقت مطابق قولی که داد کار را انجام نداد، چرا که کندن چاه به آب نرسید و مهلت یکماهه رو به پایان بود و شهردار، به دلیل ترسی که از رزمآرا داشت برای افتتاح پایان این پروژه، به حیله متوسل شد و «دستور داد یک آب انبار بزرگ در عمق سهمتری زمین ساختند و آن را پر آب کردند و لوله پمپ را در آن قرار دادند در نتیجه وقتی رزمآرا دکمه برق را فشار داد، آب بالا آمد ولی چون از آبانبار بود خیلی زود ته کشید و تمام شد.» (ص-۱۱۷) یا مورد دیگری که او به همراه فرح پهلوی موسسه بیماران و کودکان مسلول تهران میرود. تیزهوشی برزین سبب میشود که از منبعی مطلع شود، تمامی برق و برقهای فراهم شده تنها برای لاپوشانی مشکلات آن نهاد است تا فرح پهلوی در نیابد. اما او با کندن یکی از درختانی که روز قبل و به صورت مصنوعی همه آنها را کاشته بودند و شرح ظاهرسازیها دست مدیر موسسه را رو میکند. (ص-۱۲۰)
خاطره جالب مواجهه زن قشقایی با فرح پهلوی
بخشی از خاطرات برزین به زمانی باز میگردد که او به عنوان روابط عمومی در دفتر فرح پهلوی کار میکرد.
در پارههایی از این خاطرات او پیگیریهای فرح و رسیدگی به مشکلات مردم در سطوح خرد را مورد تحسین قرار میدهد؛ حتی در جایی از سفری یاد میکند که شاه و فرح برای دیدن برنامههای جشن هنر شیراز به این شهر رفتند. آنها برای رفتن به تخت جمشید مجبور بودند از شهر کازرون هم عبور کنند. در این مسیر آنها با تراکم جمعیتی در میانه شهر روبهرو شدند و شاه و فرح پیاده میشوند که با مردم مشتاق صحبت کنند. خانمی از میان جمعیت تقاضای دادخواهی از شهبانو دارد که شاه به او میگوید: «عریضهات را بنویس، دستور بدهم رسیدگی کنند.» زن عشایری با همان صدای مصمم، در نهایت سادگی و صمیمیت جواب داد: «اعلیحضرت! حرف تو را نمیخوانند، پارسال هم گفتی ولی کسی به داد من نرسید. امسال میخواهم از زنت خواهش کنم به دادم برسد.» از این پس برزین میگوید که شهبانو به او اشاره کرد که ماجرا را پیگیری کند. برزین مینویسد که از همراهی کاروان بازمیماند تا به این کار رسیدگی کند و شرح میدهد که چگونه شوهر جوان زن، در دعوایی بر سر سهمیه آب زراعتی کشته میشود و «مالک اصلی با استفاده از نفوذ خود به قول معروف سر و ته قضیه را هم آورده و زن بیچاره با داشتن دو فرزند خردسال از درآمد و امرار معاش محروم شده بود. بعد از سه روز دوندگی در ادارات دولتی، قرار بر این شد که مالک زمین و کسانی که در دعوا شرکت داشتند از طریق بانک مبلغ پنجاه هزار تومان را در چند قسط به او بپردازند. این مساله را آن قدر پیگیری کردم تا از طریق یکی از آشنایان ساکن در شیراز مطمئن شدم که پول به دست زن عشایری رسیده است.» (ص-۱۴۲) از این پیگیریها در دوره همکاری در دفتر فرح خاطرات بیشتری هم مینویسد که از دغدغههای او و نیز فرح در رسیدگی به شکایات و گلههای مردم حکایت دارد.
یا از سفر به چین به همراه فرح و هیاتی عالیرتبه از دولت (از جمله هویدا- نخستوزیر وقت) هم خاطرهای نقل میکند و مینویسد از همراهان و دوستان فرح در این سفر که «چقدر خرید کردند، بستهها آن قدر متنوع و کوچک و بزرگ بود که مهماندار اصلی مجبور شد برای هر کس یک یا چند صندوق چوبی سفارش دهد تا همه آن چه را خریده بودند، درون آن قرار دهد.» (ص ۱۵۱) بعد توصیف میکند که بار به قدری سنگین بود که خلبان هواپیمای ۳۳۰ آنها را قبول نکرد و به اجبار متقاعد شد. در ادامه هم میگوید که هواپیما به دلیل سنگینی زیاد بر فراز هندوستان مورد سوءظن قرار گرفت و سه روز تمام آن را در فرودگاه نگاه داشتند و عاقبت با وساطت سفارت موفق به راضی کردن مقامات و ترخیص هواپیما شدند. نکته جالب توجه این که «در جمع دوستان شهبانو فقط رضا قطبی (پسردایی فرح- رئیس رادیو و تلویزیون) و همسرش استثناء بودند، نه چاپلوسی میکردند و نه اهل خرید و ریخت وپاش و تعریف و تمجید از خود بودند. در شوخیهای مبتذل آن عده هم شرکت نمیکردند.» (ص-۱۵۲)
دردسر عکسهای سفر به چین در زندان قصر پس از انقلاب
پس از انقلاب، برزین به زندان قصر میافتد و بخشی از مدارکی که علیه او به کار گرفته میشود، عکسهای سفر به چین با فرح بود. به نوشته برزین: «روزی که به خانه ما ریختند و به قول خودشان اسناد و مدارک جمع میکردند، این عکسها به علاوه نوارهای صوتی آهنگ باله دختران گارد سرخ را از پرونده بیرون آوردند. بازرس آنها را به من نشان داد و گفت: بنویسید با چوئن لای- (نخستوزیر چین) چه ارتباطی دارید؟ من هم نوشتم او را در حال راهرفتن در ضیافت شام دیدهام. بعد در ورقه سؤال و جواب نوشت: ارتباط خود را با مائو بنویسید. که من نوشتم اسمش را شنیدهام ولی او را ندیدهام.» (ص ۱۴۸) برزین مینویسد که «این دو سؤال بازپرس از خندهدارترین و جالبترین نکات دوران زندانیشدنم است.»
جای خالی فهرست اعلام و کتابی آماده چاپ
کتاب البته ایرادات چندی دارد، از جمله تاریخ رخدادها به شکل دقیق ذکر نشده و حتی گاه درباره برخی از رخدادها مثل تاسیس سندیکای روزنامهنگاران که شخص نویسنده از بنیانگزاران آن بوده، مثلا اشاره شده در سالهای پایانی دهه چهل در حالی که سندیکای روزنامهنگاران در سال ۱۳۴۱ تاسیس شده است. کتاب از خاطرات زندان بعد از انقلاب او هم چیزی نمیگوید، جز یک اشاره بسیار گذرا در ذیل خاطراتش از سفر به چین. اگرچه قابل پیشبینی است که به دلیل محدودیتهای سانسور کتاب در ایران آن بخش از خاطرات یا حذف شده باشد و یا اصولا از ابتدا بنا را بر کنار گذاشتن این بخش گذاشته باشند. در تصاویر کتاب نیز عکسی از دوران حضورش به عنوان یکی از اعضای اصلی روابط عمومی دفتر فرح نیامده است.
جای خالی یک فهرست اعلام هم در کتاب حس میشود. کتابهای خاطرات عموما باید فهرست اعلام داشته باشند که کار محقق و حتی خواننده آشنا به تاریخ معاصر را در دسترسی به اشخاص و مکانها و رخدادها آسان کند.
در مقابل، کتاب تصاویری بکر از دورههای مختلف زندگی برزین را در خود جای داده که به همراه پانوشتهای هر عکس یاریگر خواننده در فهم بهتر تصاویر است. در فهرستی که در ابتدای کتاب از آثار تالیفی و ترجمهای مسعود برزین آورده شده است، اشارهای هم به کتاب آماده چاپ، «مطبوعات ایران در نخستین سال انقلاب اسلامی» شده است که تا به امروز از انتشار آن خبری در دست نیست. اگرچه به نظر میرسد ملاحظات ممیزی ارشاد انتشار این کتاب را حداقل در داخل کشور به حالت تعلیق درآورد.
یادماندههای هفتاد سال زندگی/ مولف: مسعود برزین. به کوشش: علی دهباشی/انتشارات شهاب قالب/زمستان ۱۳۹۸/ قیمت: ۳۰ هزار تومان/۲۳۲ صفحه به همراه عکس