فیلم «توران خانم» از سری فیلمهای مستند کارستان به کارگردانی مشترک رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرطهماسب، در ۱۳۹۷ ساخته و پس از چندی به صورت آنلاین در «سایت هاشور» و «فیلیمو» در ایران پخش شد. پخش این فیلم همچنان ادامه دارد و مشترکین این سامانه، میتوانند آن را تماشا کنند. چند ماه پیش در ماه ژوییه، خرداد، چند نوبت در برنامه آپارات بیبیسی نیز اکران محدودی داشت. البته برای دیدن این فیلم در ایران و جهان هنوز فرصت باقی است. مدتی پیش نیز در فراخوانی اعلام شد به مدت دو هفته، از ۲۰ نوامبر تا ۳ دسامبر، از سوی شرکت Venera Films در سراسر جهان (به جز ایران) با تمرکز بر روی آمریکا و کانادا، اکران آنلاین خواهد داشت.
«توران خانم» با نمایی از گفتوگو با خانم توران میرهادی در ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز میشود. در آن تاریخ، او عضو هیات داوران جایزه جهانی «هانس کریستین آندرسن» بود و در مورد این جایزه و نحوه انتخاب برنده جایزه صحبت میکند. سپس نمایی میبینیم از خانم میرهادی در ۱۳۹۱ در حالیکه دارد از پلههایی بالا میرود. چهار سال پایانی زندگی او از ۸۵ سالگی تا ۸۹ سالگی روایت میشود و به فراخور به گذشته میرود و زندگی او را مرور میکند. تمام شصت سال فعالیت او را نشان میدهد و در گفتوگوها تمام ۸۹ سال زندگی او بیان میشود. کارگردانها و تدوینگر (شیرین برقنورد) فیلمِ «توران خانم» با ابتکار، کارآمدی خانم میرهادی را به تصویر میکشند. در نمایی میبینیم که او پشت جلد «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» را با جمله مشهور «تقدیم با عشق به همه کودکان این سرزمین» امضا میکند، که اولین آن آبان ۱۳۹۱ است و سالهای دیگر یکی یکی همینگونه نشانهگذاری میشوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یکی از درخشانترین صحنههای فیلم جایی است که خانم میرهادی در نشیمن خانهاش به سمت پیشبخاری پر از عکسهای خانوادگی میرود و با نقل قولی از مادرش (گرتا دیتریش) «غم بزرگ را تبدیل کنید به کار بزرگ»، یکی یکی غمهای بزرگی را که به کارهای بزرگ تبدیل کرده بود برمیشمارد.
او در ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ در شهرستان شمیرانات، از پدری ایرانی به نام «سید فضلالله» که ریشه و تبار تفرشی داشت و مادری آلمانی به نام «گرتا دیتریش» به دنیا آمد. در ۱۹ سالگی، پس از پایان تحصیلات دبیرستانی و مدتی تحصیل در دانشگاه تهران، در پاییز ۱۳۲۵ به پاریس رفت. آن زمان، اروپا یک سال بود که جنگ جهانی دوم را پشت سر گذاشته بود. اروپا ویرانهای شده بود با داغ جنگ و گرسنگی. این نخستین «درد بزرگی بود که او به کاری بزرگ تبدیل کرد.» پنج سال بعد با کلی تجربه و دانش به ایران برگشت و آن گونه که خودش در «توران خانم» توضیح میدهد، متوجه شد که هرم آموزش و پرورش را باید سروته کرد و از آموزش رئیسمحور که کودکانِ تحتِ فرمان پرورش میدهد، به شیوههای آموزشی نوین روی آورد که کودکمحور باشد تا با پرورش انسانهای آزاد نه بردههای قدرت، جلوی جنگ گرفته شود.
در ۱۳۳۴ خانم میرهادی کودکستان فرهاد و دو سال بعد دبستان و بعد مدرسه راهنمایی آن را تاسیس کرد. نظام آموزشی مدرسه فرهاد را با ساختارشکنی نظام آموزشی «معلممحور» گسترش داد. در این مدرسه کتابخانه جایگاه بسیار بسیار مهمی داشت و کتاب غیردرسی، رابطه معلم و دانشآموز محسوب میشد. به این ترتیب توران میرهادی سعی داشت تفکر علمی را در نسل کودک و نوجوان در جامعه تثبیت کند. از سال ۱۳۵۶ این مجتمع که بیش از ۱۲۰۰ دانشآموز داشت، در ساختمانی بزرگ در خیابان سهروردی به کار خود ادامه داد. مدرسه فرهاد از آغاز مختلط بود و در ۱۳۵۹ به بهانههای واهی تعطیل شد. اما تلاشهای خانم توران میرهادی ادامه پیدا کرد.
سال ۱۳۴۱ به همت توران میرهادی و همفکرانش، «شورای کتاب کودک» که نهادی مستقل، غیردولتی و ناسودبر است با هدف «کمک به روند شکلگیری ادبیات کودکان اصیل و غنی» تشکیل شد. شورای کتاب کودک از ۱۳۴۳ به عضویت نهاد جهانی IBBY درآمد و اکنون شاخه ایرانی این سازمان بهشمار میرود. این سازمان در ۱۳۵۸ کار تدوین «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» را آغاز کرد و با رنج و دشواری فراوان، به همت مردمی به راه خود ادامه داد.
سه سال بعد از دیماه ۱۳۴۴ که به ریاست فرح پهلوی، ملکه پیشین ایران و مدیریت لیلی امیرارجمند، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت خود را آغاز کرد؛ تحولی بزرگ در زمینه آموزش و پرورش همهجانبه، مکمل نظام آموزش رسمی، آغاز شد و یکی از همراهان همیشگیشان خانم توران میرهادی بود.
رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرطهماسب در «توران خانم» تمام ابعاد زندگی خانم توران میرهادی را مرور کردهاند. دیدن این فیلم ما را با زندگی خصوصی و فعالیتها و همراهان او آشنا میکند. اما هنوز یک پرسش اساسی باقی میماند که مطرح نمیشود و آن این است که به راستی چرا تمام این تلاشهای سترگ و صادقانه خانم میرهادی، یارانش، فرح پهلوی و لیلی امیرارجمند و همراهانشان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دهها و صدها نفر دیگر در نهادهای علمی و آموزشی، با آن که ثمرات فراوانی داشت و هنوز دارد و انسانهای فرهیخته بسیاری در آن پرورش یافته است، نتوانست نه جلوی انقلاب کور ۱۳۵۷ را بگیرد نه فجایع تلخ این چهل سال را. اکنون کار بهجایی رسیده است که خود خانم رخشان بنیاعتماد، تنها به دلیل دعوت مردم برای تجمع علیه ساقطکنندگان هواپیمای مسافربری اوکراین در آبان خونین ۱۳۹۸ به دست سپاه پاسداران دستگیر و مجبور به عقبنشینی میشود. او مورد توهین جنسی فرماندههای سپاه در صدا و سیمایی که اکنون صدا و سیمای سپاه شده است، قرار میگیرد.
پاسخ درست به این پرسش اولین قدم برای برون رفت از این چرخه تباهی است که در آن گرفتار شدهایم. در عین حال، پاسخهای نادرستی که تاکنون عرضه شده تنها فاجعه را عمیقتر کرده است. کسانی که تلاش کنند پاسخ نویی برای این پرسش قدیمی، که تاکنون با پاسخهای نادرست تنها به عمق فاجعه افزوده شده است، پیدا کنند قدمی مهم برای برون رفتن از این بنبست پیدا کردهاند.