آبی احمد، نخست وزیر اتیوپی به محض رویکار آمدن در سال ۲۰۱۸، بلافاصله اقدام به انعقاد پیمان صلح با اریتره کرد و بحران جنگ ۲۰ ساله که منجر به کشته شدن بیش از ۹۰ هزار نفر در هر دو کشور شده بود را پایان داد. همین امر باعث شد از آبی احمد به عنوان مرد صلح قدردانی شود و توانست جایزه صلح نوبل، معتبرترین جایزه جهان را از آن خود کند و به یکی از قهرمانان قاره آفریقا تبدیل شود، یا اینکه تلاشهای برای بزرگنمایی وی صورت گرفت تا آبی احمد در جایگاه رهبرانی همچون نلسون ماندلا، رهبر فقید آفریقای جنوبی که در سطح بینالمللی مورد احترام هستند، قرار گیرد.
هنوز یک سال از اعطای معتبرترین جایزه جهانی به نخست وزیر اتیوپی نگذشته بود که آتش جنگ داخلی در این کشور شعلهور شد و این درگیری نه تنها اتیوپی، بلکه کشورهای سراسر شاخ آفریقا را با تهدید روبهرو کرد و سازمان ملل متحد با نشر گزارشهای از وقوع جنایات جنگی در منطقه تیگرای در شمال اتیوپی خبر داد. همچنان، آژانس خبری رسمی سودان هفته گذشته گزارش داد که حدود ۲۵ هزار اتیوپیایی برای فرار از خشونت، به سودان مهاجرت کرده اند. سازمان ملل متحد اظهار داشته است که " بر اساس گزارشها، افزون بر اقدامات تبعیض آمیز علیه افراد قبایل تیگرای، بازداشتهای خودسرانه و کشتار مردم در این منطقه ادامه دارد."
البته تنش و اختلاف میان نخست وزیر اتیوپی و منطقه تیگرای به زمان رویکار آمدن آبی احمد بر میگردد، زمانی که وی دست به ایجاد اصلاحاتی زد که حاکمان منطقه را به حاشیه میراند. در واقع، پس از اقدام جبهه آزادیبخش مردم تیگرای به برگزاری انتخابات منطقهای در ماه اوت گذشته، که در آن، همه کرسیها را به دست آورد، اختلاف دو طرف آغاز شد و دولت مرکزی به دلیل نقض تصمیم به تعویق انداختن انتخابات در سراسر کشور با توجه به بحران همهگیری کرونا، از اعتراف به انتخابات انجام شده در منطقه تیگرای خودداری کرد. در مقابل، جبهه آزادیبخش مردم تیگرای، از تمدید مأموریت تمام نهادهایی که در آستانه انقضا هستند، از جمله مأموریت پارلمان و سمت نخست وزیری امتناع ورزید و در نتیجه، تنش میان دو طرف شدت گرفت.
پس از پایان مهلت ۷۲ ساعته که برای تصمیمگیری جبهه آزادیبخش مردم تیگرای تعیین شده بود، روز پنجشنبه گذشته، نخست وزیر اتیوپی دستور حمله نهایی علیه مقامات شورشی در منطقه میکلی، مرکز منطقه تیگرای که جمعیت آن در حدود ۵۰۰ هزار نفر است را صادر کرد. این در حالی است که سازمان ملل متحد پیش از این در مورد وقوع جنایات جنگی احتمالی ناشی از عملیات ارتش اتیوپی در منطقه تیگرای هشدار داده بود، افزون بر آن، سازمان ملل متحد اعلام کرده است که از وقوع درگیریهای بزرگ ابراز نگرانی میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در همین حال، میشل باچله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، "نگرانی خود را نسبت به گزارشهای حاکی از انباشته شدن تانک و توپ در اطراف میکلی" ابراز داشت. وی افزود: "سخنان تند و تهاجمی هر دو طرف در مورد جنگ برای تصرف میكلی نهایت تحریک آمیز است و زندگی غیرنظامیانی كه پیش از آغاز جنگ به شدت نگران شده اند را در معرض خطر قریب الوقوع بزرگی قرار میدهد."
از سوی دیگر، تشدید تنش در شمال اتیوپی باعث شد کمیته جایزه صلح نوبل در یک اقدام بیسابقه، واکنش نشان دهد و از آبی احمد بخواهد از وقوع جنگ داخلی در کشورش جلوگیری کند. این کمیته، که به ندرت در مورد رفتار برندگان جایزه خود اظهار نظر میکند، در اواسط ماه جاری در بیانیهای گفت: "کمیته نوبل نروژ تحولات اتیوپی را از نزدیک دنبال میکند و به شدت نگران است" و از همه طرفها خواست "به خشونت فزاینده پایان دهند و اختلافات و درگیریها را با روشهای مسالمت آمیز حل کنند."
دخالت کمیته نوبل در درگیریهای اتیوپی ممکن است ناشی از انتقادهای متعددی که در سالهای گذشته به دلیل آنچه ناظران "شتابزدگی" در اعطای جایزه به روشی بحث برانگیز توصیف میکنند، باشد، طوریکه باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین آمریکا تنها ۹ ماه پس از رسیدن به قدرت، صلح نوبل را دریافت کرد و آنگ سان سوچی، رهبر برمه، هنگام حبس خانگی در سال ۱۹۹۱، برنده این جایزه شد. اما ناتوانی رهبر برمه در جلوگیری از آزار و اذیت اقلیت مسلمان روهینگیا در سالهای بعدی باعث مطرح شدن انتقادهای بسیاری شد، همچنان، در جهان عرب نیز کمیته صلح نوبل برای اهدای جایزه به توکل کرمان، فعال یمنی با انتقادهای بسیاری روبهرو شد.
طبق گزارش کمیته صلح نوبل، اوباما در سال ۲۰۰۹ و تنها ۲۶۳ روز پس از رویکار آمدن، به دلیل تلاش ویژه برای تقویت دپیلماسی بینالمللی و همکاری میان مردم، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. در آن زمان، لخ والسا، رئیس جمهور وقت لهستان و برنده جایزه نوبل ۱۹۸۳، اظهار داشت که "جایزه صلح نوبل با شتاب بسیاری اعطا شده است. اوباما در حالیکه هنوز در حال ارائه پیشنهادها بود، صلح نوبل را دریافت کرد، البته کمیته صلح نوبل، گاهی جایزه را برای تشویق اقدامات مسئولانه، اعطا میکند."
در واقع، اظهارات اوباما پس از دریافت جایزه حاکی از تعجب وی در این زمینه بود، وی گفت:"صادقانه بگویم، من احساس نمیکنم که شایستگی این جایزه را داشته باشم و در جمع افراد بسیاری قرار بگیرم که افتخارآفرینیهای بزرگ کرده اند. آنها مردان و زنانی دلیری بودند که با تلاشهای شجاعانه خود برای من و سراسر جهان الهامبخش بوده اند."
اما تنها ۱۰ روز قبل از پذیرش جایزه، اوباما تصمیم گرفت ۳۰ هزار سرباز دیگر را به افغانستان اعزام کند. دولت وی همچنین جنگ پهپادی را تصویب کرد، اوباما توانست با استفاده از این گزینه، در جنگ مخفیانه علیه تروریسم، میزان حملات هوایی را ۱۰ برابر بیشتر از جورج دبلیو بوش، رئیس جمهوری پیشین آمریکا افزایش دهد، مسئلهای که منجر به کشته شدن دهها غیرنظامی شد.
از سوی دیگر، مبارزات ارتش برمه علیه مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین، بیش از ۷۰۰ هزار نفر را واداشت تا به کشور همسایه خود بنگلادش پناه ببرند، آنگ سان سوچی که مدتها به عنوان مدافع حقوق بشر و آزادیها شناخته می شد، در برابر این ستم بزرگ سکوت اختیار کرد و در دادگاه کیفری بینالمللی اتهامات نسل کشی توسط ارتش را انکار کرد.
در همین زمینه، ریچارد جی. ایوانز، تایخنگار بریتانیایی و نویسنده کتاب پیگیری قدرت: اروپا ۱۸۱۵ – ۱۹۱۴، اظهار داشت که جایزه صلح نوبل، راه خود را گم کرده و به مدال فعالیتهای حقوق بشر تبدیل شده و به اهداف بنیانگذار آن خیانت کرده است. وی افزود: "بر خلاف سایر جوایز نوبل که خالی از مناقشه است، جایزه صلح که در حقیقت به صلح آفرینیان بینالمللی اختصاص یافته است به گواهی حسن اخلاق تبدیل شده است و هنگامیکه جنایتهای دریافت کنندگان این جایزه برملا میشود، همه را آزار میدهد و تأثیر منفی از خود بهجا میگذارد."
ریچارد ایوانز در مقاله که در نشریه فارن پالیسی منتشر شد، نوشته است که آلفرد نوبل در آخرین وصیتنامهاش که در سال ۱۸۹۵ به امضا رسیده تأکید کرده است که جایزه صلح باید همه ساله "به شخصی كه برای برچیدن یا كاهش ارتشها، ایجاد همدلی میان ملتها و برگزاری کنفرانسهای صلح و ترویج آنها تلاشهای بیشتر یا بهتری انجام داده است اهدا شود."
با این حال، در پایان قرن بیستم، این جایزه به دلیل کمک به پیشرفت حقوق بشر به یک جایزه عمومی بینالمللی تبدیل شده بود و در برخی از موارد، به عنوان سهم منتقدان رژیمهای دیکتاتوری طبقهبندی میشد، همانگونه که در مورد آنگ سان سوچی، یا «کارل فون اوسیتسکی» آلمانی که در زندان نازیها به سر میبرد، اتفاق افتاد. همچنان این جایزه در سال ۱۹۳۶، برای دزموند توتو، کشیش طرفدار برابری نژادی که علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی میجنگید، اهدا شد.
ایوانز بدین باور است که تعدد زمینههای اعطای جایزه صلح نوبل منجر به افزایش بحث و جدل در مورد شیوه اهدای این جایزه شد، زیرا بسیاری از مردم با برخی از جوایزی که در سالهای اخیر اهدا شده است مخالف هستند. افزون بر آن، حتی هنگام اعطای این جایزه به کسانی که در آشتی میان کشورهای متخاصم فعالیت میکردند، سیاست های داخلی آنها همیشه به نفع اصل بزرگتر نادیده گرفته میشد، همانطور که در مورد انور سادات، رئیس جمهوری مصر و مناخم بگین، نخست وزیر اسرائیل چنین اتفاق افتاد.
اوانز میافزاید: پس از افزایش توجه به حقوق بشر، جوایزی از اینگونه، به عنوان بیانیههای سیاسی بحث برانگیز توسط کمیته نوبل تلقی میشد، طوریکه بسیاری از اسرائیلیها یاسر عرفات را به عنوان ترویج دهنده حملات تروریستی به کشورشان محکوم میکردند، در حالی که فلسطینیان، شیمون پرز را به خاطر ناتوانیاش در متوقف کردن روند پاکسازی نژادی از طریق گسترش روزافزون شهرکهای یهودینشین در سرزمینهای فلسطین، مورد انتقاد قرار میدادند.
© IndependentArabia