چین دومین اقتصاد جهان پس از ایالات متحده است و کشورهای زیادی مایلند که شرکتهاشان به بازار پرسود این کشور دسترسی داشته باشند. این رابطه یک مبادله صرف بازرگانی نیست و چین در پوشش آن به دنبال نفوذ سیاسی خود نیز هست. از نظرهامیلتون و اوهلبرگ در کتاب «دست پنهان...»، پکن میخواهد «نظم جهانی» فعلی را که توسط ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم به کمک سازمانها و ائتلافهای بینالمللی بر دنیا چیره شده است، به چالش بکشد و یکی از ابزارهای آن، نفوذ در این سازمانها و راهاندازی برنامههای استراتژیک موازی مانند «یک راه، یک کمربند» یا راه ابریشم جدید است.
دولتهای آسیایی و آفریقایی برای توسعه زیرساختهای خود به وامهای کلان چین نیاز دارند اما نگرانی از آن است که این کشورها به «دام وامهای چینی» بیفتند و به خاطر عدم پرداخت به موقع قروض، مجبور به دادن امتیازات سیاسی و امنیتی به این کشور گردند. به گفته نویسندگان، اهداف پروژه یک راه، یک کمربند فراتر از گسترش سرمایه گذاری چین یا کمک به کشورهای فقییر، «به ساخت جهان چین- محور یاری میرساند. پکن به نظم جهانی به رهبری چین به عنوان بخشی از احیای بزرگ مردم چین میبیند.»
کتابهامیلتون و اوهلبرگ در چارچوب فضای کنونی رقابت چین با دولتهای غربی قابل درک است. بدون شک، نویسندگان کتاب به طور عالی و مبسوطی زوایای پنهان و آشکار نفوذ چین در نهادهای سیاسی، مالی و دانشگاهی کشورهای غربی را نشان داده اند، اما کتاب شان در واقع در ادامه ذهنیت جا افتاده «جنگ سرد» در میان سیاسیون و روشنفکران محافظه کار است که گمان میبرند که یک «دولت کمونیستی» دیگر قصد دارد نظم جهانی مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشر را به چالش بکشد. اشاره آنان به فرازی از یکی از سخنرانیهای شی جین پینگ، رئیس جمهوری کنونی چین، زیر عنوان «حفظ و توسعه سوسیالیسم»، در میان اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست کشور سال ۲۰۱۳ است که گفته بود: «هرچند نظام چینی نهایتاً بر نظام سرمایهداری غلبه خواهد کرد، اما تا آن زمان، آنها باید برای همکاری بلندمدت و مبارزه میان دو سیستم آماده باشند.»
از این منظر، نویسندگان بیشتر نگران ظهور چین و به چالش کشیده شدن نفوذ سیاست، اقتصاد و فرهنگ غرب در جهان هستند که پس از سقوط شوروی در اوایل دهه نود میلادی، گسترش جهانی یافته است. در این راستا، دولت آمریکا در چهار سال گذشته رویکرد تقابل را با چین در پیش گرفت و به دنبال مهار اقتصادی و تکنولوژیک آن بوده است. اما این کتاب نشان میدهد که چرا ترامپ در کار خود موافق نبود. علاوه بر آن که شرکتها و موسسات مالی غربی روابط نزدیک تجاری و مالی با چین دارند، پکن به شکل حساب شدهای با سیاستمداران کلیدی نزدیک به ترامپ رابطه داشته است. جرد کوشنر، داماد رئیس جمهوری، استیف منوشن، وزیر دارایی، و ویلبر راس، وزیر تجارت آمریکا، روابط گسترده تجاری و شخصی با شرکتها و مقامات چینی دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چرا چین به دنبال تغییر نظم جهانی است؟ از نظر این دو پژوهشگر، گسترش نفوذ سیاسی و فرهنگی غرب، ضعفهای سیستم کمونیستی چین را برملا میکند. چین به خاطر حفظ اعتبار و مشروعیت نظام خود در داخل، به رشد اقتصادی و ملیگرایی چینی اتکا کرده است. اما فقدان دموکراسی، آزادیهای سیاسی و فکری، میتواند طبقه متوسط چینی را به موضع مخالفت با حزب کمونیست سوق دهد. شی جینپینگ، رهبر مادامالعمر چین، تصور میکند که باید نگاه جهان به این کشور تغییر کند و سیستم سیاسی تکحزبی چین به عنوان یک الگوی موفق به رسمیت شناخته شود. پیروی دولتهای دیگر از این الگو یا ستایش دستاوردهای اقتصادی و سیاسی چین، میتواند مردم این کشور را متقاعد سازد، محبوبیت داخلی حزب کمونیست را افزایش دهد، و اعتراضات مخالفان را بیاعتبار و بیتاثیر کند.
پس از پایان جنگ سرد، آمریکا امیدوار بود که چین با ورود به بازار آزاد و تعامل سازنده با غرب، به سوی دموکراسی و تبدیل شدن به یک دولت غیرایدئولوژیک پیش برود. فرانسیس فوکویاما، از بشارت دهندگان عصر شکوهمند لیبرال دموکراسی و پایان تاریخ، در مصاحبهای با روزنامه کانادایی گلوب اند میل در سال ۲۰۱۱ گفت که چین به علت رشد طبقه متوسط صاحب قدرت مالی و سیاسی، به سوی سیستم حکومتداری غربی پیش خواهد رفت. اما هاملیتون و اوهلبرگ این نظریه را توهمی بیش نمیدانند. به گفته آنان، «گسترش بازار آزاد، قدرت حزب کمونیست چین را تضعیف نکرد. در واقعیت امر، حزب کمونیست به خاطر قدرت بازار خود، از هر زمانی نیرومندتر شده است.» البته، فوکویاما پیشبینی میکرد که تمرکز قدرت توسط شی جین پینگ خلاءها و ضعفهای دولت را برملا سازد و طبقه متوسط چینی خواستار اصلاحات و تغییرات در شیوه رهبری حکومت شود. اما نویسندگان این کتاب باور دارند که حزب کمونیست چین نه تنها در داخل، بلکه در بیرون از کشور نیز صدای مخالفان و منتقدان دولت آن کشور را خاموش میکند.
در این کتاب شیوههای سرکوب مخالفان دولت کمونیستی چین به تفصیل شرح داده شده است که شباهت زیادی با شیوههای جمهوری اسلامی ایران دارد. این روزها داستان ربودن روحالله زم از فرانسه و سپس اعدام وی، در ایران داغ است. چین نیز سابقهای طولانی در ربودن مخالفان خود دارد. چنانچه، «مقامات چینی فردی به نام ژنگ نینگ را از فرانسه ربودند و به مقامات فرانسوی هم اطلاع ندادند.» همچنین، ماموران امنیتی چین به آزار و اذیت خانوادههای منتقدان دولت در خارج میپردازند.
نویسندگان این کتاب هم طعم نفوذ دولت چین را قبلا چشیدهاند. سه ناشر استرالیایی از چاپ کتاب قبلی آنان به نام «اشغال پنهان» که درباره نفوذ فزاینده چین در استرالیا بود، پرهیز کردند، زیرا میترسیدند که دولت چین از روی انتقامجویی دسترسیشان را به بازار آن کشور محدود و منع کند.