چهار سال حکومت دونالد ترامپ، چهره آمریکایی را که قبلاً میشناختیم، کاملا تغییر داد یا شاید هم چشمان ما را بر آمریکایی که نمیدیدیم، باز کرد. حالا اوباما دارد همان نقش قدیمی خود را بازی میکند: لیبرال وطنپرست معقول که ما را به دیدن آمریکای متفاوت فرا میخواند. از نظر او، ترامپ در سیاست آمریکا یک استثنا است. او مایل است که نژادپرستی، پوپولیسم، ضدیت با نهادها و جامعه علمی و نخبگان شهرنشین را به تعدادی از هواداران حزب جمهوریخواه و تی پارتی محدود بداند که قبلا در توصیفشان گفته بود: سفیدهای چسبیده به تفنگ و انجیل.
اوباما از ابراز این حرف پشمیان است و خبرنگارهافینگتن پست را ملامت میکند که از روی بیدقتی حرفهای خصوصیاش را انتشار داده است. او قبول دارد که کلماتش را برای توصیف انگیزههای رایدهندگان حامی حزب جمهوریخواه درست انتخاب نکرده بود، اما هنوز از این باور دست برنمیدارد که احساسات ضد تجارت آزاد و مهاجرت در میان حامیان ترامپ، بهخصوص در ایالتهای کارگری، ریشه در وضعیت اقتصادیشان دارد که به دلیل انتقال کارخانهها به مکزیک و دیگر کشورهای دارای نیروی کار ارزان، زیر فشار اقتصادی قرار گرفتهاند.
اوباما با احتیاط تمام میکوشد که از لفظ نژادپرستی و کینتوزی نژادی که در میان بخشی از هواداران ترامپ مشهود است، بپرهیزد. او در مصاحبههایش به مناسبت چاپ کتاب، صراحتاً از نژادپرست خواندن دونالد ترامپ پرهیز میکند؛ کاری که همکاران وی در حزب دموکرات با صدای بلند انجام میدهند. از نظر اوباما، ترامپ بر موجی از نژادپرستی و مهاجرستیزی سوار شد که قبل از وی کسانی چون سارا پیلن، معاون جان مککین در انتخابات ۲۰۰۸، در آن شنا میکردند. او ترامپ را با توجه به ارتباط سیاسی قبلیاش با دموکراتها، یک تاجر فرصتطلب میداند که احساسات منفی نژادی و تئوریهای توطئه را ماهرانه با هم ترکیب کرد و از آن یک سلاح موثر سیاسی ساخت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از نظر اوباما، محبوبیت حرفهای نژادپرستانه ترامپ در میان جمعیت بزرگی از جمهوری خواهان سفیدپوست، در کنار ناامنی اقتصادی و فرهنگی، ریشه در هراس میلیونها آمریکایی دارد که «از حضور یک سیاهپوست در کاخ سفید ترسیده بودند و او (ترامپ) را اکسیر نجات خود میدیدند.» اوباما با این اعتراف، افسانه پایان خصومتهای نژادی را که رسانههای لیبرال، با انتخاب شدن وی به عنوان رئیس جمهوری در سال ۲۰۰۸ سرخط خبرهای خود ساخته بودند، بیاعتبار میکند.
اوباما میگوید که ظهور وی در سیاست ایالات متحده حاوی نمادها و ایدههای مترقی بود که با نطقهای خود امید به تغییر رادیکال را در میان رای دهندگان دموکرات و مستقل، به ویژه در میان جوانان شهری و متوسط خلق کرد. اما اعتراف میکند که «تصویر ایجاد شده از او به عنوان یک سیاستمدار ایدهآلیست در جریان کارزار انتخاباتی... دقیق نبود» و در سیاست نمیتوان به تمام مطالبات خود دست یافت.
او این محدودیت را بیشتر از هر جایی در سیاست خارجی احساس میکرده است. اوباما در کتاب خاطرات خود مینویسد که از موضع دوگانهاش در قبال سرکوبها در بحرین و سوریه آگاه بوده است. کاخ سفید سرکوب مردم توسط حکومت سوریه را محکوم میکرد، اما همین موضع را در برابر رژیم بحرین نمیگرفت؛ چون «ما نمیتوانستیم موقعیت استراتژیک خود را در خاورمیانه به خطر اندازیم و روابط خود را با سه دولت خلیج[فارس] تیره کنیم.» او میگوید که هیچ توضیح منطقی برای رفتارهای دوگانهاش ندارد و فقط همین قدر میتواند بگوید که صحنه بینالملل مملو از جنجال و آشوب است که باید میان منافع متضاد بازیگران گوناگون توازن برقرار کند.
اوباما هرچند خود را یک لیبرال انترناسیونالیست توصیف میکند، اما از ناموثر بودن سازمان ملل در حل بحرانهای بین المللی انتقاد میکند و وظیفه اصلی دولت خود را حفظ منافع ایالات متحده میداند. او عمیقاً از قدرت دیپلماسی و همکاری دولتها دفاع میکند و باور دارد که جنگ و مداخله خارجی نمیتواند جای آن را بگیرد. طبعاً شکست آمریکا در عراق و افغانستان این منطق وی را مستحکمتر کرده بوده است.
اوباما میگوید که با همین نگاه، ائتلاف بینالمللی برای مهار برنامه هستهای ایران را به وجود آورد و توانست روسیه و چین را به حمایت از تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران متقاعد کند. او از این تحریمها دفاع میکند؛ زیرا در پیش نگرفتن اقدام مهارکننده بینالمللی میتوانست اسرائیل را به حمله به تاسیسات هستهای و نظامی ایران ترغیب کند.
اوباما میگوید که در روزهای نخست ریاست جمهوریاش، مخفیانه نامهای به آیتالله خامنهای فرستاد و خواستار گفتوگوی مستقیم دوجانبه شد. اما پاسخ خامنهای خیلی ساده بود:«ایران هیچ علاقهای به گفتوگوی مستقیم ندارد.» اوباما این پاسخ خامنهای را همچون «نشان دادن انگشت وسط» توصیف میکند.
رئیس جمهوری پیشین آمریکا مینویسد که جمهوری اسلامی ایران پس از احساس سنگینی تحریمهای گسترده بینالمللی که اقتصادش را به زانو در آورده بود، حاضر به گفتوگو برسر برنامه اتمیاش شد. با این حساب، میتوان گفت که بازگشت دموکراتها به کاخ سفید به معنای ادامه سیاست قبلی حکومت اوباما در قبال ایران است. بهخصوص که جو بایدن، بنا به توصیف اوباما در کتابش، اهل ماجراجویی نظامی نیست؛ همان گونه که او مخالف اعزام سربازان اضافی امریکا به افغانستان در سال ۲۰۱۱ و حمله به مخفیگاه بن لادن در پاکستان بود.
منتقدان از کتاب خاطرات باراک اوباما استقبال کردهاند و توانایی نگارشش را ستودهاند. این کتاب در هفته نخست بیش از یک میلیون نسخه به فروش رفت که خبر خوبی برای ناشر آن، انتشارات پنگوئن رندومهاوس است که چهار سال پیش ۶۵ میلیون دلار به باراک و میشل اوباما در ازای حق نشر زندگینامههای آنان پرداخته بود. در حال حاضر، تنها جلد اول «سرزمین موعود» انتشار یافته است و تاریخ انتشار جلد دوم آن هنوز اعلام نشده است.
مشخصات کتاب:
باراک اوباما/سرزمین موعود/انتشارات کرون/۷۶۸ ص/۲۰۲۰.