سه خواهر بلوچستانی از طایفه دهانیها به قصد نجات جان خود به پاکستان گریختهاند. به گفته خواهران دهانی، دایی سرپرست آنها، در نظام مردسالار این خانواده، آنها را تهدید به قتل کرده است. این مرد قصد داشته تا یکی از خواهران (سمیره) را به اجبار به ازدواج یک مرد معتاد عراقی درآورد. غلامرسول دهانی پس از مخالفت سمیره با این ازدواج به دلیل اعتیاد مرد مذکور، خواهران را تهدید به قتل کرده است.
روزنامه ایندیپندنت اردو و عرب نیوز با انتشار یک مصاحبه اختصاصی با سمیره، رشیده و حافظه در مقر سازمان پناهگاه سریم برنی خبرِ فرار این خواهران از قتل ناموسی به پاکستان را در صفحه اول خود منتشر کرد.
سمیره دهانی پنج ساله بود که والدینش از هم جدا شدند و مادرش مجبور به سکونت با برادرش در بندر چابهار شد. سمیره که اکنون ۳۴ سال دارد خاطرات تلخی از دههها آزار فیزیکی و روحی و روانی بیان میکند که او و خواهرانش به همراه مادر و برادر کوچکترش به صورت دائمی توسط مردان فامیل مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار میگرفتند. از میان فرزندان تنها سمیره اجازه یافت تا به مدرسه برود؛ هر چند بعد از کلاس پنجم دبستان مجبور به ترک تحصیل شد.
دو سال پیش برادر ۱۹ ساله آنها از خانه فرار کرد و تاکنون اثر و نشانی از او پیدا نشده است. سال گذشته که دایی آنها، غلامرسول دهانی، قصد داشت تا سمیره را به اجبار به ازدواج یک مرد معتاد درآورد و در مقابل مخالفت سمیره، آنها را تهدید به قتل کرد، سمیره میدانست که وقت رفتن برای او و خواهرانش فرا رسیده است. این دختر جسور گفت: «متوجه شدم که مقاومت من میتواند همه ما را به کشتن دهد. من و رشیده در یک شرکت بسته بندی ماهی کار گرفتیم و در چهار ماه پولی که نیاز داشتیم را جمع کردیم».
در اقدامی شجاعانه و قابل تحسین یک روز صبح بهمن ماه سال گذشته به جای رفتن به محل کار، خواهران با پای پیاده و اتوبوس از کویر و کوه عبور میکنند و پس از طی مسافت ۲۴۰۰ کیلومتری خود را به مرز عراق میرسانند ولی بخت با آنان یار نبود و توسط ماموران دستگیر میشوند. چارهای جز بازگشت به خانه دایی نداشتند؛ اما وضعیت بدتر از قبل نیز شد و ضرب و شتم و شکنجه شدت یافت.
چارهای جز تلاش دوباره برای فرار نداشتند. خرداد ماه گذشته بار دیگر خواهران دهانی سوار اتوبوسی میشوند و اینبار در جهت مخالف، به ایالت پنجگور پاکستان میروند. در مرز جیوانی، مردی که به همراه خانوادهاش سفر میکرد در ازای دریافت ۳ هزار روپیه معادل ۵۰ دلار به آنها کمک کرد و به عنوان اعضای خانواده خود آنها را از مرز عبور داد.
اینک، خواهران دهانی در پناهگاه سریم برنی (Sarim Burney Trust Shelter Home) در شهر کراچی نزدیک به هزار کیلومتر دورتر از چابهار و دایی شکنجهگرشان هستند ولی از آنجا که هر دو دولت ایران و پاکستان درباره حضور آنها در پناهگاه سریم برنی مطلع شدهاند، وحشت از استرداد و بازگشت به خانه آنها را تهدید می کند. سمیره میگوید: «اگر برگردانده شویم، حتما داییمان ما را خواهد کشت. اگر دولت ایران به ما کمک کند و امکان انتقال و سکونت در یک استان دیگر را برای ما فراهم کند، بر میگردیم وگرنه نمیخواهیم به ایران برگردیم».
ساریم برنی، مدیرعامل پناهگاه که صد زن پاکستانی را تحت حمایت خود دارد، گفت: «سازمان ما در حال همکاری برای بازگرداندن آنها به کشورشان است ولی امیدواریم که بتوانیم یک تضمین دیپلماتیک مبنی بر تامین امنیت این خواهران دریافت کنیم. سفارت ایران در پاکستان هویت و شهروندی این سه خواهر را تایید کرده است و ما تنها میخواهیم که امکان زنده ماندن و زندگی کردن به آنها داده شود».
یک مقام رسمی در سفارت ایران در کراچی تایید کرد که با دختران در ارتباط است ولی جزئیاتی مبنی بر زمان و چگونگی بازگرداندن آنها به ایران نداد.
بر اساس قوانین پاکستان، این پناهگاه، وضعیت غیرقانونی خواهران دهانی را به دادگاه عالی گزارش کرده و دادگاه در تاریخ ۱۸ ماه مارس وضعیت آنها را به دولت ایران اطلاع و دستور بازگشت آنها را صادر کرده ولی تا زمان استرداد آنها به ایران سمیره، رشیده و حافظه اجازه اقامت در این پناهگاه را خواهند داشت.
سمیره میگوید: «دایی ما آنقدر بیرحم است که یکبار مادر خودش، یعنی مادربزرگ ما را آنقدر زد تا چشمش آسیب دید. این جای زخم من است [بازوی دستش را نشان میدهد]. زخمهای بدن من خوب میشوند ولی از قلبم هنوز خون میچکد. ما هر جای دنیا که بشود زندگی کرد، میرویم ولی دوباره به ایران برنمیگردیم تا با مرگ و شکنجه روبرو شویم». او با گریه میگوید که نگران مادرش است.
در جامعه ای مرد سالار بخصوص در میان طوایف قبیلهای رفتارهای خشونت بار بیشتری با زنان گزارش شده است. علاوه بر نبود قانونهای حمایتی از زنان، قوانین عشیرهای و طایفهای نیز اوضاع را وخیمتر میکند. نیروهای امنیتی ایران در اجرای قوانین کشوری و کنترل وضعیت در میان قبایل قدرت چندانی ندارند. بلوچستان از طوایف مختلفی تشکیل شده که در قبایل دو بخشهای مختلف بین سیستان و بلوچستان ایران و پاکستان مستقر هستند. دهانیها یکی از بزرگترین طوایف بلوچ هستند که در سواحل مکران ساکنند. سواحل مکران سواحل دریای عمان از جنوب شرق ایران تا جنوب غرب پاکستان را شامل می شود که تنها ساحل بندر اقیانوسی ایران یعنی چابهار جزئی از آن است و این منطقه دارای کوههای بیابانی است که به دریا ختم میشوند.
طایفه دهانی عمدتا به دامپروری و کشاورزی مشغولند. مرکزیت این طایفه در شهرستان مهرستان و کوههای پسکوه است و از آنجا که از ابتدا ساکن منطقه دهان در سوران بودند به این نام شهره شده اند.
رسم است که ریش سفیدان طوایف، هدایت امور قبیله خود را بر عهده گیرند و سکوت بزرگان قبیله دهانی در برابر چنین شکنجههایی و وضعیت این خواهران مورد سوال است. در توضیحات مندرج در وبسایتهای طوایف بلوچی از دهانیها چنین یاد شده است: «از ویژگیهای مردم این طایفه که در کتابهای معتبر تاریخی آمده است میتوان غیرت، جوانمردی، گذشت و وفای به عهد را نام برد».