رزمایش نظامی تازه ایران که دو هفته پیش آغاز شده است، تا چهار شنبه، روز تحلیف و آغاز به کار جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری جدید ایالات متحده آمریکا ادامه خواهد یافت. این در حالی است که در روزها و هفتههای گذشته و بلکه در طول ماههای گذشته، ایران هیچ حرکتی در برابر آنچه که دشمن آمریکایی و اسرائیلی مینامَد از خود نشان نداده است. حتی پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، نیز مراودات پنهانی تهران با واشنگتن، ادامه پیدا کرد، همچنانکه «حزب الله» لبنان سازمان وابسته به تهران، در پی کشته شدن یکی از اعضای آن توسط اسرائیل شش ماه پیش در سوریه، مراودات خود را با اسرائیل، کما کان تداوم بخشید.
آنچه که تهران در این مدت انجام داده، تنها افزایش رزمایشهای نظامی، مدیریت و رهبری سازمانهای مسلح وابسته به ایران از یمن تا عراق، برای تهدید کنترل شده و مشخص در منطقه بوده است. چنانچه آخرین اقدام تهران از این دست در پایان سال، عبارت بود از اختطاف نفتکش کرهای به بهانه مخالفت آن با شرایط محیط زیستی در خلیج فارس و تهدید به مینگذاری در تنگه هرمز که به نظر میرسد هدف از آن تنها به دست آوردن پولهای بلوکه شدهاش در سئول باشد، نه چیزی فراتر از آن.
بدین ترتیب دیده میشود که ایران در گذشته، برای اجتناب از رویارویی با آمریکا و اسرائیل و در انتظار فرا رسیدن زمان مناسب، به خویشتنداری روی آورده و اقدامات خود را بهگونه جدی منضبط نگه داشته است. علت اساسی این رویکرد به باور تحلیلگران و ناظران، به دو عامل بر میگردد؛ عامل نخست ضعفی است که ایران در اثر تحریمها و بحرانهای اقتصادی و بهداشتی، با آن دست و پنجه نرم میکند. عامل دوم، تمایل ایران برای انتظار تا روی کار آمدن دولت جدید آمریکا است، تا دیده شود که در برابر پروندههای سه گانه ایران، یعنی توافق هستهای، موشکهای بالستیک و مداخلات منطقهای آن، چه تصامیمی اتخاذ خواهد کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رزمایشهایی را که ایران از دو هفته به این سو راه انداخته است، در واقع تداوم همان اقداماتی است که در چند ماه گذشته انجام داده است؛ شلیک پهپادهای بمبگذاری شده به میادین نفتی عربستان سعودی، پرتاب موشکها به خاک عربستان سعودی توسط حوثیهای وابسته به تهران، تحریک شبه نظامیان وفادار به ایران در عراق علیه نیروهای آمریکایی، تلاش برای تقویت حضور در منطقه موازی با بلندیهای جولان در جنوب سوریه، از این جمله میباشد.
از سوی دیگر ایران در این رزمایشها، تمام روشهای جنگیِ را که توسط گروههای نیابتی خود در منطقه رهبری میکند و کلیهای سلاحهای پیشرفتهای را که در اختیار آنها قرار داده است، آزمایش و تجربه میکند، به ویژه پهپادهای پیشرفتهای را که پس از کاربرد آنها در خاورمیانه و در جنگ اخیر ناگورنو قرهباغ، سلاحهای بارز در جنگهای آینده خواهد بود.
ایران تلاش دارد افزون بر نمایش قدرت پهپادی خود، در این رزمایشها توانایی موشکی خود را تبارز دهد. هر چند ایران جز در کوبیدن پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی، تا به حال به گونه رسمی در باره موشکها و پهپادهای خود سخن نگفته است، اما عمدهترین سلاحهاییکه در اختیار شبه نظامیان زیر فرمانش در کشورهای شرق، قرار داده است، همین موشکها و پهپادها است که به وسیله گروههای شبه نظامی در عراق و یمن، علیه عربستان سعودی و علیه مردم سوریه و شهرهای عراق، به گونه فزایندهای مورد استفاده قرار گرفته است.
این در حالی است که همزمان با رزمایشهای بزرگ نیروهای ایرانی و سخنرانیهای آتشین رهبران ایران، اسرائیل به کوبیدن پایگاهها و مراکز نظامی ایران در سوریه ادامه داده است. آری! در حالی که دشتها و دریاهای ایران مشحون از تجارب فزاینده و گسترده موشکی است، آسمان غرب آسیا (به تعبیر ژئوپلتیکی ایرانیها) به جولانگاه بزرگ پروازهای جنگندههای اسرائیلی تبدیل شده است که به گونه پیهم پایگاههای ایرانی در مناطق مختلف سوریه را در هم میکوبند.
گفتنی است که اسرائیل به طور میانگین هر سه هفته یک بار به مواضع ایران در سوریه حمله میکرد، اما از اواخر ماه گذشته به این سو، اسرائیل حملات خود را افزایش داده و چهار بار به حملات بزرگ دست زد که بمباردمان شدید هفته گذشته در شرق سوریه از آن جمله بود.
روزنامه «هاآرتص» در این باره مینویسد: «تلآویو این پیام را به رژیم سوریه فرستاد که هدف از این حملات کاستن از توانایی نیروی پدافند هوایی سوریه در حمایت از ذخائر نظامی ایران و حزب الله در خاک سوریه است.» هاآرتص میافزاید: «چنین به نظر میرسد که اسرائیل از ضعف تاکتیکی و آشفتگی راهبردی ایران بهرهبرداری کرده و دست به چنین حملاتی میزند.»
جیمز استاوریدیس، دریادار بازنشسته نیروی دریایی آمریکا و فرمانده پیشین ناتو، به این باور است که: «ایرانیها با هوشیاری مانور میدهند؛ آنها با اقدام به تحرکات نظامی و تلاشهای دیپلماسی هدفمند، میخواهند به آمریکا و متحدانش، ابراز دارند که موشکهای بالستیک و فعالیتهای تروریستی خط قرمز آیتالله خامنهای است و احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ با تحمیل قیود اضافی بر آنها، غیر ممکن است.»
خط قرمز آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، بر اساس اظهارات خودش، حفظ نفوذ و گسترش ایران در منطقه است که در مذاکرات احتمالی نباید از آن گذشت؛ حتی سلاح هستهای، موشکهای بالستیک و پهپادها هم ابزاری است برای تحمیل این نفوذ و حفاظت از آن. این در واقع ماهیت اصلی سیاستها و برنامههای ایران است که اکنون با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری (بهار آینده) و خبرهای مرتبط به وضعیت سلامتی خامنهای و موضوع جانشینی وی، در گفتوگوها و مناظرات سیاسی در داخل ایران بازتاب یافته است.
چنانچه فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، لبنان را خط مقدم مواجهه موشکی ایران تلقی کرد و محسن رضایی دبیر کل مجمع تشخیص مصلحت نظام و نامزد ریاست جمهوری، خواستار ایجاد «کمر بند طلایی» ایران در خاورمیانه، شد. رضایی در واکنش به دعوت حسن روحانی رئیس جمهوری ایران مبنی بر اجرای همهپرسی در باره مسائل سرنوشت ساز و تأثیرگذار بر شهروندان، اظهار داشت: «ما به برگزاری همهپرسی نیاز نداریم، بلکه نیاز به اجرای پروژه کمربند طلایی داریم تا از طریق آن بر منطقه خاورمیانه تسلط کامل پیدا کنیم و بر قدرتهای جهانی تأثیر بگذاریم».
بر خلاف گفته فرمانده پیشین ناتو، برنامهها و پروژههای رهبران ایرانی، قبل از این که بیانگر هوشیاری آنها باشد، آزمندی آنها را در خاورمیانه و نگاه تحقیر آمیز آنها را نسبت به ملتهای منطقه منعکس میکند و ترس آنها را از دست بالا و نیروی کوبنده اسرائیل و نگرانی آنها را از سیاستهای اعلام نشده دولت جدید آمریکا، بازتاب میدهد.
ایران بدون اینکه از برنامه هستهای و پروژهای منطقه اش دست بر دارد، منتظر اقدامات جو بایدن خواهد ماند و اسرائیل هم حملات خود را علیه مواضع ایران در سوریه کماکان ادامه خواهد داد. اما ما باید منتظر بمانیم تا موضع اعراب که شالوده آن در نشست سران کشورهای عربی خلیج فارس در «العُلا» گذاشته شد، به پختگی انجامد و سناریوی مرحله آینده که کار بر روی آن در پایتختهای تأثیر گذار جهان، جریان دارد، به پایه تکمیل برسد.
© IndependentArabia