برایان هوک، نماینده ویژه اسبق آمریکا در امور ایران در یکی از گفتوگوهای خود با ایندیپندنتفارسی به این نکته اشاره کرد که «جنتی در مقایسه با ظریف به واقعیت رژیم (جمهوری اسلامی) نزدیکتر است.»
هوک در اردیبهشت ۹۸ در سالگرد خروج آمریکا از برجام و هشت ماه قبل از کشته شدن فرمانده سابق نیروی قدس سپاه، در نشستی در مرکز مطالعات استراتژیک آمریکا، گفت: «من به آنچه که قاسم سلیمانی انجام میدهد بیشتر توجه میکنم، تا به آنچه که وزیر امور خارجه، ظریف میگوید.»
امروز که سخن از جایگزینی برایان هوک و الیوت آبرامز (آخرین نماینده ویژه دولت دونالد ترامپ در امور ایران) با رابرت مالی است، مقایسه نگرش و شناخت آنها از چهرهها، ساختار سیاسی و اهداف جمهوری اسلامی، چشمانداز روشنتری از سمت و سوی سیاست خارجی دولت جو بایدن در قبال ایران ارایه میدهد.
آنچه از مجموع اظهارات و موضعگیریهای مقامات کلیدی در وزارت امور خارجه دولت ترامپ و بایدن به دست میآید، این است که از نگاه تیم ترامپ، سلیمانی و آیتالله جنتی به چهره واقعی جمهوری اسلامی نزدیکتر هستند و از نگاه تیم بایدن، ظریف و همفکرانش با حمایت آنها میتوانند چهره حقیقی نظام را نمایندگی کنند.
این تفاوت در شناخت شاید به معنی تغییر بنیادین اصول سیاست خارجی دولت بایدن در قبال ایران نباشد، اما در تغییر رویکرد آن موثر خواهد بود. چنانکه اغلب مقامات منتخب بایدن در وزارت امور خارجه آمریکا همان مقامات سابق دولت اوباما و معماران مذاکرات محرمانه با جمهوری اسلامی و شکلگیری برجام هستند.
رابرت مالی که بایدن او را برای نمایندگی امور ایران در وزارت خارجه آمریکا در نظر گرفته، از نگاه برنی سندرز که این روزها با دستکشهای پشمیاش در مراسم تحلیف بایدن خبرساز شده، «گزینهای عالی برای سمت نماینده ایران است.» سندرز معتقد است که مالی یک کارشناس بسیار مطلع است.
در ایران نیز حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور انتخاب رابرت مالی را «پیام روشن برای حل سریع و موثر مناقشه» توصیف کرده است. در مقابل برخی فعالان سیاسی و رسانهای در داخل و خارج از ایران در مورد پیامدهای به کارگیری چهرهای نزدیک به مقامات جمهوری اسلامی ایران برای بحرانهای داخلی از جمله نقض حقوق بشر هشدار دادهاند.
رابرت مالی و تئوری تقویت «میانهرو»ها
رابرت مالی، از مذاکرهکنندگان برجام و از مدافعان گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران است. مالی و همفکرانش بر این باور هستند که از طریق گفتوگو با نیروهای موسوم به «میانهرو»در ایران و ترویج «اصلاحات» میتوان رفتار جمهوری اسلامی را تغییر داد. این تئوری با وجود تاکید روشن علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی بر اینکه اصولا علاقمند به تغییر ماهیت نظام نیست، همچنان طرفداران خود را در واشینگتن و پایتختهای اروپایی دارد.
مالی در یک گفتوگوی تلویزیونی TV5Monde که پس از سرکوب گسترده اعتراضهای آبان ۹۸ انجام شد، در پاسخ به مجری که پرسید، اکنون وضعیت مقامات تهران را چگونه ارزیابی میکند، گفت: «آنچه امروز در ایران جریان دارد فقط این ظن را تقویت میکند که توطئهای در کار است. متقاعد شدهاند که آمریکا و اسرائیل و عربستان هر کاری میکنند تا آنها را تضعیف کنند و متناسب با آن واکنش نشان میدهند. آنها مانع گسترش شورشها میشوند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برخی از فعالان سیاسی، روزنامهنگاران و زندانیان سابق در ایران از جمله نزار زکا و ژیو وانگ با بازنشر این ویدیو درباره انتخاب مالی به عنوان نماینده ویژه امور ایران در دولت بایدن ابراز نگرانی کردهاند.
رابرت مالی در خانوادهای یهودی با ریشههای سوری در مصر به دنیا آمد. پدرش در دهه ۸۰ میلادی به دلیل فعالیتهای ضد غربی از فرانسه اخراج شد.
مالی در سال ۲۰۰۰ در تیم بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا برای برگزاری کمپ دیوید حضور داشت و سپس در شورای امنیت ملی آمریکا مسئولیت امور خاورمیانه را بر عهده گرفت.
باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا شخصا در سال ۲۰۰۸، مالی را به دلیل روابطی که با حماس و «گروه بینالمللی بحران» در زمینه مذاکره با حماس داشت، اخراج کرد. اما او در دوره دوم ریاستجمهوری اوباما در مذاکرات هستهای با ایران حاضر شد.
جورج سوروس، میلیاردر ۹۰ساله مشهور آمریکایی در اکتبر ۲۰۱۵، در سیزدهمین دعوت رسمی به کاخ سفید رفت و با رابرت مالی که بعدا مشاور اوباما در مبارزه با داعش شد، ملاقات کرد. البته سابقه آشنایی سوروس و مالی به سالها قبل و گروه بحران بازمیگردد که مالی هماکنون مدیرعامل آن است. (گروه بینالمللی بحران با کمک مالی ۲۰۰هزار دلاری «موسسه جامعه باز» جورج سوروس در اواسط دهه ۹۰ شکل گرفت و این حمایتها در سالهای بعد نیز ادامه داشته است)
گروه بینالمللی بحران در گزارشی که در آستانه آغاز به کار دولت جو بایدن توصیه کرد، «ایران و دولتِ در آستانه تشکیل بایدن، باید سریعاً در جهت احیای توافق هستهای به همان شکلی که هست اقدام کنند». این گزارش محدود بودن برجام، را نقطه قوت آن ارزیابی میکند، درحالی که به گواه بسیاری از تحلیلگران حذف نگرانیهای منطقهای و برنامههای موشکی از موضوعات مورد بحث با ایران در برجام نقطه ضعف و عامل شکست آن بود.
جمهوری اسلامی ایران از نگاه مالی و همکاران
آنتونی بلینکن که برای سمت وزیر امور خارجه دولت بایدن در نظر گرفته شده، یکی از چهرههای مذاکرات منتهی به برجام بود که به دولت ترامپ توصیه کرد، در مقابل اعتراضهای مردمی آبان ۹۸ در ایران سکوت اختیار کند. او جانشین مایک پومپئو میشود که در جریان اعتراضهای مردمی آبانماه ۹۸ بارها در حمایت از معترضان موضعگیری کرد.
جان کری، وزیر خارجه دولت اوباما و از مذاکرهکنندگان برجام که اکنون در راس سیاست اقلیمی دولت بایدن دوباره مشغول به کار شده نیز به طور خصوصی به دوستان ایرانی توصیه کرده بود تا پایان دوره ریاستجمهوری ترامپ دست به اقدامی نزنند تا دوباره دمکراتها روی کار بیایند. کری در مورد احتمال به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی کشورهای عربی نیز با قاطعیت گفته بود: «نه، نه و نه». دیدگاهی که با حذف همفکران او از کاخ سفید و توافق ابراهیم بین اسرائیل و کشورهای عربی در دولت ترامپ به شدت زیر سئوال رفت.
جیک سالیوان، از چهرههای کلیدی مذاکرات محرمانه با ایران هم در دولت باید سمت مشاور امنیت ملی را بر عهده میگیرد. در کنار این چهرهها، نام وندی شرمن به عنوان معاون وزیر امور خارجه مطرح است. او در کتاب خاطراتش از مذاکرات هستهای از کارتهای تبریک کریسمس سخن میگوید که عباس (عباس عراقچی، معاون وزارت امور خارجه) برای او ارسال میکند.
این بهترین چینش در وزارت امور خارجه آمریکا برای دستیابی به یک توافق با جمهوری اسلامی است. هرچند که در فرصت باقیمانده تا پایان کار دولت حسن روحانی و دوستان تیم وزارت خارجه بایدن در ایران، امکان به نتیجه رسیدن کامل مذاکراتی که از هماکنون زمزمه آن بهگوش میرسد، وجود ندارد و اعتبار آن در راه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و دولت سیزدهم هزینه میشود.
ظریف مردادماه ۹۸ در جمع ایرانیان مقیم سوئیس گفت که به عربستان پیام داده، اگر گمان میکنند او «مالهکش اعظم» است، با قاسم سلیمانی مذاکره کنند. وزیر امور خارجه ایران بارها به نشستهای هفتگی خود با سلیمانی برای هماهنگی سیاست خارجی اشاره کرده است. او به روشنی به التزام خود به ولایت فقیه و جمهوری اسلامی تاکید میکند و خود را مجری سیاستهای نظام میداند. ظریف اخیرا به روزنامه اعتماد گفت: «صفر درصد سیاست خارجی دست من بود.»
با این توصیف ظریف از وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و سطح اثرگذاری در وزارت امور خارجه، این پرسش مطرح است که آیا دوگانه ظریف-سلیمانی به واقع دو چهره متفاوت از جمهوری اسلامی ارایه میدهد، یا این رویای مالی و همکاران است.