سخنان اخیر دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت درباره کثرت مراسم عزاداری و سوگ، در مقایسه با مراسم شادیآور و سرور، و رابطه آن با افسردگی، بحثهایی را در میان افکار عمومی ایجاد کرد و واکنشهایی از سوی منتقدان، به ویژه افرادی که آیینهای مذهبی به نوعی با معیشت آنها گره خورده، برانگیخته است. اما فارغ از تمامی این بحث و جدلها این پرسش همیشه وجود دارد و بارها تکرار شده است که ایرانیان، به ویژه در سالهای بعد از انقلاب، آیینهای جمعی سرورشان بسیار کمتر از آیینهای سوگ و عزاداری است و حکومت آنگونه که برای مراسم عزاداری تبلیغ میکند و انرژی و بودجه و امکانات در اختیارشان قرار میدهد، برای مراسم شادی چنین نمیکند و حتی سعی در سرکوب و به حاشیه راندن چنین مراسمهایی دارد.
نگاهی به جدول سالیانه مراسمهای عزاداری خود موید این سخن است؛ بهخصوص که در دورههایی از سال همانند ایام محرم و صفر، ماه رمضان و ایام فاطمیه، (نزدیک به یک چهارم سال) این صبغه مذهبی چنان پررنگ میشود که تقریبا تمامی نهادهای فرهنگی رسمی و غیررسمی میبایست مراسمها و برنامههایی را که به نوعی از آنها بوی شادی استشمام میشود تعطیل کنند. نمونه آن ممنوعیت برگزاری کنسرتهای موسیقی در این ایام است.
مراسمهای عزاداری؛ باورمندان و بیباوران
مراسمهای عزاداری برای شهروندانی که به این آیینها باور دارند و آنرا بخشی از زندگی فرهنگی خود میدانند نه تنها اسباب افسردگی نیست که به رهایی آنها از افسردگی هم کمک میکند. اما در مقابل برای افرادی که یا به اینگونه مراسمها باور ندارند و یا حداقل مانند باورمندان برای اینگونه مراسمها وقت و انرژی اختصاص نمیدهند، طبیعی است که برایشان ایجاد مشکلاتی کند. چرا که اصولا در فرهنگ رفتاری خود به اینگونه مراسمها جایی و مکانی ندادهاند. بر اساس تجارب کلینیکی حتی امروزه روانشناسان در درمان افسردگی به باورهای مذهبی و معنوی فرد توجه میکنند. اگر فرد باور مذهبی و معنوی دارد از آن در مداخلات درمانی استفاده می کنند چون باورها و اعتقادات مذهبی بخشی از شخصیت و طبیعت فرد است.
کدام نوع از عزاداری های مذهبی منجر به افسردگی میشود؟
حال اگر همین افراد به بیماریهای روانی چون افسردگی و اضطراب دچار باشند، کارکرد این مراسم برای آنها آسیبزاست. بهخصوص عزاداریهایی که افراطی، همراه با خودزنی، و رفتارهای عجیب و غریب است که میتواند تاثیر شدیدتری داشته باشد. یعنی فرد را از لحاظ روحی و درونی آشفتهتر و اندوهگینتر کند. برای نمونه مشاهده مراسم «قمهزنی» و یا «زنجیرزنی»هایی که به آسیب بدنی افراد منجر میشود، میتواند منجر به تحریک روحیه فرد تماشاگر شود، بهخصوص اگر فرد افسرده و یا مبتلا به اختلال روحی باشد.
تخلیه اندوه و غم
برخی افراد بر این باورند و تصور میکنند بهترین کار برای رهاشدن از دردهای درونی سرکوبی احساسات ناخوشایند است و از ابراز غم و اندوه و ناراحتی، احساس شرم میکنند، عزاداری را نوعی حرکت واپسگرایانه میدانند در حالیکه عزاداری میتواند بهانهای بسیار خوب، برای ابراز احساسات و بیان اندوه، بدون هیچ نوع قضاوت و احساس شرم باشد.
عزاداریهای جمعی نیز چنیناند به خصوص اگر افراد در فرهنگی رشد یافته باشند که باورهای مذهبی در آنها قوی است و سنتها، مراسم و آیینهای بسیاری را در زندگی خود از زمان کودکی تا بزرگسالی تجربه کرده باشد.
اما فارغ از میزان اعتقادات مذهبی افرادی که در عزاداریها شرکت میکنند، در اغلب موارد عزاداری بهانهای است برای تخلیه فرد، ابراز تاسف، رهاشدن از احساس دردناک درونی، ترس، اضطراب، احساس گناه و شرم و خشم و غم و اندوه. این رهاشدن گاهی با سکوت و خیره شدن به جمع و گاهی نیز به صورت گریه آرام، اشک ریختن، زمانی فریاد کشیدن، لرزیدن، نجوا و زمزمهکردن و آه کشیدن خود را نشان میدهد.
به تعبیر دقیقتر عزاداری با وجود دردناک بودن، فرصت آرام شدن و حتی پذیرش مشکل را برای فرد مهیا میکند و نوعی همذاتپنداری با قهرمانان مذهبی زندگیاش برای او فراهم میسازد که مشکلات آنها را ببیند و به مقایسه با مشکلات خود بپردازد و دریابد که با وجود مشکلات میتواند زندگی را از سر بگیرد.
تحقیقات چه میگویند؟
دکتر جان گروول روانشناس آمریکایی (۲۰۱۸) در یکی از مقالاتش به نتیجه تحقیقی جدید از دانشگاه کلمبیا درباره رابطه معنویت و افسردگی اشاره کرده است که نشان میدهد معنویت و مذهب منجر به کاهش خطر افسردگی میشود.
نتیجه تحقیق مرعشی (۱۳۹۱-۹۲) درباره تاثیر حضور افراد در عزاداریهای مذهبی دهه اول ماه محرم روی افسردگی نشان داد که عزاداریهای مذهبی منجر به افسردگی افراد نمیشود.
تحقیقات درباره رابطه عزاداری با افسردگی بسیار اندک است اما هستند پژوهشهایی که از رابطه مذهب با افسردگی گزارشهایی دادهاند.
برای نمونه تحقیقی از سوی شجاعی و همکارانش (۱۳۹۷) درباره تاثیر مراقبتهای مذهبی برای بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی نشان داد که «حضور افرادی نظیر روحانی متعهد و آشنا به مسائل درمانی در کنار افراد دیگر؛ و دادن مراقبت مذهبی میتواند موجب کاهش اضطراب و افسردگی بیماران شود و نقش بسزایی در کاهش آلام و تقویت روحیهی بیماران و بهبودی آنان داشته باشد».
در دانشگاه استنفورد نیز چند سالی است که برای افراد بیماری که از فرهنگهایی با گرایشهای مذهبی بالا در بیمارستان بستری شدهاند چنین تجویزهایی در نظر میگیرند و سعی میکنند مراحل قبل و بعد از عمل آنها را با مراسمی از این دست همراه سازند.
برای نمونه در بیمارستان استنفورد برای بیماران مسلمان برنامههایی در نظر گرفتند که افراد مسلمان منطقه بعد یا قبل از عمل جراحی به ملاقات آنها بیایند و با آنها صحبت کنند و یا آنها را به اتاقهای خاصی که برای نماز و دعا در نظر گرفته شدهاند برده تا از این طریق به تقویت روحیه آنها کمک کنند.
در نهایت با توجه به نتیجه تحقیقات میتوان گفت که اگر چه تحقیقات کمی به صورت مستقیم به رابطه بین عزاداری مذهبی و افسردگی پرداختهاند براساس علم روانشناسی و نظرات روانشناسان معنویت و مذهب تاثیر بسزایی بر آرامش روحی و روانی (کاهش اضطراب و افسردگی) فرد دارد.