اگر قبول داشته باشیم که تعداد افرادی که تمایل به مهاجرت دارند با آنهایی که برای مهاجرت اقدام قطعی کردهاند متفاوت است آن وقت میتوانیم نگاه دقیقتری به آمار جدید در مورد مهاجرت از ایران داشته باشیم.
مدیر رصدخانه مهاجرت و عضو هیات علمی موسسه مطالعات جمعیتی کشور به تازگی اعلام کرده است که ۳۰ درصد جمعیت ایران تمایل به مهاجرت دارند. به این معنا که شاید به دلایل خاص برنامه قطعی برای مهاجرت نداشته باشند.
بهرام صلواتی در این باره گفته است: «آمار موثقی درباره اینکه چه تعداد از تحصیل کردهها یا افراد متخصص یا عادی از کشور خاج شدهاند نداریم. آماری هم که وجود دارد نتیجه بررسی کشورهای گیرنده است که آمار مهاجرتهای کلی کشورهای مختلف را به دست آورده و رتبه ایران را ۳۳ اعلام کردهاند.
در حال حاضر ۲۶۰ میلیون مهاجر در دنیا وجود دارد که سهم ایرانیان از آن ۱۶ میلیون نفر است.
ممکن است برخی افراد بخواهند به دلایل شغلی و اقتصادی از کشور خارج شوند اما راهی جز گرفتن پذیرش تحصیلی ندارند. چون ما کانال پذیرش اقتصادی نداریم همه میخواهند از طریق کانال پذیرش تحصیلی اقدام کنند اما هرکس از این کانال خارج شد نخبه نیست! اینها اغلب مهاجران اقتصادیاند که از این کانال وارد کشوری دیگر میشوند.
ما در دورههایی مثل دور اول تحریمها در زمینه مهاجرت دانشجویان با افزایش مواجه بودهایم. اتفاقات سال ۸۸ در این زمینه بیتاثیر نبود.
وی همچنین با اشاره به شرایط خاص اقتصادی و معیشتی مردم در ایران توضیح داده است: «ما ایرانیها دچار توهم بالا بودن مهاجرت هستیم و فکر میکنیم ایران جای ماندن نیست. بین میل به مهاجرت، برنامهریزی و آمادگی برای مهاجرت تفاوت وجود دارد. وقتی میگوییم همه دارند میروند، این همه چه تعداد کسانی هستند؟ نمیتوان درباره آمار مهاجرت اینگونه صحبت کرد».
بهرام صلواتی توضیح داده است: «طبق آمار سال ۹۵، ۲۹٫۸ درصد جمعیت ایران تمایل به زندگی در کشور دیگری دارند، ما بحران اقتصادی داریم پیشبینی ما این است که این میزان تمایل برای ترک کشور بالا رفته باشد.
الان مسائل اقتصادی پررنگ شده، خرج زندگی بالا رفته، طبیعی است که در تکانههای اقتصادی افراد به فکر مهاجرت بیفتند».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ایران مهاجر فرست یا مهاجر پذیر؟
از سوی دیگر معاون علمی و فناوری رئیسجمهورنیز به تازگی از کاهش آمار مهاجرت از ایران به سایر کشورها طی سالهای اخیر خبر داده است.
سورنا ستاری در جمع خبرنگاران در بجنورد گفته است: «جمهوری اسلامی ایران از آن دسته از کشورهایی است که مهاجرت پذیر و مهاجر فرست نیست و آمارهای بالایی برای مهاجرت نخبگان به کشورهای دیگر وجود ندارد و مهم کیفیت نخبگانی است که میروند که در بنیاد ملی نخبگان به این موضوع اهمیت داده شده و بررسی میشود».
وی در رابطه با رصد مهاجرت، نیز عنوان کرده است:« در سالهای اخیر مهاجرتها از ایران کاهش داشته است و خوشبختانه در سه سال گذشته هزار و ۴۰۰ نفر از ۱۰۰ دانشگاه برتر به ایران برگشتهاند».
از دلایل برگشت دانشجویان مشغول به تحصیل ایرانی در سایر کشورها میتواند بالارفتن قیمت دلار و کاهش قدرت پول ملی باشد. دانشجویان یا خانوادههایی که مخارج زندی و تحصیلشان از داخل ایران تامین میشود چارهای جر بازگشت به ایران ندارند. بهویژه آنها که به راحتی نمیتوانند در کشور میزبان منبع درآمد برای خود داشته باشند. نکتهای که بهرام صلواتی مدیر رصدخانه مهاجرت و عضو هیات علمی موسسه مطالعات جمعیتی کشور نیز به آن اشاره کرده و گفته است که مشکلات اقتصادی در داخل ایران عموما سد راه مهاجران است.
وطن ما شده سالن انتظار فرودگاه
صالح تسبیحی گرافیست و طراح پوستر نیز به تازگی در صفحه اینستاگرام خود از ایرانیهایی نوشته است که در زندگی دائمی خود در ایران «موقتی» زندگی میکنند. زندگی با مزه «باید رفت».
تسبیحی این گروه را اینگونه توصیف کرده است: «گروه بزرگی از هموطنان داخلی ایران هستند که به شکل مزمن قصد مهاجرت دارند اما نمیروند. آنها برای مهاجرت خود کار مهمی نمیکنند اما مدتهاست حالت «زندگی موقت» به خود گرفتهاند و در مواجهه با مشکلات روزمره با یک باید رفت خود را تسکین میدهند. گذرنامههای در حالِ صدور، روادیدِ ناکام، شرکت در لاتاری، حسرت، حسرتِ دائم، گپ و گفت و رد و بدل کردنِ اطلاعاتِ پوچ تهی و کرختی، آونگان در حرکت میانِ زحمتِ فراوانِ ناشی از سختیهای مهاجرت یا، ایستادن و در بیم و امیدِ غروب وارهی بلاتکلیفی، منجمد شدهاند.
آنها عمدتا دومی را انتخاب کردهاند و تصور مهاجرت برای آنها حکم آرامبخش موقتی دارد و دیگر هیچ.
اما در هزار توی «ویزای کاری، وکیل، تحصیل، گذرنامهی جعلی، واسطههایِ تضمینی، کمپ و اردوگاه و انتظار و انتظار، فرار از مرزِ زمینی، ورود از مرز آبی، توریستی رفتن و دیگر بازنگشتن» مدام ایده عوض میکنند و روزی به این فکر میکنند و روزی آن یکی را سرچ میکنند و «کارهای نیمه کاره»، پروندهی اصلی مهاجرت آنها راتشکیل میدهد.
یکی میگفت، این حالت نوعی تصورِ شبیه به خودکشی ست. یعنی فرار نهایی از اینجایی که به تنگ آمدهای. اما صبورانهتر و خوشبینانهتر.
وطن ما شده است سالن انتظار فرودگاه. عدهای میپرند میروند. عدهای بدرقهشان میکنند. عدهای هم منتظر هواپیمایی هستند که تاخیر کرده و برخاستنش از آشیانه تا ابد به تعویق افتاده است.
به نظر من این شرایط منفعل و پاندولی یک جور واکنش خسته و کلافه به وضعیت «شرایط حساس کنونی» هم هست، که در گفتمان رسمی مدام تبلیغ میشود و مردم را به تحمل شرایط موقت تشویق میکند. شرایطی که معلوم نیست کِی سنگینی خود را از روی سینهی میلیونها نفر ایرانی بر میدارد و مشخص نیست تا چه وقت باید مدام در حالت «تحمل» و «تسکین» به سر ببریم.