جمهوری خلق چین میکوشد تابستان امسال را مملو از جشن و سرور برگزار کند؛ تابستانی که کشور دنیاگیری ویروس کرونا را پشت سر میگذارد، صدمین سالگرد بنیانگذاری حزب کمونیست چین را جشن میگیرد، و آماده برگزاری المپیک زمستانی میشود.
اما چینِ بزرگ، تبعا مشکلات بزرگی هم دارد. شبکه «الجزیره» روز دوشنبه گزارشی به قلم مایکل استاندارت از شهر شنژنِ چین منتشر کرد که به چالشهای اقتصادی متعدد این کشور میپردازد. این روزنامهنگار مستقل، در آن شهر جنوبی چین زندگی میکند و گزارشهایش را علاوه بر الجزیره، در روزنامههایی چون گاردینِ لندن و «ساوت چاینا مورنینگ پستِ» هنگ کنگ نیز دیدهایم.
این گزارش در ابتدا از برخورد اخیر دولت چین با شرکتهای آموزشی خصوصی میگوید که به کودکان چینی درسهای خارج از مدرسه میآموزند تا به آنها موقعیت بهتری در اقتصاد رقابتی چین بدهند. هدف دولت از ممنوع کردن برخی از این موسسات، کاهش فشار درسی بر دانشآموزان و فشار مالی بر خانوادهها است. نویسنده این مورد سرکوب شرکتهای آموزشی را نمادی از مشکلات اقتصادی وسیعتر چین میداند.
یکی از مهمترین این مشکلات، کاهش نرخ زاد و ولد و پا به سن گذاشتن جمعیت چین است که میتواند رشد اقتصادی کشور را در آینده با مشکل مواجه کند. شی ژینپینگ، رئیس جمهوری چین، در سخنرانی پنج ماه پیش خود به بسیاری از این مشکلات اقتصادی اشاره کرد: نابرابری در درآمدها، شکاف اقتصادی بین مناطق مختلف کشور، و نابرابری شدید در فرصتهای موجود برای شهروندان شهرنشین و روستانشین. آقای شی وعده داد که چین باید در سالهای پیش رو با حل این مشکلات، قدم به سوی «رفاه مشترک» بگذارد.
آقای استاندارت اما به عبارت مهمی اشاره میکند که رهبران چین معمولا از آن استفاده نمیکنند: «تله میاندرآمدی.» این یک مشکل کلاسیک برای کشورهای است که از کشور کمدرآمد به کشوری میاندرآمد بدل شدهاند، اما قادر به تبدیل شدن به کشوری پیشرفته و صنعتی نیستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این نویسنده اشاره میکند که راهحلهایی که آقای شی در نظر دارد، مطابق با خواست بسیاری از خانوادهها و جوانان چین است: «توزیع بهتر درآمد، آموزش و پرورش، تامین اجتماعی، خدمات درمانی با قیمت مناسب، مسکن، نگهداری از سالمندان، نگهداری از کودکان، و اشتغال با کیفیت.»
مشکل اما اینجا است که موانع ساختاری و سیاسی بسیاری برای پیشرفت در این زمینهها وجود دارد. تلاشهایی همچون رفع ممنوعیت تعداد کودک یا کاهش درس و مشق کودکان در مدارس، برای رفع این موانع کافی نیستند.
نویسنده میگوید که چین نیاز به اصلاحات اقتصادی پرهزینهای دارد که باید از طریق افزایش پرداخت مالیات از سوی ثروتمندان تامین شود. این افزایش یا از طریق مالیات بر دارایی ممکن است، یا از طریق مالیات بر سرمایه افزوده. اما اعمال چنین مالیاتهایی دشوار است و میتواند منجر به فرار سرمایه و اخلال در نظام مالی شود.
از دیگر «موانع ساختاری» که این گزارش به آنها اشاره میکند، نظامهایی هستند که نامشان در سالهای اخیر آنقدر در رسانهها آمده است که دیگر برای کسانی که أوضاع چین را دنبال میکنند، آشنا هستند. مثلا نظام «هوکوئو» که طبق آن رفت و آمد بین شهر و روستا شدیدا کنترل میشود، یا «گائوکائو»، نظام آزمونهای سراسری برای ورود به دانشگاه (چیزی مشابه کنکور در کشور خودمان) که در چین سبقهاش به افکار کنفوسیوسی برمیگردد که در سالهای اخیر در محور الگوی توسعه این کشور قرار گرفتهاند.
اگر در کشورهای غربی صحبت نقد از الگوی هشت ساعت کار روزانه و پنج روز در هفته است، در چین فرهنگ کاری به «نُه نُه شِش» یا «۹-۹-۶» معروف است: شش روز در هفته کار، از ۹ صبح تا ۹ شب. روشی که بهروشنی نمیتواند پایدار باشد، اما هزینههای بالا (بهخصوص در مواردی مثل مسکن) باعث شده است تا شهروندان چارهای جز کار بهاین صورت نداشته باشند.
در عین حال، در سالهای اخیر طبقه جدیدی از ثروتمندان در چین عروج کردهاند که از منافع و جایگاه خود دفاع میکنند. ایموجن پِیج جَرت، پژوهشگر مقیم پکن در «موسسه اطلاعات اکونومیست»، در این مورد به «الجزیره» میگوید: «صعود افراد با درآمد پایین در جامعه، بسیار دشوارتر شده است.»
اقداماتی مثل تغییر سیاست تکفرزندی یا کاهش فشار درسی بر دانشآموزان، محدودتر از آن است که بتواند تغییرات عمده ایجاد کند و مشکلات ریشهای را از میان بردارد. مثلا زوجهای متاهل اخیرا اجازه داشتن سه فرزند را هم پیدا کردند، اما این «اجازه» برای بیشتر مردم فقط روی کاغذ است، چون هزینه تامین این کودکان و نگهداری از سالمندان سنگین است.
سایر پیشنهادهایی که مطرح شده است، از جمله شامل ممنوع کردن کلاسهای آموزشی برای کودکان در تابستان و آخرهفتهها و سایر دورههای خارج از مدرسه، در شهرهای بزرگ مثل پکن و شانگهای است. اما این هم میتواند مشکلات خاص خود را بهوجود آورد؛ بهخصوص برای خانوادههایی که در آن هر دو والدین کار میکنند، و در این صورت با یک سوال ساده مواجه میشوند: «در تابستان با بچههای خود چه کنند؟»
منتقدان میگویند مقامات چین به جای چنین اصلاحاتی باید در نوع آموزشی که انجام میشود تحول ایجاد کنند و کیفیت آن را بالا ببرند؛ بهخصوص در مناطق روستایی که سطحی بسیار پایینتر از شهرها دارند. اصلاح سیستم «هوکوئو» از اولین قدمهایی است که میتوان در این راه برداشت.
نویسنده در پایان میگوید: «خودداری از رسیدگی به این چالشهای نظاممند میتواند پاشنه آشیل چین شود. ممکن نبودنِ تحرک اجتماعی یا گذر کردن قشرها از جایگاههای خود در جامعه، و نابرابری در درآمدها، باعث افزایش تنشهای اجتماعی و رکود اقتصادی میشود و نتیجهاش در نهایت، همان تله میاندرآمد است که رهبران چین میخواهند از آن اجتناب کنند، اما معمولا اسمش را به زبان نمیآورند.»