من با اتهاماتی که به مسلمانان در مورد یهود ستیزی میزنند، آشنا هستم. به عنوان یک پناهجوی یهودی ازبک از ازبکستان تحت نفوذ شوروی سابق، نسل بعد از نسل، جزو اقلیتی بودهام که در میان اکثریت ازبک، تاجیک، قزاق و دیگر اقوام مسلمان زندگی کرده است. البته، هیچ ترکیب قومی یا مذهبی از کشمکش تهی نیست، اما زیر تسلط اتحاد جماهیر شوروی که برتری نژاد سفید را در لوای کمونیسم پنهان کرده بود، خانوادههامان با هم بودند. در خانه (جدیمان) در منطقه «کویینز» نیویورک، ما نخستین خانواده در میان فامیل و جزو نخستین یهودیان بخارایی بودیم که در آمریکا به عنوان پناهندگان وابسته به «هایاس» (جامعه امداد مهاجران عبری) اسکان داده شدیم. موفقیتمان به ما امکان داد که میزبان خانوادههای پناهجوی دیگری شویم.
کودکی من تبدیل به یک برنامه واقعی رئالیتی شو (Reality Show) شد که در طول آن، هر فصل، یک خانواده جدید از راه میرسید و بزرگترها و کوچکترهاشان، روایتهای خود را برای من تعریف میکردند. آنها در کسوت یهودی یا مسلمان از ایران، مغولستان، چین، شمال آفریقا و اروپای شرقی، با همان ابزار و سنتهایی وارد میشدند که برایمان آشنا بود. داستانهایی که برایم تعریف میکردند، دو چیز را برایم روشن کرد. وقتی یهودیان و مسلمانان آسیای مرکزی خود را زیر چکمههای برتری نژاد سفید مسکو حس میکردند، میان خاخامها و امامهای ما همبستگی دینی به وجود میآمد. وقتی شوروی کنیسهها را منحل کرد، این امامهای مسلمان بودند که درهای مساجدشان را برای مراسم «بار میتسوا»ی ما گشودند. وقتی عاملان شوروی شرایط مورد نیاز مسلمانان برای تهیه گوشت حلال را دشوار کردند، این خاخامها بودند که با ترتیبات غذای «کوشر» (حلال در دیانت یهود) مساله را برای مسلمانان حل کردند. شنیدن چنین حکایتهایی از بزرگترها، مرا متقاعد کرد که همبستگی در هر شرایطی ممکن است.
اما همچنین دیدم که چه سریع این داستانها شروع به تغییر کردند. تبلیغات راستگرایانه اسرائیل، مرا متوجه کرد که همبستگی، شکننده است. امروز، وراث این داستانها، فرزندان آن بزرگترها، که با سفرهای رایگان، با اپلیکیشنهای سازماندهی و با کارزارهای چند میلیون دلاری در فیسبوک متهیج شدهاند، ماجرای فرار ما از شوروی را به فرار ما از همان مسلمانانی تغییر دادهاند که کنارشان ایستادیم.
امروز، بههمت همان ماشین تبلیغاتی که اسرائیل ساخته است، برتری نژاد سفید و بدترین وجه احساسات ضدیهود را بیآنکه کمترین توجهی به آن شود، از دری گشاده وارد کشور میکند، اما در همان حال، از این که یک نماینده فلسطینیتبار آمریکا بخواهد مادر بزرگ فلسطینیاش را ببیند، زمین و زمان را به لرزه درمیآورد.
کمتر کسی در دنیا بیشتر از یک فلسطینی، به ویژه یک نماینده کنگره آمریکا، یعنی نهادی که در مورد کمکهای خارجی تصمیم میگیرد و در سازمان ملل متحد در موارد پاسخگویی برای حقوق بشر، حق وتوی بسیار لازمش را بهکار میگیرد، شایستگی دیدار از ساحل غربی را دارد.
با وجود این، امروز، این ضدیهودها هستند که اسرائیل به آنها اجازه دیدار آزاد میدهد.
در سال ۲۰۱۷، سباستین گورکا با نشان افتخاری سازمان ناسیونالیست «ویتژی رِند» مجارستان، گروهی که گفته میشود با آلمان نازی ارتباط تاریخی داشته است، در کنفرانسی در اسرائیل شرکت کرد. آندراسهایزلر، معاون کنگره جهانی یهودیان، در آن هنگام گفت که نصب آن نشان، «پیام خوبی به یک جامعه دموکراتیک نمیفرستد».
گَوین مک اینِس، بنیانگزار گروه «پراود بُویز» (سازمان راستگرای فاشیستی که تنها مردها را به عضویت میپذیرد و خشونت سیاسی را ترغیب میکند)، در جریان دیدار از اسرائیل گفت، یهودیان اسرائیل «به گونهای عجیب از نازیها وحشت دارند». او سپس مقالهای تحت عنوان «ده چیز در مورد یهودیان که از آن متنفرم» منتشر کرد. مک اینس در سال ۲۰۱۸ و پس از آن که سازمان اف. بی. آی. «پراود بُویز» را در فهرست «یک گروه افراطی با رشتههای ارتباطی با ناسیونالیستهای سفیدپوست» گذاشت، از آن سازمان کناره گرفت.
میلو ایانوپولُس (مقالهنویس و ایدئولوگ راستگرای بریتانیایی)، پس از آن که در مقابل یک «دیوار نوحه» ساختگی علیه مهاجران دعا خواند، و آرم نیروهای نهاد کنترل پناهجویی و مهاجرت آمریکا (آیس) را به «کیپا» (کلاه سنتی یهودیان) مزین کرد، چنان مورد استقبال جوانان اسرائیلی قرار گرفت که جنبشی برای دعوت از او بهراه افتاد.
مودی، نخست وزیر ناسیونالیست و راستگرای افراطی هند و رئیس سابق هیئت ایالتی گوجرات، بخشی از هند که کتابهای درسیاش از هیتلر تجلیل میکنند، مهمان رسمی اسرائیل بوده است. همراه با او، باید از جیان فرانکو فینی، هوادار سابق فاشیسم در ایتالیا، ماتئو سالوینی، رهبر دستراستیهای آن کشور، و ویکتور اوربان، رهبر ضدیهود مجارستان نام برد که جملگی آنان، میهمان سیاستمداران اسرائیلی بودهاند.
این هیاهوهای تبلیغاتی، به شما القاء میکند که اینها دوستان یهودیان هستند و ضدیهود واقعی، رشیده طلیب است که این شجاعت و حس همبستگی با یهودیان را در خود یافت تا حتی ضمن تخریب شدن تقریبا کامل وطن و تحقیر روزانه مردمش، بگوید که دستکم همین که میداند که یهودیان گریزان از هالوکاست و امثال همان یهودستیزان اروپایی، توانستند در فلسطین پناه بگیرند، به او آرامش میدهد.
رافائل شیمونوف، عضو هیئت امنای نهاد «یهودیان برای عدالت نژادی و اقتصادی» و یکی از بنیانگزاران «رای یهودیان در شهر نیویورک» است. او میگوید همبستگی یهودیان و مسلمانان در آمریکا در بخش «کویینز» نیویورک زنده است. «نیویورک سیتی امروز»، « حرکت مهاجران رنگینپوست (درام)»، «یالا بروکلین»، «اِمپاور چِنج» و «انجمن آمریکاییهای عرب تبار نیویورک» به مساجد و کنیسههایی که هدف حمله برتری طلبان سفید پوست قرار گرفتهاند، کمک کردهاند.
© The Independent