در دنیای پر زرق و برق روزنامهنگاری، همیشه تانکها در طول مرزها «حرکت» میکنند. من واقعاً در زندگی خودم هیچ تانکی را در حال حرکت ندیدهام، اما شما متوجه منظورم شدید. آنها به هیچ چیزی اجازه نمیدهند تا سر راهشان بایستد، یا هیچ چیزی قرار نیست سر راهشان بایستد.
از این رو، اگر ارتش خلق چین از مرز عبور کند چینیهای هنگکنگ باید عقب نشینی کنند؛ اگر ارتش ترکیه از مرز مشترک با کردهای سوریه عبور کند آنها باید کنار بایستند؛ مسلمانان جامو و کشمیر باید به تقویت ارتش هند احترام بگذارند؛ اوکراینیها یا مخالفان روسی پوتین نباید با ارتش روسیه در ساحل دریای سیاه درگیر شوند. فلسطینیان نیز وقتی ارتش اسرائیل برای از بین بردن منازل یا سرقت زمینهای بیشتر آنها سر میرسند نباید اعتراض کنند.
این روزها تصرف اراضی یک مسئله عادی شده است. چه به دلیل ترس از گسترش سیاسی باشد (دولت چین نمیخواهد که آشوبهای داخلی در هنگکنگ شیوع پیدا کند)، یا نفرت نژادی و قومی، یا ملیگرایی، یا حرص و طمع ساده. اما به طور خطرناکی داریم عادت میکنیم به دیدن صحنههایی که نیروهای ارتش و شبه نظامی اموال مردم را تصرف میکنند. از زمانی که صدام حسین سعی کرد تا کویت را به اشغال خود درآورد، چیزی در این مقیاس ندیده بودیم، البته در آن زمان ارتش عراق به سادگی (و البته خونین) بیرون رانده شد.
البته، هنگامی که نیروهایی غیر رسمی سعی میکنند تا سرزمین ما را به اشغال درآورند و همگی کمک میکنیم تا آنها را شکست دهیم، مهم نیست که به چه قیمتی برای شهروندان بیگناه تمام شود. وقتی که داعش سعی کرد تا خلافت خود را ایجاد کند و بخشهای بزرگی از عراق و سوریه را به اشغال خود درآورد و (به غرب حملهور شد)، همه ما کمک کردیم تا فلوجه، موصل، حلب، رقه و شهرهای دیگر را بمباران کنیم. بعضی از امپراطوریهای واقعاً شیطانی اجازه ندارند از زیر آن قسر در بروند، حتی اگر همه در میدان جنگ تکه تکه بشوند.
اما امروزه، شما با خیال راحت فقط باید بگویید که هنگکنگ در واقع یک بخش حیاتی از چین است، و کریمه همیشه متعلق به روسیه بوده است، و جامو و کشمیر به اکثریت هندو در هندوستان تعلق دارد و کرانه باختری در حقیقت محلی است که جودا و سامریا خوانده میشود و همه چیز داخل این کیسه است.
مگر نه اینکه تهدید حمله به سرزمین دیگران این روزها عادی شده است؟ و اگر بهانهای ندارید، «تروریسم» را امتحان کنید (بزرگترین اصطلاح تخصصی که توسط گروههای عمده استفاده میشود).
«تروریسم» هنگکنگ. «تروریسم» جامو و کشمیر (یا پاکستان). «تروریسم» اوکراینی. «تروریسم» کردی. «تروریسم» فلسطینی را هم فراموش نکنید. من از خیلی سال پیش به دفعات نوشتهام که این عبارت تحقیرآمیز و خطرناک عذر و بهانهای شده است برای قتل عام در سراسر دنیا. و امروز نیز، زمان آن فرا رسیده است. حرف زدن درباره تهاجم، و کلمه «تروریسم» که ما را ساکت خواهد کردو بنابراین تانکها میتوانند حرکت کنند.
حل کردن معماها و پازلها وقتی قطعات بزرگتری دارند سادهتر است، و در کنار یکدیگر قرار دادن قطعات کار سختی نیست. دولت روسیه هرگز نباید کریمه را به اوکراین میداد، هنگکنگ هرگز نباید در موافقتنامه نانکینگ به استعمارگران انگلیسی واگذار میشد (همان امپریالیستهایی که در سال ۱۹۴۷ پس از آنکه اکثریت مسلمان جامو و کشمیر تحت حکومت هند (احتراماً باید اضافه کرد، پاکستان) قرار گرفت، هند را تقسیم کردند. به کردها هرگز نباید اجازه داده میشد تا یک دولت کوچک در سوریه ایجاد کنند. و درباره فلسطینیان (بیایید تمام چرندیات درباره اسلو و راه حل دو-دولت را فراموش کنیم)، آنها باید همه چیز را درباره فلسطین واقعی و ایجاد «فلسطین» در اردن فراموش کنند. مطمئن هستم که جلوی خودم را گرفتم.
البته، راحت نیست که براین رویاها و کابوسها نقطه پایانی گذاشت. چه ما دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، هنگکنگ «متعلق» به چین است، و توافقهای جدی برای طولانی مدت جدی باقی نخواهند ماند. اگر چین اکنون تهدید میکند که به آزادیهای هنگکنگ خیانت خواهد کرد (قانون حکومت مستقل تحت موافقتنامه استقلال در سال ۱۹۸۴ تضمین شده که بهعنوان اعلامیه مشترک چین-بریتانیا شناخته شده است) میتواند آن را انجام دهد زیرا، در این حالت چین به دولت انگلستان خاطر نشان میکند، که بریتانیا دیگر یک قدرت استعماری نیست. به علاوه، نخست وزیرانگلستان به قدری با از هم پاشیدگی کشور خودش مشغول است که وقت خود را برای نگران شدن درباره آثار استعماری که مدتهای مدیدی است به حال خود رها شدهاند، تلف نخواهد کرد.
حمله ولادیمیر پوتین به شرق اوکراین و الحاق کریمه با تحریمهای غرب مواجه شد، اما کشورهای عربی که شدیداً مخالف الحاق اورشلیم و بلندیهای جولان در سوریه به اسرائیل بودند سکوت کردند و همچنان بر محکومیت اشغال کرانه باختری ادامه میدهند. با این وجود، پوتین، به عنوان یک دوست با اعتماد میتواند از تهران دیدار کند، برای نمایش وِردی با فیلد مارشال السیسی رییس جمهور مصر به خانه اپرای قاهره برود، و اردوغان ترکیه را با تهدید به بایکوت اقتصادی و نامیدن بهعنوان ناجی رژیم اسد در سوریه، به زانو درآورد.
اما او بهترین دوست اسرائیل نیز هست، در کرملین به نتانیاهو خوش آمد میگوید، و به «فعالیتهای سیاسی درخشان» وزیر اسرائیلی آویگدور لیبرمن اشاره میکند. به اسرائیلیها میگوید که با سوریه جنگ نکنند و اسرائیلیها اطاعت میکنند. پوتین به ملک عبداله پادشاه عربستان سعودی خوش آمد میگوید. به قطریها خوش آمد میگوید. سیستم دفاع موشکی روسی اس ۴۰۰ را به هند میفروشد و از تصرف جامو و کشمیر توسط هندیها بر این مبنا که این عمل «در قالب قانون اساسی هند» است حمایت میکند (حتی اگر هند به صورت آشکارا توافقنامه قانونی استقلال با این منطقه را پاره کرده باشد).
حتی برای اسرائیل و هند، که روابط دوستانه آنها از زمان آریل شارون فقید که در سال ۲۰۰۳ توافقنامهای را با هند به امضاء رساند آشکار شده است، میگویند که دو کشور «شرکای استراتژیک» یکدیگر بودند. هندیها زمانی پشتیبان عاطفی فلسطینیان بودند. گاندی خودش اغلب اظهار میکرده است :«همانطور که انگلستان به انگلیسیها و فرانسه به فرانسویان تعلق دارد، فلسطین به اعراب تعلق دارد.» با این همه، ارتش هند درباره پیروی از تاکتیکهای متعلق به ارتش اسرائیل هیجان زده است.
در اینجا روایت روزنامه نگار آمریکایی کارول شافر درباره تفکرات ارتش هند در کشته شدن افراد بیگناه در حملات هوایی را بازگو میکنم. در نوامبر سال گذشته، ژنرال بیپین راوات، فرمانده کل ارتش هند، در یک سخنرانی در اتاقی که بیشتر برنامهریزان عالی رتبه دفاعی ارتش هند در آن جمع بودند، از فرماندهان ارتش کشور خود خواست تا نگرانیهای خود درباره «تلفات جانبی» را به دور بریزند. بنا به گفته شافر، راوات به طور شعار گونهای پرسید:«وقتی درباره حملات پهپادی حرف میزنید، چطور اسرائیلیها به حزباله حمله میکنند؟… اگر در اتومبیل عقبی باشید خدا به دادتان برسد، چون شما هم کشته شدهاید.» راوات در اسرائیل گفت:«این جور چیزها در آن منطقه امکانپذیر است.» راوات اضافه کرد، در هند ممکن است پهپادها جان تماشاچیان بیگناه را نیز بگیرند. باید «آن را قبول کرد.»
اما با اینکه هر دو نخست وزیر ملیگرای هند، نارندرا مودی، و نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در کشورهای متبوع خود کارزاری بر علیه «مسلمانان افراطی» به راه انداختهاند، اکنون ائتلاف ایدئولوژیک برای حمایت از فروش تسلیحات فوقالعاده اسرائیل به هند تشکیل شده است.
آخرین آمار نشان میدهد که هر سال ۴۶ درصد از تمام تسلیحات به فروش رفته اسرائیل (به غیر از سلاحهای کوچک) به قیمت تقریبی یک میلیارد دلار به هند فروخته میشود. سرهنگ یاکوو باراک در سال ۲۰۱۷ از نیروهای هندی در جامو و کشمیر بازدید کرد. واحدهای نیروی هوایی هند زیر نظر«نیروهای ویژه» اسرائیل آموزش دیدهاند. سال گذشته، ۷۵ افسر پلیس هند برای آموزش به اورشلیم فرستاده شدند. بنابراین وقتی که کنشگران مسلمان در جامو و کشمیر میگویند آنها شباهتهایی را بین تاکتیکهای هند در این استان و رفتار اسرائیل در سرزمین فلسطین اشغالی مشاهده میکنند، کاملاً درست میگویند.
پس آیا میل به توسعهطلبی سرزمینی برای دیگران اولویت دارد؟ حتماً، گرفتن، مصادره کردن، و نگه داشتن و دزدیدن زمینهای متعلق به دیگران یک نوع خشونت قانونی را ایجاد کرده است. اگر رجب طیب اردوغان میتواند مبارزه خود بر علیه کردها را به عنوان بخشی از مبارزه جهان با تروریسم بینالمللی نشان دهد (ارتباط ثابت شده بین نیروهای امنیتی ترکیه و جنگجویان اسلامگرا در سوریه را در نظر نگیرید)، تعداد کمی (فقط کردهای پیر و فقیر) میخواهند که او را محکوم کنند. چه تفاوتی بین یک بمب در جنوب شرقی ترکیه و یک بمب در اورشلیم یا حملات در سریناگار است؟
خواه این پوتین باشد که کریمه را «بازپس گیرد»، یا هند به طور کامل جامو و کشمیر را « بازپس میگیرد»، یا اسرائیل زمینهای اعراب در کرانه باختری را به استعمار خود در آورد، یا حتی به احتمال زیاد چین در طی چند روز آینده در هنگ کنگ باشد که «نظم و قانون را باز میگرداند»، تعداد کمی هستند که در برابر این حملات ایستادگی خواهند کرد. چرا ترکیه نباید از خود «دفاع» کند و از بوجود آمدن یک کردستان که از نظر تئوری در داخل و خارج کشور ترکیه وجود دارد جلوگیری کند؟
البته سخت نیست که ببینیم چگونه گذشته غمانگیز خود ما برای مقدس کردن این رفتارهای غیر قانونی کمک کرده است. پس از حمله به عراق تحت بهانههای کاملاً دروغین در سال ۲۰۰۳، ما کی هستیم که برای دیگران درباره کشتار غیر قابل قبول بیگناهان یا حفاظت از حقوق اقلیتها سخنرانی کنیم؟ یا درباره غیر قانونی بودن مصادره سرزمینها از طریق خشونت حرف بزنیم؟
بله، هر از گاهی، میتوانیم نمونهای از روشهای شبح مانند ظالمانه نازیها را مشاهده کنیم. هنگامی که وزیر آموزش اردوغان به منظور نابودی افکار و عقاید و یا نابودی یاد و خاطره فتحاله گولن «تروریست» یک کتاب سوزی بزرگ به راه میاندازد (دقیقاً ۳۰۱٫۸۷۸ جلد)، افکار ما مطمئناً به کتاب سوزیهای دیگر در ۸۶ سال پیش باز میگردد. ملیگرایان ترک کتابهای زبان کردی را برای مدت زمان طولانیتری میسوزاندند. آیا همه اینها یک تصفیه قومی یا سیاسی است؟
اینها سوالاتی است که در دوران جدید تجاوز و خشونت باید سعی کنیم تا جوابی برای آنها پیدا کنیم. رهبری سیاسی اخلاق مدار در حال افول است، و ترامپها و بولسوناروها و پوتینها و نتاینیاهوها و مودیها و اردوغانها و پولیت بروهای چینی (کمیتههای اجرایی حزب کمونیست) و حتماً جانسونها همگی به یک معنا مقصر هستند.
هرچه استانداردهای ما پایین باشد، بیشتر به پایین آوردن استانداردهای دیگران کمک خواهیم کرد. این حس قابل لمس سادگی ما به تمام اطراف گسترش پیدا خواهد کرد و دیگران را وادار میکند تا دست به خشونت طلبی، جنایات جنگی و حملات وحشیانه بزنند. اگر ما میتوانیم اهداف غیر نظامی در عراق و صربستان را بمباران کنیم، چرا زمانی که اسرائیل غزه را بمباران میکند باید اعتراض کنیم؟ اگر آمریکاییها میتوانند در افغانستان یک مجلس عروسی را با انفجار بمب از بین ببرند، چطور میتوانیم عربستان را به دلیل انفجار و از بین بردن یک مجلس عروسی در یمن محکوم کنیم؟
بنابراین زمانی که تانکها برای تصرف خیابانهای آنها به «حرکت» در میآیند، چه توصیهای به افراد بیگناه میتوانیم بدهیم؟ به نظر من، بایستید کنار. و موفق باشید. چون هر کار دیگری که شما انجام دهید، انتظار هیچ کمکی از طرف ما را نداشته باشید.
© The Independent